علاوه بر کم بودن سوالات بازخوردهای سوالات هم کم شده
آیا این مشکل از ساختار پادپرس آب میخوره که شکل نمایش سوالات باید تغییر کنه یا کاربران پادپرس به نوعی دلسرد شدن یادمه تا همین دو سه ماه پیش کلی موضوع و بازخورد های افراد رو می دیدم و به قولی بحث گرم میشد و میل به همکاری من بالا میرفت اما این اتفاق خیلی کم رنگ شده حتی خودم که خیلی فعال بودم دلسرد شدم وقتی دیدم اینطوره .
البته مدیر جامعه، بهتر از من میتونن این سوال رو باز کنن @yousef.
ولی تا ایشون ریسپانس نشون میدن لطفا دیتا و عدد و رقمی برای طرح موضوعت میذاری وسط؟ چیزی که بشه متوجه شد
- «جدید و قدیم کی هست؟»
- «کم یعنی چقدر؟»
- فعال یعنی چقدر فعالیت؟ چه نوع فعالیتی؟
بعد از اینکه مطمئن شدیم طرح مسئله واقعا درسته، و این وسط تغییر روندی داشتیم، میتونیم بریم سراغ تحلیل چرایی این تغییر روند.
عدد و رقم دقیقی ندارم ولی چند وقتیه به وضوح دارم میبینم سوالات کمتری طراحی میشه و البته بازخورد کمتری هم میگیره بخصوص در یکی دوماه اخیر به نسبت 5/6 ماه پیش از این دو ماه
مدرسه ها
و دانشگاه ها
فکر میکنم دلیل اصلی این دو باشه. به عنوان مثال خود من به عنوان یک دانش آموز زمان کمتری برای رسیدگی به شبکه های اجتماعی دارم.
موافقم، منم به عنوان معلم.
منم خیلی برام عجیبه که چرا سایتی که اینقدر افراد عاقل و پخته و باتجربه ای توش میتونن با منطق به آدما کمک کنن اینقد کم بازدید داره!! اونوقت نی نی سایته مخرب یه تاپیک میزنی بالای ۱٠٠ تا بازدید میخوره زیر یک دقیقه!
واقعا عجیبه
اگر کمی تعامل داشته باشید متوجه میشید نوشتن اینجا قوانین سرسختانه ای داره و به ندرت میشه با آزادی عقاید اینجا صحبت کرد.
دوم در مورد مدیران و بازرسان محتوا ها که به صورت بدون قانون شفاف اینجا رو مدیریت می کنند میشه ایراد وارد کرد. مثلا نمیشه از عقاید و سیاست ها صحبت کرد! و نقد کرد
به نظرم چون مرجعی برای اثبات حرف حق نیست و ازادی بیان نیست(آزادی به معنای رهایی نیست) خیلی از کاربرایی مثل من که حتی دوست دارند تو این جا فعالیت داشته باشند به شدت محدود میشن تو استفاده از کلمات …
تو آخرین نوشته ام به خاطر نقل قول کردن از نوشته های یه کاربر و جواب دادن هام نوشته هام محدود شده و تو بخش اعلان ها هشدار “نقدی به نوشته شما وارد است و نوشتهتون به موضوع بحث ارتباط مستقیمی نداره.” اومده
ما تو دنیای اقیانوس اطلاعات زندگی میکنیم اگر نتونیم اثبات کنیم درستی و حقیقت حرف ها و نظریه هامون رو پس چرا باید به هم نقد وارد کنیم و تبادل نظر کنیم ؟؟
این یه نظر هست شاید بقیه نظر من رو نداشته باشند
اینجا جای سوالات ساده بی حاشیه ابتدایی هست و نمیشه سوالات بزرگی که دلایل سیاسی فرهنگی و سبک زندگی دارند رو پرسید چون جواب سیاسی و … دادن ممنوعه و این محدودیت های سنگین باعث کم طرفدار شدن از دید من شده !
باسلام
اون یه کاربری که پاسخ پیام هاش رو دوستمون داده بودند، بنده بودم.
دوستمون در برابر پاسخی که بنده راجع به موضوع گروه داده بودم، درقالب یه کامنت هم نصیحتی پدرانه به بنده ارائه داده بودند و هم پاسخی داده بودند که خارج از موضوع بودند که در ادامه این موضوع بنده هم ۹ پیام غیرمرتبط ارسال کرده بودم که محدود شدند.
منتها من برخلاف دوستمون این اقدام رو از جانب دوستی که محدودیت رو اعمال نموده اند، اقدامی به جا می دونم، چون مطالب هیچ ارتباطی با موضوع نداشتند. و این اقدام هیچ منافاتی با آزادی بیان نداره.
چون از 2 3 سال پیش شده اینی که الان هست
توجهتون رو به گوشه ای از مطالب 2 3 سال پیش جلب میکنم
قطعا دلیلی وجود داره که از این شد این و از اینم شده این!
از اینم ممکنه بشه اون حتی
مشکلات زیادن حوصله ها کم
یک دلیل به نظرم به این برمیگرده که فرآیند تولید و مدیریت محتوا در گذشته بر عهده یک تیم بود و الان دیگه نیست. ولی باز هم میتونیم به جنبههای متفاوتی از دیدگاه فرهنگی نگاه کنیم. به این آمار نگاه کنید:
در یک ماه و یک هفته گذشته، متوسط تعداد سئوالات کمی بیش از ۱ سئوال در روز بوده ولی در عوض متوسط پاسخها برای هر سئوال، بیش از ۲۰ پاسخ برای هر سئوال بوده. حتی در کل هم به آمار سایت نگاه کنیم با نسبت ۱۱ به ۱ برای پاسخ به سئوالات روبرو میشیم. من فکر میکنم اگر فرآیندهای گذشته رو تصحیح کنیم و در نظر داشته باشیم که فرآیند تولید سئوال در نسبت کل موثر بوده، میشه با قطعیت خوبی گفت که همیشه در حد ۲۰ به ۱، تمایل افراد به پاسخ در برابر پرسش بوده!
چرا؟ یک دلیل بدبینانه میتونه این باشه که ما در ذات فرهنگی خودمون، سئوال رو نشانه نادانی میدونیم و پاسخ دادن به هر شکلی رو نشانه دانایی. من در فعالیتهای اخیر، این روند رو بسیار غالب میبینم و حتی تمایلی به مشارکت ندارم. چون حس میکنم که فرد میخواد با احساس ترحم، به من درس زیستن یا سیاست یا اقتصاد بده ولی حتی گوش دادن به صحبت دیگران رو صرفا برای تصحیح انجام میده و نه برای تعامل موثر.
دلیل دوم هم که در گذشته بیشتر غالب بود، این بود که اغلب پادپرسیهای قدیمی، به روشهای بسیار پیشرفته از جستجو تا مطالعه منابع مختلف، مسلط بودن و از این راهها به جوابهای خودشون میرسیدن و خیلی دلیلی برای پرسش نمیدیدن. در زمان خودمون تلاش کردیم که این حس رو کمی تعدیل کنیم و نتیجه اون تلاشها تا حدی به نظر خودم در آمار و ارقام موثر بود. ولی الان به نظر میاد که نه این فرآیند وجود داره و نه حضور افراد موثر پادپرسی پررنگ.
جامعه حاصل تعامل، تلاش و مراقبت ماست نه تصادف و نه معجزه! هرچه خودمون بکاریم، در آینده برداشت میکنیم، انتظار دیگهای داشتن به نظرم کمی نامعقوله.