یک بار با دوستی بر سر تعریف واژه وطن بحث میکردیم. به این نتیجه رسیدیم:
وطن جایی است که با مردمش دغدغه مشترک داشته باشی.
صاحبزباله میتواند سطل زباله مطالبه کند اگر بخواهد. اما فکر کنم باید کمی صبورتر باشیم تا جامعه ایران، مفهوم جامعه و زندگی جمعی را بهتر درک کند. مگر ما چند سال است که شهر نشین شدهایم؟
اعتماد . معتقدم حلقه گمشده ارتباط ایرانیان خارج از کشور با داخل کشور نبود اعتماد است . اینکه اگر ایرانیان خارج از کشور بازگردند آیا از پتانسیلها و تخصصهای فردی آنها استفاده میشود ؟! در صورت سرمایه گذاری آیا مکانیسمهایی برای اطمینان به سرمایهگذار وجود دارد ؟! و غیره . همین الان سرمایه ایرانیان خارج از کشور مبلغ بالایی را شامل میشود ولی گویا 1% آن نیز در کشور سرمایهگذاری نشده است .
متاسفانه در داخل چنین اعتمادی وجود ندارد درنتیجه ایرانیان خارج از کشور با وجود علاقه ، نسبت به حضور در کشور احساس عدم اعتماد و اطمینان دارند . از طرفی شرایط جهانی کشور ما نیز بر دامنه این بی اعتمادی میافزاید .
دوستان صحبت های جالبی کردند و بحث رو مثل یک هشت پا به جاهایی گسترش دادند که بعد از مطالعه کامل، صورت سوال از یاد آدم میرود.
خارج از اینها نظر شخصی خودرا میگویم در این باره که چطور از پتانسیل افراد خارج از کشور به نفع کشور استفاده کنیم؟
فارق از نیاز های شخصی و فردی، یک جامعه مدرن نیاز به ایجاد بُرد و اهرم تاثیر گذار در خارج از حیطه مرزی خودرا دارد تا به این واسطه رویارویی با این جامعه برای خارجی ها سخت تر و تعامل با خارجی ها برای جامعه ساده تر شود .
گرچه آنچه مطرح میکنم قابل شرح و بست در چند خط نیست ولی به رسم پادپرس اشاره ای گذرا میکنم.
قطعا اطلاع دارید از ایرانیان ایران ستیزی که ( بعضا ایرانی هم نیستند ) سازمان نایاک را ایجاد کرده ( مستقل یا بواسطه محرک خارجی ) و شدند صدای ایرانیان آمریکا و بقول خود نماینده مردم ایران در آمریکا!
خب کمی بهتر به این موضوع نگاه کنیم.
وجود تعداد قابل توجهی از ایرانیان خارج از مرز های کشور میتواند یک پتانسیل یا یک تهدید بزرگ باشد و این بستگی به نوع مدیریت و استفاده ما از این شرایط دارد .
در شرایطی که عقل سلیم مدیریت این حوضه را بر عهده داشته باشد قطعا میتوان از این بستر استفاده های فراوانی کرد.
انجمن های ایرانی را فرض کنید که در دیگر کشور های جهان تاسیس شوند و این انجمن ها مسئول افزایش سطح تعامل کشور مقصد با ایران ، گسترش سرمایه گذاری ها ، تعاملات اجتماعی و … باشند.
قطعا با سامان دهی چنین ساختاری میتواند تاثیرات ایران بر کشور مقصد را بصورت ملموس به آن جامعه القا کرد و حضور فعال ایران را به دولت مردان گوش زد کرد.
قطعا این ابزار میتواند نقش مهمی در ایجاد اعتماد بین المللی نسبت به ایران ایفا کند. قابلیت جذب سرمایه و علم را فراهم خواهد آورد و میتواند گامی فراتر بگذارد و باعث تعاملات سرمایه گذاری و علمی میان دو کشور بصورت فعالانه و سازنده شود .
ایران را کشوری دوست و ایرانیان را مردمانی کوشا ، متحد و سودمند برای جامعه جهانی معرفی کند.
