گاهی اوقات فکر می کنم نباید فکر کنم. یعنی باید سریع تصمیم بگیرم و زود وارد عمل بشم. اما خب تا اون شرایط و تحلیل می کنم و ابعاد مختلفش رو میسنجم، فرصت از کف رفته. آیا برای شما هم این اتفاق افتاده؟
چه وقتهائی نباید بیش از حد فکر کرد؟ این حد برای فکر کردن رو از کجا به دست بیاریم؟
به نظرم موقع تصمیم گیری باید درست فکر کرد نه این که فکر نکرد . یه جا خواندم افرادی که نمیتونن درست تمرکز کنن نمیتونن سریع تصمیم بگیرن .
شخصا تنها جایی که زیاد فکر نمیکنم 2 جاست :
یکی وقتی یه سوتی خیلی خفن دادم کلا راجع بهش فکر نمیکنم دیگه
یکی هم وقتی که یه جا شکست خوردم راجع به این که چی شد یا مقصر کی بود فکر نمیکنم . حتی شده به زور . چون فکر کردن به شکت هر کسی رو ناراحت و افسرده میکنه .
كاراكتر شخصيتي من ايجاب ميكنه كه سريع ترين تصميم رو بگيرم نه عاقلانه ترينش رو. همين خيلي بهم ضربه ميزنه ولي حداقلش اينه كه تصميمي رو ميگيرم كه يعني از همه بيشتر باهاش حال ميكنم.
خيلي وقت ها شده كه با فكر كردن به اون تصميم، ازش منصرف ميشم، مثلا ميگم عاقلانه نيست اين كار رو بكني، و نميكنم اما هرچقدرهم كه عاقلانه باشه، ته دلم دوسش ندارم چون اگه دوسش داشتم اول از همه به مغزم ميرسيد. البته سبك زندگي من اينجوريه و به كسايي كه ميخوان زندگي شيرين و آرومي داشته باشن اصلا توصيه نميشه چون يه دنيااااااا عواقب داره😂