فکر کن یه ایده داشتی و اون ایده رو پیاده کردی. حالا میخواهی به یک نفر دیگه که اصلا در جریان کار تو نبوده یه چیزی بدی تا طرف مقابلت با استفاده از اون بتونه کاملا در جریان کارت قرار بگیره و بفهمه که چکار کردی.
به نظرت اون چیز، چی میتونه باشه و محتوات رو چجوری توی اون چیز قرار میدی؟
خب اینجا دو موضوع مطرحه
یکی اینکه بخواییم طرف مقابل رو وارد سیستم پیاده شدمون کرد تا همکاری داشته باشیم
یکی هم اینکه بخواییم با پرزنت کارمون بهش راهنمایی بدیم تا کار خودشو انجام بده
من در هر دو صورت حالا با تفاوت سطح اطلاعات با کسی این کار رو میکنم که فکر کردن رو بلد باشه و فکر رو بفهمه .
استفاده از کلیپ یا بروشور یا پرزنت شبهه بازاریابی و توضیح محصول یا حتی تالار رهاورد ها که معمولا مرسومه بنظرم بدرد نمیخورن . ممکنه ما یه محصول بد رو انقدر خوب عرضه کنیم که طرف چیز خوبی ببینه در صورتی که نیست و برعکس که محصول خوبی بد عرضه بشه . بنظر من روش ارایه اصلا نباید مورد بررسی قرار بگیره بلکه باید همون محصولی که قراره به دست همه مصرف کننده ها برسه رو در اختیار قرار داد .
من اگر باشم خود اون کالا یا فضا یا هر چیز تولید شده مبتنی بر ایدمو در اختیارش قرار میدم تا ببینه و ازش میخوام بگه
1- چی میبینه؟
2- فکر میکنه چطور به تولید رسیده؟
3- فکر میکنه چه استفاده هایی ازش میشه کرد که جزو استفاده های اعلامی و هدف گذاری ما نبوده؟
4- اگر اون بود این محصول رو چطور میساخت ؟
5- اگر اون بود این محصول رو چطور پرزنت میکرد؟
یه جعبه از یادداشت هام
معمولا وقتی مسیری رو میرم نکاتی رو برا خودم یادداشت میکنم
این نکات ب درد خودم میخوره. شاید ب درد بقیه هم بخوره
ممکنه اول و اخر کار رو بگم و باقیش رو بذارم برا تجربه خود طرف
اون چيز ميتونه يك اپليكيشن با چند تا اپشن مختلف مربوط به ايده باشه كه هر كدوم از اپشن ها يكي از نتايجي كه بهش رسيدم رو به كاربر عملا نشون بده. يا ميتونه يك پروپوزال كامل و دقيق باشه و مراحل و كارهايي كه انجام دادم رو اورده باشه. كلا ترجيح ميدم كه توضيحات رو به صورت مستقيم و همونطور كه انجام شده به طرف مقابلم بدم تا اينكه بخوام غير مستقيم و با استفاده از يك محصول نهايي به طرف مقابلم بفهمونم چه مراحلي طي شده.
بستگی به اون ایده ای داره که به سرانجام رسیده، مثلا اگر داستانی رو به فیلم تبدیل کرده باشم اولین چیزی که از به اشتراک گذاری تحارب مرحله ساخت فیلم به ذهنم میرسه مخلوطی از گفتگو و متنه . یا مثلا تونسته باشم یه پروژه فنی رو به اتمام برسونم اولین مرحله انتقال تجربه رو بر انتقال استاندارد های موجود میدونم که با ساختن یه کاتالوگ راهنما میتونم انتقال بدم
اون چیز میتونه یه دفترچه باشه با تاریخ و جزییات مراحل انجام کار . یا یک فایل pdf از گزارش های نوشتاری و تصاویر و نمودارها. یا یک فیلم که لحظه ها رو توش ثبت کردم و توضیح دادم
خوب بهترين راه اينكه تويي چارچوبهايي مشخصي كه توي دنيا وجود داره از اون استفاده ميكنم. مثلا من ايده هامو ميتونم توي يه مقاله چاپ كنم وقتي تويي چهارچوبهاي مشخصي ايده ات رو منتشر ميكني براي بقيه هم قابل استقاده و البته سنجش هست
یه جور داکیومنت ثبت شده از روند تجربیاتم، چه راه حل های منجر به موفقیت و البته که راه حلهایی که موفق نشدن و ازشون چیزی یاد گرفتم و اون نکته ی مفید توی هر شکست. بیشتر ترجیح میدم طوری باشه که همراه شدن باهاش ساده باشه و مخاطب بتونه توی همون فضای تجربه من قرار بگیره.
اون چیز شاید یک محیط چندرسانه ای چند عامله باشه، به صورت ایده آل به صورت یه واقعیت مجازی، و یا در حد فیلم تا حواس مخاطب رو به کار بگیره و مغزش رو با جزئیات درگیر کنه. و البته که این بستگی زیادی به نوع ایده و تجربه من داره. ایده برنامه نویسی رو یه جور باید منتقل کرد و اگه ایده مربوط به آشپزی باشه حواس دیگه ای شاید اهمیت پیدا کنن . و مهمه که تجربیاتم مدون شده باشه، نه صرفا یک لاگ خام که همه چیز رو ثبت کرده. یعنی مثلا به همراه اون فیلم یه متن تحلیل شده با کلیدواژه نیازه که قابلیت جستجو داشته باشه، و یا قابلیت لینک دادن موضوعات، اتفاق ها و دلایل به همدیگه
خب شما که نمیتونی توی تمام مسیر همراه اون شخص باشید. باید یه جوری بهش مفهوم رو برسونید که اون شخص هم مفهوم رو بفهمه و هم اون شخص اشتباهات شما رو دیگه تکرار نکنه.
اول از هر چیزی مهم تر اینه که قضیه چقدر برای خودمون روشنه راه اینکه بفهمیم که ایده مون فقط یک آرزوئه یا یک هدف اینه که اون رو مکتوب کنیم حالا چطور؟ خب مسلما با نوشتن یک بیزنس پلن. اگر شما تونستید ایده تون رو با نوشتن یک بیزنس پلن برای خودتون روشن کنید. خب تبریک میگم چون با همون هم میتونید تا 99 درصد اونچه که تو فکرتون هست رو به شخص دیگه منتقل کنید اما اگر نتوستید دو علت میتونه داشته باشه:
نمیدونید چطور بیزنس پلن بنویسید.
ایده تون در واقع یک آرزو و خیال هست.
در مورد شماره 1 میتونید از افرادی که بیزنس پلن نوشتن راهنمایی بگیرید یا کتاب مطالعه کنید اما در مورد گزینه ی 2 باید بگم که بهتره واقع بینانه به قضیه نگاه کنید و یا سعی کنید که از خیال هاتون یک ایده ی با ارزش استخراج کنید.