آیا بی آبی و خشکسالی ظرفیت درآمدزایی و کارآفرینی رو دارن؟
دیشب با جمعی از دوستانی که از سفر فرنگ برگشته بودن هم صحبت شدم. از گشت و گذاری که تو یکی از کارخونه های کشور بلژیک یا آلمان داشتن تعریف کردن. برام جالب بود که حتی از طریق صنعتشون هم دارن درآمدزایی گردشگری دارن و جالبتر اینکه به خاطر طراحی ساده ولی منحصر به فردی که واسه اینکار انجام دادن، فیلم و ویدئوهاشون رو غیر مستقیم و از طریق گردشگرا به دست منی که تو ایران هستم هم می رسونن.
این چه ربطی داره به آب؟ فکر میکنم ما چه بخوایم چه نخوایم تا چند سال آینده با خشکسالی های شدیدتری مواجه میشیم که حتی ممکنه باعث مهاجرت مردم از کشور بشه. در این کنار این موضوع به نظرم اومد چرا نتونیم با برنامه ریزی، طراحی و اجرای درست یه سری طرح از این معضل و بحران به نفع آینده استفاده کرد؟
تنها جایی که داره درآمد بدست میاره ازین طریق تورهای کویر نوردی (سافاری) هستن که در کشورهای حوزه خلیج فارس برگزار میشه و جدیدا من شنیدم در شهر یزد هم دارن واسه توریستا کویر گردی میذارن. اما خیلی راحت میشه از پتانسیل کویر واسه راه اندازی نیروگاههای خورشیدی استفاده کرد تا کم کم جایگزین نیروگاههای برقابی بشن و بتونیم آب پشت سد رو وارد کانالهای زیرزمینی کنیم تا از تبخیر و هدر رفت سطحی (برای تولید برق) جلوگیری کنیم … .
اگر به محدودیتها به چشم فرصت نگاه کنیم میتونیم در کنار مقابله یا سازگاری با آن، کسب درآمد کنیم.
مثلا اگر از گلخانههای صنعتی و شرایط کاملا کنترل شده برای کشاورزی استفاده کنیم، بهرهوری این صنعت رو بالا میبریم. نسبت به این بحران هم تابآور میشویم. وقتی تولید محصولی توجیه اقتصادی نداره نباید اونها رو کاشت، حتی اگر در کوتاه مدت و یا از نظر شخصی سودآور به نظر برسد. مخصوصا محصولاتی که جزو زنجیره غذاهای اصلی نیستن و امنیت غذایی رو به خطر نمیاندازه، یا محصولاتی که وارد کردن آنها توجیه اقتصادی بیشتری دارد.
در مناطقی که بیشتر با موضوع کم آبی مواجهاند، با جایگزین کردن روشهای درآمدی دیگر، شاید توریسم، شاید صنایعدستی و یا حتی صنعتی که توجیه اقتصادی و زیستمحیطی داره میشه فرهنگسازی کرد که کشاورزان پیشهاشون رو تغییر بدن. اما باید در نظر داشته باشیم خیلی سخت و زمان بر هست که وارد جامعهای بشیم که نسل اندر نسل از این راه درآمد داشتن و حالا بخوایم فرهنگشون رو عوض کنیم.
گردشگری! اگه به لیست کشورهای پربازدید نگاه کنیم، میبینیم که خبری از کشورهای خشک و بیابونی توشون نیست! یه دلیلش میتونه این نکته باشه که اکثر توریست ها برا گردشگری میرن سراغ کشورهای باآرامش بیشتر و احتمالا این نکته که کشورهای پرآب، آرامش بیشتری دارن.
ولی این روزها، مدل جدیدی از گردشگری باب شده، که هیجانش بیشتر از سبک قدیمی و امن گردشگری هست. برای همین اگه در نواحی خشک، جان انسان ها توسط مرگ یا بیماری تهدید نشه (حداقل امنیت وجود داشته باشه)، جاهای بکری میشن برای توریست ها. چون تعداد مناطق خشک و در آرامش محدود هست.
