مثلا حق طلاق و … خیلی از خانم ها از این حقوق اگاه نیستن، و بعد از شروع زندگی به چالشهایی برمیخورن که با همین حقوق میتونست قابل مدیریت باشه!
هر چی که دلش بخواد کیه که بده
زن هرگز حق طلاق ندارد؛ طلاق حقی مخصوص و ویژه شوهر است که زن فقط وکالت در طلاق را از او گرفته و به وکالت از شوهر حق طلاق را اعمال می کند.
حق داشتن شغل، حق تعیین محل زندگی، حق داشتن خدمه و بسیاری از حقوق دیگر به شرطی که مخالف قانون و … نباشد می تواند از طریق شروط ضمن عقد نکاح مطالبه شود البته هر یک از این حقوق در قانون و در عمل با استثنائاتی مواجه هستند که ممکن است چندان برای زن راضی کننده نباشد…
الان که فکرش رو میکنم میبینم عجیب نیست زن ها به فکر استفاده از مهریه شون میفتن! قانون گذارامون دقیقا با چه فکر و خردی حق پایان دادن یک رابطهی دوطرفه رو از یک طرف ماجرا گرفتن؟! مثلا با خودشون چطور حساب کردن؟ گفتن وقتی یه زن از زندگی مشترکش راضی نباشه، باید بسوزه و بسوزونه؟!
لطفا اگه منبع موثقی برای حقوق خانم موقع ازدواج وجود داره (که البته قابل فهم هم باشه)، معرفی کنین.
متاسفانه قانون گذارمان خيلي تفكر نكردند بلكه از شرع اقتباس فرموده اند شرع هم اگر از ديد بعضي ها بي ادبي نباشد يعني قانون متناسب با شرايط و زمان خودش كه اكنون ضرورتا نمي تواند درست و موثر باشد… اما آيا كسي حتي جرأت ورود به بحث حتي از نظر علمي دارد؟
دقيقا به خاطر دارم كه در دوره كارشناسي بحثي را با يكي از اساتيد مطرح كردم و مطالبي را هم نوشتم كه تحقيقاتم را كامل كنم و در قالب مقاله به چاپ برسانم. در اين نوشتار شرع در بحث وفاداري در رابطه زن و شوهر كاملا زير سوال مي رفت. استادم گفتند: فقط زحمت مي كشيد نمي توانيد مقاله رو چاپ كنيد حتي به پايان نامه هم با اين نظر اجازه دفاع داده نمي شود. هنوز منتظرم …
امان از مقدس مآبي كه تفكر را ذبح شرعي مي كند
متاسفانه خیلی از مسائل سیاسی و اقتصادیمون هم دقیقا گرفتار همین آفت هستن . به امید روزی که تفکر انسانی و علم تو خط مقدم تغییر زندگی مردم باشه .
مرسی از لاله که با برچست ازدواج یه سوال مطرح کرد . جای خالیش حس میشد
ازدواج به نظر من همونقدر که یه پیوند عاطفی هست یه قراداد حقوقی بین طرفین هم هست . یه قرارداد حقوقی که به اسم سند ازدواج بین 2 طرف عقد میشه .
من خیلی از مسائل حقوقی سر رشته ندارم منتها اگر سند ازدواج رو بخوام به چشم یه قرارداد بهش نگاه کنم به نظرم حقوقی که همسرم میتونه توقع کنه و معقول هست اینا میتونه باشه :
- بدون شک یه خانوم حق طلاق رو باید داشته باشه .
- یه خانوم حق اینو داره که استقلال اقتصادی داشته باشه . یعنی بر خلاف آقا که عرفا بخشی از درآمدش متعلق به خانواده هست یه خانوم میتونه کاملا مستقل باشه از نظر اقتصادی
- یه خانوم حق آزادی عمل برای انتخاب هر شغل که میخواد یا ادامه تحصیل رو داره .
- یه خانوم لزوما قرار نیست وظایف خانه داری رو انجام بده و حق اینو داره که شرط کنه در کارهای خانه مسئولیتی نداره و همه اعضا باید با هم این کار ها رو انجام بدن .
- یه خانوم حق اینو داره که شرط کنه باردار نشه یا حتی اگر باردار شد حق اینو داشته باشه که بچه رو نخواد .
اینا به نظرم حقوق معقولی بود که من با دادن این حقوق به همسرم هیچ مشکلی ندارم . و به نظرم اگر مردی نتونه این حقوق رو برای همسرش قائل بشه خودش دارای ضعف هست . حالا حقوقی که به نظرم غیر معقول هستن رو میگم :
- یه خانوم حق نداره بعد از بچه دار شدن از وظایفش مادری شونه خالی کنه .
