چقدر به تأیید دیگران اهمیت می‌دید؟

من هم برام تایید دیگران مهمه، ولی تا الان فکر نمیکردم (و هنوز هم فکر نمی‌کنم) بدترین اخلاق ممکن روی زمین این تایید گراییم باشه! :roll_eyes: مثلا از خوبی‌های این تاییدگرایی و میل به تشویق بخوام براتون لیست کنم:

تاییدگراها هر حرفی رو نمی‌زنن و فکر زیادی رو حرفاشون هزینه میکنن. در نتیجه حرفاشون عیار بالاتری نسبت به سایرین داره! کافیه به لیدربورد سال گذشته نظری بندازین، حسامِ تاییدگرا با اینکه جز برترین مشارکت‌کننده‌های اون سال نیست، چه از نظر تعداد موضوعات و چه تعداد پاسخ‌ها و یا لایک‌ها و زمان مطالعه و …، ولی موضوعاتی که مطرح کرده در سه اتاق مختلف، ایستگاه پرسش، ایوون، و کافه بازی جز جذاب‌ترین موضوعات لیست شده :muscle: .

یکی دیگه از خوبی‌های افراد تاییدگرا، اینه که رد فرضیه‌ها و خواسته‌هاشون توسط دیگران براشون دردناکه و تا ابد دنبال راهکارهایی برای جلب تایید دیگران می‌گردن، در نتیجه احتمال اینکه این افراد به کاشف‌های بالفعل روی زمین تبدیل بشن، زیاده. مثلا حدس میزنم اگه گالیله یه تاییدگرا بود، دنیا زودتر از جهل درمیومد :wink: .

یکی دیگه از مزایای تاییدگرایی که شاید کمی با روحیات دیگه عجین شده اینه که منِ تاییدگرا همیشه تو زمین حریف خوب و قَدر بازی میکردم! شاید برای اینکه تماشاچی های حریف رو به تایید خودم وادارم :grin:

ته حرفام میخوام بگم با اینکه استقلال و گاها خود-گرایی خوبه، ولی تاییدگرایی هم نکات قابل توجهی تو خودش داره!


پ.ن. تاییدگرایی و در ابعاد وسیع‌تر میل به شهرت، هزینه ی گزافی به اسم از دست دادن آزادی داره. یکی از راه هایی که میشه تایید-نگرایی رو تمرین کرد اینه که گاهی کارهایی رو بکنیم که احتمال میدیم با برخورد تحقیرآمیز دیگران، مخصوصا کسانی که نظرشون برامون زیادی ارزشمنده، همراهه. این طوری یواش یواش ذهنمون عادت میکنه به اینکه نگران تحقیر شدن ها و یا تایید نشدن ها نباشه. و در ضمن متوجه میشه گاهی در آزادی عمل لذتی هست که هیچ تحقیر و انکاری نمیتونه جلوش رو بگیره!

4 پسندیده