از کانال یه لیوان چای داغ حامد قدوسی متن رو برداشتم. با توجه به اینکه نگاهش مشابه طرح موضوع اول این بحث هست، کلش رو میذارم:
«بحران اب، فرصتی برای جهش اقتصادی کشور
تجربه جامعه بشری به ما می گوید بحران میتواند باعث زمینگیر شدن و نابودی شود یا باعث یک جهش شود. عامل تعیینکننده این دو نتیجه متفاوت هم درجه آمادگی و مصمم بودن برای رفع و مدیریت بحران و در عین حال فراهم بودن شرایط برای مدیریت آن است.
دیگر تردیدی نداریم که مدیریت معضل اب یکی از اولویتهای نخست امنیت ملی و سرزمینی ایران است. موضوعی که در موردش تردید وجود دارد عزم و اراده و تدبیری است که برای مدیریت این معضل نیاز است. خصوصا تدبیر و ارادهای که نه تنها این بحران را رفع و رجوع کند، بلکه از شرایط دوره بحران پلی برای جهش فناوری و صنعتی کشور بسازد.
تا الان بیشتر راهحلهایی که به آن فکر شده یا از جنس نرم (فرهنگسازی، قیمتگذاری، مقررات و الخ) و یا از جنس سخت سنتی (سازهای) بوده و در نتیجه سهم فناوری برای رفع معضل آب در گفتمان ملی کوچک است. اتفاقا این جایی است که معضل آب میتواند به یک فرصت ملی تبدیل شود.
بسیاری از راهحلهای فناورانه برای آب در سطح جهانی هم در مرحله ظهور و آزمایش هستند. این راهحلها اتفاقا ترکیبی از تخصصها و قابلیتهای فناوری را لازم دارند که کشور ما در برخی از آنها (مثلا نانو، مواد پیشرفته، مهندسی کنترل، سازههای دقیق و الخ) قدرتمند است. ضمن اینکه پیوند بین آب و انرژی (به پست قبلی رجوع کنید) مرتبا در حال تقویت شدن است. بنابراین کشور ما هنوز خیلی در این مسابقه عقب نیست. توسعه فناوری در حوزه آب و محیطزیست یک مطلوب جهانی و بدون حساسیت است و در نتیجه احتمال همکاری بینالمللی در این حوزهها خیلی بالاتر است. سرمایه خطرپذیر کمکم راهش را به سمت این نوع فناوریها هم پیدا میکند و VCهای متخصص حوزه آب و انرژی نو مرتبا در حال گسترش هستند. ایران هم میتواند مقصد بخشی از این جریان سرمایه هوشمند باشد.
تصور کنید که ۵۰ سال دیگر بگویند ایران - که سابقا متکی به تولید یک ماده منقضی شده به اسم نفت بود - برای یکی دو دهه با بحران شدید آب رو به رو شد ولی فشار این بحران در کنار یک عزم ملی و یک مدیریت درست باعث شد که این کشور به مهمترین صادرکننده تجهیزات نوین مدیریت تولید و مصرف آب در دنیا تبدیل شود. بعد هم فناوریهای جدیدی را (مثلا در حوزه آبشیرینکنی در مناطق کویری، یا بارورسازی ابرها، یا بازچرخانی فاضلاب، یا کشاورزی با دقت بالا، یا تولید محصولات آب شور و الخ) اسم ببرند که توسط ایرانیها ساخته و به دنیا معرفی شد و اکنون در مقیاس جهانی استفاده میشود.»
من فکر می کنم به نکته خوبی اشاره کردن یه چیزی که کم کم داره باب می شه تغییر محصول کشاورزی هست.پسته محصولی هست که امکان بهره برداری ازش در اقلیم ایران امکان داره گیاه کم آبی هست و ارزش اقتصادی و غذایی بالایی داره. از طرف دیگه هندوانه میوه به شدت پر آبی هست و نیاز آبیش انتها نداره صادراتش هم سود چندانی نداره این در حالی هست که در بخش های وسیعی از ایران جوری کشت میشه که کشاورز میاد کنار جاده و از راننده های گذری خواهش می کنه که محصولش رو به رایگان بکنن و ببرن که خراب نشه. مثل این اتفاق خیلی می افته و مثل محصول پسته کم نیست که مناسب اقلیم ایران باشه فقط باید روش مدیریت بشه و دیدگاه ها تغییر کنه که این اتفاق نمی افته.
