تغییر ذائقه ی عمومی از بعضی محتواهای سطحی و وقت گیر و صرفا جنجالی و احساسی تلگرامی به سمت مطالعه ی محتواهای عمیقتر و سودمند، چطور ممکنه؟ آیا نیازی به این تغییر حس میکنین؟
شاید پایدارترین راه این باشه که طعم این خوراک جدید رو به افراد چشوند. یعنی غذای فکری آماده بشه و سودش تا حد ممکن مشهود باشه، بعد به تدریج افراد به سمتش جذب بشن.
به نظرم تعادل هم اهمیت داره، یعنی اینکه انتظار داشته باشیم که افراد همیشه به محتوای عمیق بپردازن کمی انتظار نامعمولیه ولی مثلا ۱۰-۲۰ درصد آدمها ۵۰ درصد وقت به این محتوا علاقه نشون بدن، میتونه انتظار معقولی باشه.
چرا باید خوراک ذهنی جامعه رو عوض کرد؟ چه نیازی دیدین؟ هدف چیه؟
با کمک رسانه (خبر ، فیلم ، سریال ، گیم ، شبکه اجتماعی ، روزنامه ، رادیو ، تلوزیون و …) میشه. حتی میشه نوع ذائقه غذایی مردم رو عوض کرد. البته همین الان هم این اتفاق رخ داده یعنی بیشتر تصمیمات و ذائقهها توسط رسانهها شکل میگیره. نوع لباس ، سبک زندگی ، عقاید و باورها و … ؛ اکثرا توسط رسانهها شکل میگیره.
حالا اگه بخواهیم یه جامعه رو از کتاب و علم دور کنیم ، یا برعکس به کتاب و علم نزدیک کنیم ؛ با اهرم رسانهای میشه این کار رو کرد. البته آنی نیست ولی طی یک بازه زمانی میشه مردم رو 180 درجه تغییر داد.
تغییر ذائقه جمعی یک جامعه طبیعیه که کار چندان آسانی نیست چون به فاکتورهای بسیار مختلفی مربوطه. اگر داریم در مورد هر فرد جامعه صحبت می کنیم که چه کمکی در جهت حرکت جامعه از ذائقه و سلیقه ابتذال پسند و سطحی به ذائقه عمیق پسند می تونه داشته باشه طبیعیه که اول از همه باید خودش رو عوض کنه. همین که بتونه هر کس اول از همه خودش رو عوض کنه با خوندن و دیدن و گوش کردن خوراک فرهنگی و هنری مناسب اتفاق خیلی خوبی افتاده. بعد همین عوض شدن از هر فرد می تونه حرکت کنه و با کمک شبکه های اجتماعی امروز و روابط بین افراد تسری پیدا کنه و بین بقیه هم رواج پیدا کنه.
اما این رو هم باید در نظر داشته باشیم که حاکمیت خیلی روی این خوراک ذهنی موثره. بخصوص در جوامعی که حالت بسته دارند و توتالیتاریسم درشون پررنگه به علت قدرت رسانه و قوانین و در دست داشتن همه تولیدات فرهنگی می تونن جامعه رو به سمت ذائقه مورد نظرشون حرکت بدن. اینجاست که البته باید هر فرد در قبال سلیقه و فرهنگ جامعه خودش احساس مسئولیت داشته باشه و به اندازه خودش به هر طریقی می تونه سعی کنه اثر مثبتی روی اون بگذاره.
خب خوراک ذهنی جامعه در دراز مدت نیازهای جامعه رو شکل میده و سمت و سوی جامعه رو مشخص میکنه.
مثل خوراکی که برای بدن فیزیکیمون مصرف میکنیم ،وقتی یه مدت توی محیطی قرار بگیریم که فست فود خوردن خیلی معمول هست ،بعد یه مدت ممکنه سلیقه ی غذایی مون عوض بشه و دیگه غذاهای سالم و کم ادویه رو نپسندیم.
خب با گرایش جمعی به سمت شبکه های اجتماعی ،نوع خوراک ذهنی جامعه با توجه به فرمت محتواهایی که ارائه میشه (و نه صرفا از نظر موضوعی) در بیشتر موارد به شکلی هست که ما رو به مرور به سمت شتابزدگی و کم صبری و نتیجه گرا بودن سوق داده،
به نظر من میرسه عکس این موضوع صادقه: ما چون (به دلایل مختلف) صبر کافی نداریم تمایل پیدا کردیم به سمت خوراک های راحت الحلقومی مثل تلگرام. یعنی این طوری هست که ذائقه عموم رسانههامون رو برده به سمتی که الان هست. مسئله مشابه در همین زمینه «مشکل خوندن متون طولانی». ولی این زاویه دیدی که در این مسئله مطرح شد هم برام جالبه.
میتونین دیتا یا تحقیقی ارائه بدین که نشون بده مثلا «فرمت محتوا» روی رفتار جامعه تاثیرگذاره؟ و یا چیزی در این باره که جوامع پیشرفته خوراک جمعی بهتری نسبت به جوامع عقب مونده دریافت میکنن؟ (حدسم اینه که رسانه های عمومی همه جای دنیا وظیفه شون تولید همبرگرهای چرب و چیلی هست و نه یه غذای سالم).
خب با توضیحی که شما دادید به نظرم این جریان یه سیکل هست ،یعنی ذائقه ی عمومی محتواهای ساندویچی و بعضا سطحی و کم ارزش را انتخاب میکنه و بنابراین این شکل از محتواها بخاطر همه پسند بودن تشویق به ترویج بیشتر میشن و از طرفی وقتی خوراک ذهنی جامعه توی یه بازه ی طولانی ساندویچی باشه، امکان آزمایش فرمت های فاخرتر و با ارزشتر از عموم تا حدی گرفته میشه و ذائقه ی ساندویچ پسند تقویت میشه.