در موضوع ایا تکنولوژی میتونه مشکلات بزرگ دنیا رو حل کنه؟، یکی از مشکلات پایه ای که در اثر حضور تکنولوژی پیدا میشه «افزایش جمعیت و توزیع نامتناسب اون» مطرح شده.
به نظرتون چه جوری میشه از تکنولوژی کمک گرفت و چنین مشکلی رو بهبود داد؟
در موضوع ایا تکنولوژی میتونه مشکلات بزرگ دنیا رو حل کنه؟، یکی از مشکلات پایه ای که در اثر حضور تکنولوژی پیدا میشه «افزایش جمعیت و توزیع نامتناسب اون» مطرح شده.
به نظرتون چه جوری میشه از تکنولوژی کمک گرفت و چنین مشکلی رو بهبود داد؟
این چالشها در جاهائی مثل توکیو تجربه شده. تجربیاتشون خیلی در این زمینه ارزشمند هست. به ویژه در زمینه ساختارهای شهری و مدیریت فضاهای اون دارن. البته تفاوتش با خیلی از جاها اینکه سطح متوسط بالای زندگی اجازه مدیریت و آموزش درست رو میده. اتفاقی که در اکثر شهرهای بزرگ ایران قابل اجرا نیست (شاید تبریز و اصفهان به دلیل ساختار خوب و رشد نسبتا منطقی، جدا باشن).
یه بحث خامی که هفتهی پیش باهاش برخورد کردم این گفته بود که تکنولوژی، در آیندهی نزدیک توانایی حل همهی مشکلات و کمبودایی که خودش بوجود آورده رو داره.
میخوام از صحبتی که در پرسش “ایا تکنولوژی میتونه مشکلات بزرگ دنیا رو حل کنه؟” مطرح شده استفاده کنم:
با صحبت @yousef موافقم و به نظرم علی رغم اینکه تکنولوژی میتونه در این موارد خیلی راهگشا باشه، چون این مشکلات درنهایت ماهیت انسانی-اجتماعی دارن در نهایت این انسان است که باید برای اونها راه حلی با توجه به شرایط اجتماعی بوجود بیاره.
راه حلی که برای مشکل آلودگی هوا و جمعیت زیاد مطرح هست، با عنوان طراحیهای انسان محور تعریف میشه. این موضوع که ساخت شهرهای هوشمند با استفاده از تکنولوژی های نوین، کمک بسزایی در بهبود مشکلات میکنن کاملاً قابل درکه، ولی موضوعی که باید مورد عنایت و دقت ویژه قرار بگیره بحث انسانی-اجتماعی بودن راه حل و طراحی های مختلفه.
در واقع اگر به دنبال استفاده از تکنولوژی برای بهبود زندگی هستیم، همیشه و در همه حال باید بعد انسانی-اجتماعی اون رو هم درنظر بگیریم تا خود این راه حل دوباره بوجود آورنده مشکل بعدی نباشه.
شاید بد نباشه، در کشوری مثل کشور ما، از تکنولوژی در راه توسعه پایداری اجتماعی که یکی از ارکانش آموزش هست، استفاده کرد.
مالتوس در مورد افزایش جمعیت و افزایش غذا یه نظریه ی مشهور داره. اون عقیده داره که رشد جمعیت به صورت هندسی افزایش پیدا می کنه و رشد غذا به صورت خطی در نهایت زمانی میرسه که افزایش تولید غذا دیگه جوابگوی افزایش جمعیت نیست و مرگ، جنگ و… جمعیت رو کنترل می کنه.
حالا تکنولوژی می تونه از طریق بالا بردن نرخ رشد غذا تا جایی جبران کنه مثلن با تولید پروتئین یا گوشت مصنوعی.
با این دستاورد دیگه شما نیاز نیست که به منابع غذایی نزدیکی داشته باشین پس برای زندگی احتمال بیشتری داره به سمت مناطقی برین که تولید غذا درش راحت نیست (مثلن بیابون و کویر) این می تونه تمرکز جمعیت رو کم کنه.
ولی این روند در کشور هایی رخ می ده که دارنده تکنولوژی هستن و اغلب رفتار افزایش جمعیت متعادل دارن. این کشور ها رو به پیری هستن و برای احیای جمعیتشون نیاز به نیرو های جوون دارن که از کشور های کمتر توسعه یافته تامین میشه.
این خودش موجب میشه توزیع نامتناسب کمتر بشه و از طرفی این نیرو های جوون با ارتباطی که با مبدا دارن می تونن فرهنگ و تکنولوژی اون منطقه رو افزایش بدن (البته این به این شرط هست که مسئولین هم از این اتفاق استقبال کنن).
این یه دیدگاه بود، حالا برگردیم به نظریه ی مالتوس، تکنولوژی می تونه به افراد کمک کنه که برای جواب دادن به خواسته های خودشون افرادی که قدرت کمتری دارن رو تحت کنترل بگیرن تو این روند یه مقدار زیادی از جمعیت کم میشه
منظورم ساده تر از این حرفا بود
رشد جمعیت که خودبه خودی رخ نمیده، یه پدر و یه مادری هستن که بچه دار میشن و جمعیت زیاد میشه!
بعد که بچه ها بزرگ میشن، مشابه اجدادمون، میرن جاهایی که منابع بیشتری وجود داره؛ با این فرق که اجدادمون میرفتن سراغ منابع آب و غذای بیشتر و خودمون میریم سراغ منابع خدماتی بیشتر.
حالا یه جوری از تکنولوژی کمک بگیریم و این نیازها رو بهینه کنیم.
بهتر بود شبیه به هنرمندها و نویسندها اجازه میدادید ادامه بدن. آدما اینجوری فیلسوفها و دانشمندها مشهوری میشن
این اتفاق کمی متفاوت هست چون به نوعی جدال بین منبع درآمد و منبع خدماتی پیش میاره. در اروپا خیلی از جاها این سیستم تا حدی برقرار شده. شاید کسائی که اروپا بودن بهتر نظر بدن که سیستم چه امکاناتی ایجاد کرده تا توزیع مناسب جمعیت درعین اشتغال مناسب و خدمات تضمین بشه.