خودتان چنین انجمن هایی را بیشتر در فکر بپرورانید و به مزایا و معایب آن فکر کنید.
اینها میتوانند پاهای هشت پا ای باشند که مرکزیت آن ایران است و در سراسر کره خاکی گسترده شده.
بدون اعمال قدرت نظامی میتواند قابلیت بازدارندگی و بدون هدر رفت های بی دلیل میتواند باعث پیشبرد اهداف مختلفی شود .
از این انجمن ها داریم؟ بله در برخی کشور ها داریم ولی نه بدین صورت که انجمن ایران، متشکل از ایرانیان در کشوری دیگر . بلکه بدین صورت که انجمنی (برای مقال) آمریکایی متشکل از ایرانیان و برای پیشبرد اهداف آمریکا
با توجه به حجم زیاد موارد مطرح شده تنها به یک نکته میپردازم از یوسف که با آن چندان موافق نیستم.
ریشه های اتحاد ، همبستگی و همدلی اجتماعی بصورت فردی و مسیر های شخصی تقویت نمیشود و در این راستا باید محرک های لازم و تدبیر مناسب ضمیمه شود .
بهتر نیست کودک را به حال خود رها کنیم تا به سنی برسد و تصمیم بگیرد که درس بخواند یا نه ؟ به سنی برسد و فکر کند که آیا نکته جذابی در درس میبیند یا نه؟
قطعا نه ، چون عمر رو تلف میشود و ما اینرا میدانیم. در ضمن اگر این آموزش هارا نگذراند زمانی که به سن مناسب رسید هم به احتمال زیاد هنوز سر در گم است .
جامعه را نمیتواند به حال خود رها کرد تا هر کس بر اساس تفکر درست یا غلط خود اقدام به بروز زندگی جمعی ، فردی یا ضد جمعی کند.
این فضا باید مدیریت شود
فکر کنم مسیر متفاوتی توی حرفها بوده. من در مورد ایدئولوژی «وطن پرستی» حرف زدم نه در مورد اصول زندگی اجتماعی. قطعا اصول زندگی اجتماعی جز پایههای آموزش در هر کشوری باید باشه ولی این بسیار با آموزش ایدئولوژی متفاوته.
حرف من برعکس اینه که وطنپرستی باید به چشم یک حس در نظر گرفته بشه که میتونه بر میزانی محدود از تفاوت بین سطح زندگیها غلبه کنه، نه یک دیدگاه بنیادی که همه چیز در مقابل اون بیارزشه.
با وجود اینکه به طور شخصی موافقم دیدگاه ایدئولوژیک نیستم ولی میتونم بپذیرم که کارکردهای خوب خودش رو میتونه داشته باشه. این مهمه که روی این شرایط دقیق باشیم وگرنه بین اهرمهای پیشرفت یا ابزاری برای تسلط بر مردم، تفاوتی قائل نمیشیم.
درست میفرمایید.
بنده خارج از مبحث وطن پرستی صحبت کردم و اشاره بر ایجاد اتحاد، همبستگی و تلاش برای بهبود یک کل واحد داشتم.
باور یا حس وطن پرستی یا وطن دوستی میتونه نوع و شرعیات زندگی یک اجتماع رو تا حدود زیادی دچار تغییر بکنه.
با توجه به اینکه قرار بود از پتانسل ایرانیان خارج از کشور استفاده بشه.
تشویق حس وطن پرستی قطعا تنها راه برای رسیدن به یک جامعه همکار و همپوشان نیست، بله امکان ایجاد مشکلاتی رو هم داره. ولی در کل این باور یا حس در صورتی که جهت داده بشه میتونه کارکرد های مفیدی داشته باشه.
اگر مفهوم “وطن” یا شخصیتی که وطن داره یک حامی بالقوه باشه این تعهد رو در ذهن فرد ایجاد میکنه که در موقع نیاز، حتما کارهای ممکن رو برای بهبود شرایط این وطن انجام بده.