یه گشت کوچیک زدم ولی عدد قابل اتکایی پیدا نکردم. نکته ای که هست اینه که محصولی مثل پسته که نیاز آبیش به صورتی هست که بعد از 4 یا 5 سال برای برداشت پسته مرغوب نیاز به آبیاری به صورت هر 15 روز یکبار هست در مقایسه با محصولی مصل هندوانه که در خوشبینانه ترین حالت نیاز به هر 5 روز یکبار آب داره به نظر معقول تر هست که با توجه به منطقه محصول رو کشت کنیم.
شاید خیلی ها مخالف حرف من باشن ولی یه شهری مثل اصفهان نیاز به کشت برنج نداره. هندوانه رو هم میشه از روش هیدروپونیک تولید کرد به شرط اینکه برق مورد نیازش رو بتونیم از منابع تجدید پذیر تهیه کنیم. خلاصه اینکه عدد و رقم ها رو بهتره خیلی درگیرشون نباشیم و ببینیم طبیعت چی میگه.
اتفاقا من برای یک پروژه از چندتا مقاله این اعداد رو استخراج کردم.
برای تولید 1 کیلوگرم پسته 8.05 مترمکعب آب نیازه قیمت محصول هم دو سال پیش 7 دلار شد.
در رفسنجان هر هکتار زمين کشاورزی با مصرف متوسط 9105 مترمکعب آب در سال 1131 کيلوگرم پسته توليد میکند.
سلام،
من تو یه همایش بودم برای رونمایی کتاب “زراعت کم آب در ایران”. آقای دکتر کوچکی استاد رشته کشاورزی که روی کشاورزی پایدار خیلی کار کردن، به عنوان یکی از مولفین و سخنرانان ارائه ای داشتن و یک اسلاید ارائه کردن که متنش رو اینجا میارم:
«در ایران دویست هزار هکتار سالانه زیر کشت هندوانه است و برای تولید هر کیلو هندوانه نیم متر مکعب آب مصرف می شود. ایران بعد از چین دومین تولیدکننده هندوانه در جهان است. بر اساس برخی گزارشات از سال 59 تا 93 (34 سال) 30 میلیارد دلار پسته صادر کرده ایم، ولی هشتاد میلیارد دلار آب از زمین استخراج کرده ایم، یعنی 50 میلیارد دلار همه مردم کشور از نظر آبهای زیرزمینی ضرر کرده اند.»
به نظرم خیلی جالبه که برعکس چیزی که به نظر می رسه آب مجازی virtual water هندوانه کمتر از پسته هست و بعد از اون جالبتر اینکه صادرات پسته برای کشور ما ضرر داشته نه سود.
این داده ها خیلی برام عجیبه چون جاهایی رو می شناسم که پسته به صورت دیم کشت میشه و آبی برای آبیاری داده نمیشه (شاید پسته تولیدی بازارپسندی کمتری داره ولی خوشمزه تر هست اما آمار هایی که شما دادین و همینطور @baharan.molaie این نگاه رو زیر سوال میبره.
سعی می کنم در اولین فرصت کمی تحقیق آکادمیک انجام بدم تا اون موقع اگر کسی در این مورد منبعی داره معرفی کنه.
وقتی تاریخ را بررسی میکنیم، میبینیم که محدودیتها، زمینهساز خلاقیت برای رشد شدهاند.
بحران آب در ایران از حالت تئوری خارج شده و واقعیت پیدا کرده. سیاستمداران و مردم تبعات بیآبی را میبینند.
در پروسهی تمدن، منطقا باید گفتمانی سراسری راه بیفتد و انواع و اقسام راهکارها و ایدهها روی میز قرار بگیرد؛ به شرطی که گفتمان وارد یک فضای منطقی شود و از سطح رقیقشدهی گفتمان موجود در فضای رسانههای اجتماعی خارج شود.
نیاز به حضور جدیتر گفتمان علمی و دانشگاهی و حضور پر رنگتر گفتمان حرفهای ژورنالیستی در این عرصه هستیم. حرف و ایده زیاد است، ولی شنیده و خوانده نمیشود.