کمبودهای کلاس درس دانشگاه چیه؟ قسمت اول

بیشتر اساتید ما از پرسش در کلاس استقبال نمی کنند. ممکن هم هست چیزی نگن، چون دانشگاه طراحی شده برای پرسش های اساسی و روح پرسشگری. ولی در عمل و در برخوردها یه جوری هست که دانشجو به این نتیجه می رسه که استاد از سوال کردن خوشش نمیاد، پس دانشجو بر خلاف ذهنیتش مواجه میشه با این نکته که روحیه پرسشگری نه تنها تقدیر نمیشه بلکه سرکوب میشه. این اثر منفی و خیلی بدی داره.

کلاس درس دانشگاه چه کمبودهایی دارد؟

شیوه تدریس هم خیلی مهمه، متاسفانه روحیه حاکم بر کلاس این است که هم استاد و هم دانشجو نسبت به جو کلاس و درس منفعل عمل می کنن. منفعلانه برخورد کردن استاد یعنی یه نوع تفکری وجود داره که استاد فکر می کنه وظیفه اش اینه که بیاد سر کلاس درسش رو بده و بره. در مقابل اینکه دانشجو بخواند یا نخواند حس مسئولیت نمی کنه. حتی در نسل جوانتر مواردی هست که استاد وقتی می ره سر کلاس، خطاب به دانشجو میگه که شما برای من با در و دیوار فرق نمی کنید. گاهی هم لازم نیست به صراحت بگه، رفتارش همین رو نشان می‌ده. یعنی استاد چیزی که می بینه اینه که من وظیفه‌ای رو برای خودم تعریف می کنم مستقل از اینکه کسی باشد یا نباشد. این تعریف خطرناکی هست از کلاس.

منظورم از انفعال دانشجو: دانشجو تصورش اینه که درس رو بگیره و پاسش کنه و بره. حتی بخواییم بهتر هم نگاه کنیم، فکر می کنه چیزی یاد بگیره و از کلاس بره.

دنباله‌ی موضوع چی میشه که اکثر دانشجوها بعد از ورود به دانشگاه، انگیزه شان افت میکند؟

5 پسندیده

###پرسش

  • چه جوری میشه به دانشجو این حس رو القا کرد که تو هم سهیمی در کلاس و میتونی در نحوه ی تدریس مشارکت داشته باشی؟

###مشاهده

  1. بعضی جاهای دنیا این سیستم رو دارن که دکترایی که میگیری میتونه پژوهش-محور باشه و میتونه آموزش-محور باشه، در دکترای پژوهش-محور نیازی به گذروندن درس نیست، و صرفا کار پژوهشی انجام میدی و بعد از فارغ التحصیل شدن هم مدرکت به صورتی هست که نمیتونی در کلاس های دانشگاه درس بدی، بلکه صرفا میتونی به تیم های تحقیقاتی بپیوندی.
    خوبی چنین سیستمی اینه که دیگه هر کی دکتراش رو گرفت، نمیتونه بشینه سر کلاس درس و تدریس کنه.

  2. در دانشگاه ملی سنگاپور،‌ یه رسمی وجود داشت که یه استاد در ابتدای کارش لازم بود حتما ۲-۳ سال فقط تدریس داشته باشه و بهش اجازه ی دانشجو گرفتن و یا بودجه ی تحقیق نمیدادن. در نتیجه تمرکز استاد فقط روی تدریس بود و ضمنا ارزیابی استاد بعد از این دو-سه سال اول هم از روی نظرسنجی های دانشجوها و بررسی کیفیت تدریس هاش بود.
    در دانشگاه های ما چنین رسمی به این شکل وجود داره که استاد در سال اول نیازی نیست دانشجو بگیره و کار پژوهشی انجام بده. ولی معمولا رعایت نمیشه. و اساتید بیشتر به کارهای پژوهشی علاقه مند هستن تا کار آموزشی، چون نهایتا درآمد استاد از طریق کارهای پژوهشی هست: تعداد مقالات و تعداد دانشجوهای دفاع کرده و … .

2 پسندیده