- همونطور که آقا موظف هست از نظر مالی امنیت خانواده رو تامین کنه یه خانوم باید از نظر عاطفی این امنیت رو برقرار کنه و حق بی مسئولتی تو این مورد رو نداره .
- به خانوم ( یا حتی یه آقا ) حق اینو نداره بدون موافقت همسر مدت زیادی رو دور از همسرش زندگی کنه .
اینا بیشتر نظر شخصی بود و لزوما درست نیستن . خوشحال میشم بقیه نظرات منو کامل کنن . یه چند نفری که فکر میکنم حرف برا گفتن دارن تو این مورد رو دعوت میکنم
@Jalal_Razavi @yousef @moalem @Amirali
خیلی خوب بود
به نظر من زندگی مشترک جایی برای احقاق حقوق شخصی نیست. کسی که نتونه این موضوع رو درک کنه نباید ازدواج کنه و مرد و زن هم نداره.
زندگی مشترک یعنی به وجود آوردن اشتراک هایی در نقاطی از زندگی و پیوند 2 تا زندگی شخصی (یا بیشتر) به همدیگه و اگر این پیوند زناشویی باشه خب نقاط اشتراک بیشتری وجود خواهد داشت. شما به عنوان یک طرف رابطه آیا همه ی وجودی خودتون و رازها و تفکرات خودتون رو به طرف مقابل بازگو می کنید؟
بعید می دونم کسی این کار رو به صورت 100% بکنه. پس زندگی مشترک به این معنا هم نیست که 1 روح در 2 بدن باشه
با بررسی این 2 نتیجه ای که گرفتم میتونم بگم که ازدواج، یک علاقه ی 2 طرفه اس که منجر به تقسیم حق و حقوق طرفین با هم میشه و در عین حال آمیختگی شخصیتی و تفکراتی 100% به وجود نمیاره.
حالا با این تعریف چه خانم چه آقا چرا باید حقوقی رو طلب کنه وقتی که خودخواسته حقوق خودش رو با کس دیگه ای شریک شده و حاضر شده شخص جدیدی رو در زندگیش داشته باشه که قطعا تمام و کمال چیزی که می خواد نیست؟
چیزی که جلال @Jalal_Razavi و حسام @hesam_fardad گفتن، به نظر دلنشینه ولی بیشتر اخلاق هست و نه قانون. یعنی قانون خیلی تمیز و شسته رفته نیست و پر از گرد وخاک از جاهای مختلفه از جمله تاریخ، افراد دخیل در قانونگذاری، توجیهها و ترسهای عمیق.
مشکلات زوجها مختص به ایران هم نیست، در خیلی از جاها به دلیلی سنتی، هنوز کفهی قانونگذاری به سمت آقایون سنگین هست حتی در مواردی مثل سقط جنین که احتمالا اخبار اون رو شنیدین.
احتمالا @Fatemeh-law بهتر میتونه توضیح بده، ولی دو تا مسیر متفاوت هست که باید مجزا بهش نگاه کنین:
-
حقوقی که به طور عمومی به خانمها تعلق میگیره. یعنی جدا از توافق بین افراد دخیل، این حق به طور دفالت به خانمها تعلق گرفته. فکر میکنم از این لحاظ عدم تعادل خیلی زیادی وجود داره.
-
توافقهای ضمن عقد که مسائل متفاوتی میتونه باشه و گستره خیلی وسیعی دارن.
حالا سئوالم از وکیلِ پادپُرس اینه: آیا در توافق ضمن عقد، منعی برای مورد خاصی وجود داره؟ یعنی چیزی وجود داره که نتونه از این طریق به طرف مقابل منتقل بشه.
فکر میکنم این منعهای قانونی در مسائلی مثل وراثت وجود داره ولی در این مورد رو نمیدونم.
حق تمکین باید ملغی بشه در این صورت فکر می کنم دیگر مشکلی بابت اجازه گرفتن یا نگرفتن زن در امور مختلف از بین ببره
حق خروج از کشور بدون نیاز به اجازه مرد
چند مورد دیگ هم وجود داره که از لحاظ اخلاقی بیشتر مشکل ایجاد می کنه نه قانونی
طبق ماده ١٠ قانون مدني توافقات افراد به شرطي كه مخالف صريح قانون نباشد نافذ است؛ همين طور عدم مخالفت با نظم عمومي و اخلاق حسنه طبق برخي از مواد ديگر قانون مدني و آيين دادرسي مدني. بنابراين افراد مي توانند در موارد مختلف توافق كنند اما اولا قواعد مربوط به نكاح عموما آمره ( غيرقابل تغيير با توافق ) هستند ثانيا در هر قراردادي معيارهاي فوق بايد لحاظ شود؛ پس ممكن است شروط متعددي مد نظر ما باشند كه هرگز قابليت قرار گرفتن تحت عنوان شرط ضمن عقد نكاح را نداشته باشند و حتي اگر گنجانده شوند قانونا اثري بر آن بار نمي شود چون شرط نامشروع قانونا باطل است ( يعني مثل اين است كه اصلا گنجانده نشده است )
از جمله شرط اختيار شغل توسط هر يك از زن و شوهر به نحوي كه مخالف شأن ديگري باشد يا شرط فرزند دار نشدن، شرط منع ازدواج مجدد براي مرد ( در دو مورد اخير بين حقوقدانان و دادگاه ها اختلاف نظر وجود دارد) شرط عدم ارث بري از يكديگر در نكاح دائم، شرط عدم پرداخت نفقه توسط مرد در نكاح دائم حتي در صورت تمكن مالي زن، شرط عدم برقراري رابطه جنسي و بسياري موارد ديگر.