باید در نظر داشت که در زندگی اجتماعی قرار نیست از حس وطن پرستی (بهتره بگیم وطن دوستی) برای شمشیر زنی و بریدن سر ها استفاده بشه.
فکر میکنم امکان استفاده از پتانسل افراد خارج از کشور هم با تشویق این حس میتونه به یک چرخه تبدیل بشه، چون در صورتی که من در انتهای ذهنم ایران رو دوست داشته باشم و فرصتی پیش اومده باشه تا در کشور دیگری زندگی کنم احتمال اینکه دنبال رفع کاستی های موجود در کشورم با تجربیات کسب شده از زندگی ملت های دیگه باشم زیاد هست. این انگیزه ای میشه برای برگشتن من به ایران و انجام یک فعالیت . مفیدتر از پیش بروز پیدا خواهم کرد .
البته گفتم ، این قطعا تنها راه نیست ، احتمالا بهترین راه هم نیست . ولی راهی هست که بررسیش خالی از لطف نیست.
این جمله یه مقدار مبهمه. چه جور انجمنهایی؟
داوطلبانه؟ دارای گرایش سیاسی؟ انجمنهایی که از سازمانهایی حمایت مالی میشن؟ یا غیره …
یه نکته اینه که هیچ انجمنی و هیچ گروهی هرگز نماینده همه مردم ایران نیستن، میتونن نماینده گروهی از مردم ایران باشن. مگر اینکه نماینده دولت ایران باشن، که اون کاملاً شفافه و بحثی توش نیست.
و افزایش سطح تعامل در مقیاس دولتها هم توسط گروههای داوطلبانه و بصورت فردی هرگز اتفاق نمیافته. دولتها با دولتها تعامل میکنن. مگر اینکه انجمن، از طرف دولت یا سازمان خاصی حمایت بشه. در این حالت من فقط نمونههای منفی و آسیب زننده به ایران رو سراغ دارم که اتفاقاً خیلی هم قوی و سازماندهی شده عمل میکنند.
حالت دیگهای که اتفاق میافته در مقیاس کاملاً شخصی و فردی است. که در اینصورت الزاماً از جایی حمایت مالی نمیشه، و وابستگی خاصی نداره، اما هر انسانی با توجه به وجدان خودش و ریشه و طبیعت خودش مسیری رو در این راه طی میکنه. مسئله مهمی که تو این مورد وجود داره اینه که تقریباً همه فکر می کنند که کار درست رو دارن انجام میدن. بنابراین در عمل خیلی سخته همصدا و همدل شدن.
با این وجود، توی حوزههای علمی، اجتماعی و فرهنگی این اتفاقها خیلی راحتتر می افته. یعنی در واقع با حذف سیاست و مذهب، این همدلی رو خیلی راحت میشه بین ایرانیان خارج از کشور دید. برای همین،
با این دو مورد موافقم. اینها یه مقدار بیشتر با فعالیتهای فردی ارتباط دارن.
بله ، حق با شماست. این کلی گویی دو دلیل داشت ، یکی سختی تایپ طولانی و دیگری تمایل به پخته شدن این صحبت خام در ذهن دیگر دوستان
شما اگر باشید ترجیح میدین رو چه نوع انجمن هایی زمان بذارید؟
بنده هم نظر خودم رو میگم
داوطلبانه ، دارای گرایش سیاسی و با حمایت مالی از سوی دولت و سازمان های ذی صلاح دیگر.
قطعا قصد بنده هم بر ایجاد یک گروه به نمایندگی از کل جمعیت ایران نیست . این گروه نماینده ای از کشور ایران هستند . دقیقتر بگویم دولت ایران اما فعالیتی غیر انتفاعی دارد
مثالی میزنم، ایران و آلمان را فرض کنید، ما میدانیم که آلمان سطح تکنولوژی خوبی در زمینه تولید خودرو دارد و اینرا میدانیم که آنها در سطح استارت آپ میتوانند قطعاتی به مراتب با کیفیت تر از سطوح صنعتی ما تولید کنند. از طرف دیگر میدانم آلمان و اسپانیا تمایل شدیدی به زغفران ایران دارند . همانطور که الان توزیع کننده بخش عمده زعفران ایران اسپانیاست.
