آیا وقت گذاشتن برای هر آموزشی خوب است؟

امروز با یکی از دوستان صحبت میکردم، میگفت من دنبال هر مبحث آموزشی نمیرم، دنبال آموزشهایی میروم که کمتر کسی بدنبالش میره، مثلا داشت اسپانیایی یاد می گرفت، میپرسیدم چرا؟ میگفت چون مشتری زیادی نداره و بقول یکی از دوستان دنبال یادگیری چیزهایی هستم که برایم مزیت رقابتی ایجاد کند؟ مثلا برای مترجم زبان چینی الان سر می شکنند یا برای برخی ورزشها قهرمانی کشور یا حتی آسیا راحت بدست میاد برای مثال رشته رزمی هاپکیدو.

چه آموزشهایی می شناسید که بتونه برای آینده کاری مزیت رقابتی ایجاد کند و آیا وقت گذاشتن برای هر آموزشی خوب است؟

وقت گذاشتن برای یادگیری

2 پسندیده

اینجا دوتا سوال مطرح شده :

اولی: این که اموزش ببینیم اما بعد نشه ازش استفاده کنیم هدر دادن زمان و انرژی هست مگر این که علاقه شخصی در میان باشه. فروختن آب به مردمان بیابان راحت تر از فروختن شن هست پس کسی که میره فروختن شن رو اموزش می بینه باید دید هدفش چیه دقیقا؟ یا بی هدف بوده؟
الان بازار زبان انگلیسی کم شده اما باز هم ادمهایی هستن که به قصد پول دراوردن به این سمت می رن.

سوال دوم : بستگی به حوزه کاری که می خوایید وارد بشید، مثلا الان خیلی از برنامه نویسها میرن سمت اندروید یاد گرفتن چون تقاضا زیاده اما میشه جلوتر از تقاضای فعلی بود، چطوری تقاضا رو ایجاد کنیم؟

1 پسندیده

داستان 1------
یکی از آشنایان ما مرغداری و کشاورزی بزرگی داشت، در مورد وضعیت کشاورزان این داستان رو می گفت: دو تا دوست بودن با هم شریک می شن، سال اول چغندر می کارن، اولیه وقتی می بینه برگا خیلی بزرگ شدن اصرار می کنه که روی زمین مال من زیرش مال تو! چون با دیدش تصمیم گفت.
سال بعد گندم کاشتن، نفر اول گفت امسال دیگه گول نمی خورم و گفت زیرش مال من روش مال تو…
بعد از برداشت محصول و ضرر هنگفت شاکی شد، یه چوب خیلی بلند برداشت و توی راهروی باریک به نفر دوم رسید، نفر دوم هم یه چوب کوتاهی که اونجا بود رو برداشت، و تا نفر اول می خواست حرکت کنه یکی می زد تو سرش، نفر اول شاکی شد و گفت این طوری نمی شه، چوبامون رو عوض کنیم، نفر دوم گفت باشه به شرطی که بریم بیرون…

اون آشنای ما می گفت وضعیت کشاورزی هم همینه، یکسال همه پیاز می کارن، سیب زمینی کم و گرون می شه، پیاز زیاد و.ارزون، برای همین سال بعد همه سیب زمینی میکارن و پیاز نایاب می شه.

داستان دو------
استاد من در توصیف چنین آدم هایی می گفت، وقتی اسب ها رو به گاری می بندن، ممکنه به خاطر هر چیز خوشمزه یا اسب ماده ای، حرکت دادن گاری رو ول می کنه و هدفی که براش طراحی شده بود رو ول می کنه… برای همین جلوی چشم این اسب ها نعلبکی می بندن، دانشجویانی که هنوز اول راهن و نفهمیدن اون موضوع چیه میرن دنبال یه چیز دیگه دارن از کار فرار می کنن.

داستان 3-----
زمانی که دهه شصتی ها می خواستن بین تحصیل و کار انتخاب کنن چون مهندس و تحصیل کرده کم بود تحصیل رو انتخاب کردن… در صورتی که زمان رو در نظر نگرفته بودن.

نظر شخصی…
وقتی وارد یک موضوعی می شی برای یادگیری، باید تا حد امکان روی اون موضوع متمرکز بشی، بعد که تموم شد و کار حسابی کردی برو یکی دیگه… در واقع چرخه یک کار یا موضوع رو تکمیل کن. البته این موضوع هیچ منافاتی با یادگیری کریستالی نداره…

امتحان کردن چیزها و یادگیری های مختلف در زمان تفریح اشکالی نداره، اما اگر داری از زمان کار یا زمان مورد نیاز برای تحصیلت می گذاری، یکم در مورد سه مثال بالا فکر کن.

2 پسندیده

یه کم به روحیات و توانایی های آدم هم بستگی داره، تو کتاب «نقاط قوت خود را بشناسید» نوشته ی آقای کلیفتون پدر روانشناسی نقاط قوت و پدربزرگ :wink: روانشناسی مثبت گرا، از یادگیری به عنوان یه مهارت برای بعضی افراد یاد کرده بود.

اگه آدم مهارت یادگیری داشته باشه، احتمالا وقت گذاشتن برا هر آموزشی بهش لذت میده و ضمن اینکه یادگیری برای این آدم ها هزینه ی زیادی هم نداره.

یه نکته ی احتمالا تکراری دیگه هم یادآوری اون قسمت از سخنرانی جابز هست راجع به اینکه حتی ریزترین چیزهایی که یاد گرفته بوده (خوشنویسی)، بهش کمک کرده محصول بهتری طراحی کنه. مورد خوشنویسی در طراحی فونت های خاص برای سیستم های مک موثر بوده. یعنی گاهی یادگیری هایی که در زمان حال به دست میاریم، در زمان های بعدتر میتونه به دردمون بخوره.

5 پسندیده