آفرین به این تفکر منطقی!
ولی قبول دارین در عمل خیلی سخته @Jalal_Razavi
چه جوری باید به انجامش رسوند؟
پادپرسی های عزیز! نظرتون در این مورد چیه؟ واقعا چیکار باید کرد؟
مخصوصا آقایون محترم! چرا شفاف نیستید آدم خیالش راحت باشه نه اینکه خبر بدی در راهه ولی خب چرا اینقد مختصر گویی و سکوت …
رابطه یک مسئله آنی نیست یک مسیر هست که دو طرف قدم به قدم در اون پیش میرن. بنابراین ممکنه این اتفاق بیوفته اگر این قدمها به اعتماد و درک متقابل منجر بشه. بخصوص اینکه در ازدواج برخلاف دوستی بین دو همجنس، پیچیدگی تفاوت بین ذهنیت هم وجود داره. یعنی دو طرف برای غلبه بر این پیچیدگی باید به طرز نگاه جنس مخالف به مسائل هم اهمیت بدن. معمولا مشکل از مسائل و رازها نیست، مشکل از این تفاوت نگاه هست که باعث میشه تعامل بسیار سخت بشه.
ممکنه بگین این تیپ رابطه موردپسند هر کسی نیست و چرا باید این همه انرژی برای یک رابطه کامل صرف بشه. به نظرم میزان عمق رابطه رو اگه با همین درصد از مسائل مشترک تعریف کنیم، بیشتر یک انتخاب هست تا اجبار. یعنی ممکنه شما به فردیت حداقلی اعتقاد داشته باشین و اساسا رابطه مشترک کامل رو نپسندین. این نکته باید به طور مشترک از دو طرف پذیرفته بشه یعنی هر دو طرف روی میزان اشتراک توافق نسبی داشته باشن. البته باید توقع از پایداری رابطه و بقیه مسائل مربوط هم متناسب با همین دیدگاه باشه.
خوب این یه حرف اخلاقی هست تا کاربردی و قانونی. عملا نتیجه این حرف اینه: ازدواج نکن! چون قسمت اول با واقعیت نمیخونه و هر کسی با این دیدگاه ازدواج کنه در نهایت سرخورده میشه.
یکی از مفاهیمی که نمیدونم توی حقوق به اون پرداخته شده یا نه (به طور ضمنی احتمالا وجود داره) چیزی مثل «حق مشترک» میتونه باشه. معنی این حرف چیه؟ معنی این حرف داستان قدیمی جمعی هست که سوار بر قایق هستن و یک نفر ادعا میکنه من صاحب بخشی از این قایق هستم و دوس دارم این بخش رو سوراخ کنم. یعنی آزادی استفاده از حق شخصی در مسائل مشترک، منوط میشه به اینکه عدم تضییع حقوق بقیه.
با توجه به مثالي كه آوردين به نظرم منظور همكاري باشه:
ماده ١١٠٣ قانون مدني صراحت دارد كه زن و شوهر مكلف به حسن معاشرت با يكديگرند.
ماده ١١٠٤ قانون مدني بيان مي دارد كه زن و شوهر بايد در تشييد مباني خانوادگي و تربيت فرزندان معاضدت (همكاري ) نمايند.
نه دقیقا. توی این مبحث هم بهش نگاه نکنین. منظور به طور کلی هست.
یک مثال میزنم مفهومی بهش نگاه کنیم، شاید حقوقی کمی گنگ باشه: مفهوم مالکیت در یک خانه ویلایی با آپارتمان رو در نظر بگیرین. در این مورد استفاده معقول از هر دو تا توسط حق مالکیت یکسان هست ولی مثلا تخریب قاعدتا باید متفاوت باشه. یعنی در حالت آپارتمانی برای تخریب نیاز به تصمیم جمعی هست و نه صرفا حق مالکیت شخصی!