حال این را فرض کنید ، یک گروه از ایرانیان مقیم آلمان که ممکن است دانشجو باشند یا افرادی که در آنجا مشغول زندگی هستند به عضویت در انجمن " دوستی ایران و ملل " دعوت میشوند .
پس از بررسی تعدادی از این افراد برای عضویت قطعی انتخاب شده و مورد آموزش های لازم قرار میگیرند.
این انجمن در قالب یک شرکت حامی ثبت میشود و دولت ایران و اعضای انجمن از آن منتفع خواهند بود .
حال این انجمن با بروز سرمایه گذاری میتواند مراکز بسته بندی و انبار داری مخصوص به زعفران ایران را در آلمان ایجاد کند و زعفران ایران را به آلمان انتقال داده ، در آنجا فراوری کرده و به دیگر کشور های اروپایی صادر کنند. این میتواند کارگروه زعفران(طلای گیاهی) در این انجمن باشد .
از طرف دیگر میتواند به جذب گروه های تولیدی و صنعتی کوچک مشغول باشد ، برای مثال چالشی برای ساخت سنسور کیسه هوای خودرو برگذار شود و به صاحبین طرح برگزیده زندگی در ایران با شرایط تامین در مقابل انتقال این دانش و راه اندازی یک خط صنعتی به این منظور در ایران پیشنهاد شود .
این مثال نیز بسیار کلیست و در آنچه گفته شد میدانم مقایرت هایی با قوانین آلمان دارد و شما هم با این مقایرت ها آشنا هستید ، ولی در مثال مناقشه نیست .
این عمل مفید است؟ بله مفید است، حداقل بنظر من.
چراکه اگر زعفران را در ایران بسته بندی کنیم قطعا باید از موارد اولیه برای اینکار استفاده کنیم ولی با توجه به پیشرفت آلمان در صنعت بازیافت میتواند اینکار را بسیار هم مسیر با اهداف حمایت از محیط زیست و در کیفیت بالاتری انجام داد. همچنین ما یکبار زعفران خام را به آلمان حمل میکنیم و از آنجا در فواصل کوتاه به دیگر کشور ها . با توجه به ارزش و ارزش افزوده بالای زعفران این موضوع میتواند پرداختی مالیات قابل توجهی برای آلمان داشته باشد و همینطور باعث افزایش تعاملات هوایی بین دو کشور شود . همینطور تعاملات گمرگی آلمان را با کشور های همسایه اش افزایش خواهد داد که این خود یک ویژگی مهم برای تمام دولت هاست .
برای ایران هم که مزایایش نیاز به گفتن ندارد .
بجز تولید قطعه این میتواند مزایای زیادی برای ایران داشته باشد . مثلا این شرکت ، انجمن یا سازمان میتواند اقدام به اخذ نمایندگی های مورد نیاز از شرکت های تولیدی آلمانی کرده و خط منونتاژ یا تولیدی را در ایران به نمایندگی از آنها ایجاد کند و…
حال مثالی میزنم از فواید این.
فرض کنید سالانه 35 پرواز ایران - آلمان انتقال دهنده زعفران از ایران به این کشور هستند و دولت آلمان سالانه در حدود 35 میلیون دلار بابت این زعفران گردش و مالیات دریافتی داشته باشه و…
با این وجود اگر من بیایم و بگویم ایران یک تروریست است و باید آن را جدا بیایندازیم آلمان قبول میکند؟
اما اگر هیچ اثری از ایران در این کشور نباشد یا قرنطینه کردن یا نکردن ایران برایش فرقی دارد؟ بله دارد ، قرنطینه کردن حداقل میتواند باعث فروش تسلیحاتشان شود و پولی به جیب میزنند.
در آنچه در ذهن من است فعالیت ها در راستای اهداف سیاسی است .