بزرگترین بازی سازی گیمیفیکیشن که توی زندگیتون دیدین چی بوده؟

بهتره اول یه توضیح در مورد بازی سازی یا همون گیمیفیکیشن بدم:

بازی سازی یعنی استفاده از اِلمان های بازی برای یک چیزی که بازی نیست. مثلا امتیاز یکی از اِلِمان های بازی می باشد ولی اگر رییس یک اداره به کارمندای خودش آخر هر ماه بر اساس عملکر اون ها امتیاز بده، داره از نوعی گیمیفیکیشن استفاده میکنه تا کارمندهاشو تشویق کنه تا بهتر کار کنن و امتیاز بهتری بگیرن.

توی زندگی ما بازی سازی های زیادی وجود داره که اگر اطرافمون رو نگاه کنیم میتونیم اون هارو ببینیم، مثل نمره گرفتن در مدرسه، دادن نشان شجاعت به نظامیان و …

بزرگترین بازی سازی که توی زندگیتون دیدید چیه؟

5 پسندیده

برای من سیستم فروش بازاریابی شبکه ای به شخصه بزرگ ترین و پیچیده ترین سیستم بازی سازی بود که تا امروز دیدم .
گیمیفیکیشن به قدری در این سیستم قوی هست که افراد بخاطر گرفتن رتبه و به قول خودشون لوِل آپ کردن و یا گرفتن تحسین و تمجید تیم حاضر هستن آینده ، اعتماد خانواده و آسایش خودشون رو به طور کامل به هم بریزن . جالب بدونید این رتبه ها و لوِل ها غیر از همون تیم هیچ جای دیگه ای به درد نمیخوره و مهم تر از اون این که هیچ درآمدی برای این افراد نداره .
متاسفانه دوستان زیادی رو میشناسم که گرفتار این گیمیفیکیشن کثیف شدن و به قدری غرق اون شدن که هیچ منطقی رو قبول نمیکنن . توصیه میکنم حتما این مقاله استاد شعبانعلی راجع به بازاریابی شبکه ای رو بخونید

6 پسندیده

بزرگترین بازی سازی احتمالا همین سیستم اقتصادی و یا اختراع پول هست، ولی از جالب ترین بازی سازی هایی که دیدم اینه:

6 پسندیده

بازیسازی جذابی از سایت ردیت خوندم:

داستان حیرت انگیز دکمه ردیت و قضیه فرقه سازی هومن مزین

« داستان دکمه ردیت از این جهت حیرت انگیزه که شوخی ساده ای که تبدیل شد به آزمایشی برای شناخت انسانها و علاقه شون به فرقه سازی و متعلق شدن به فرقه‌ها.

داستان از شوخی آپریل سایت ردیت در سال ۲۰۱۵ شروع شد. دکمه ای ساده در سایت ایجاد شد که متصل بود به یک تایمر شصت ثانیه ای. اگر قبل از اینکه شمارشگر به عدد ۰ برسه و برای همیشه متوقف بشه هر یک از اعضای این سایت دکمه را فشار می داد شمارشگر به عدد ۶۰ برمی گشت. هر یک از اعضای سایت فقط می‌تونست یکبار این دکمه را فشار بده. افرادی که بعد از شروع شمارشگر عضو سایت شدند حق فشردن این دکمه را نداشتند.

سایت ردیت برای تشکر از کسانی که دکمه را فشرده بودند کنار صفحه کاربریشون یک نوار به رنگ بنفش نشون می داد. اکثر اعضا در حالی که شمارشگر هنوز به ۵۰ ثانیه نرسیده بود دکمه را فشار می دادند یعنی کمتر از ۱۰ ثانیه بعد از اینکه عضو دیگری شمارشگر را به ریست کرده بود. بعد از مدتی سایت به کسی که دکمه را بعد از ثانیه ۵۰ فشرده بود نشان آبی داد. از اینجا به بعد داستان هیجان انگیز شد اعضا فهمیدند در هر بازه زمانی ۱۰ ثانیه رنگها ممکن است عوض بشه و شروع کردند به صبر کردن برای اینکه شمارشگر زمان بیشتری ازش بگذره تا دکمه را فشار بدند.

رنگ‌های بعدی به تدریج کشف شد سبز - زرد - نارنجی و قرمز. اتفاقی که افتاد این بود که اعضا با توجه به رنگهای که ایجاد شده بود شروع کردند برای خودشون گروه تشکیل دادند و بنفش ها با هم دوست شدند. آبی ها با هم و به همین ترتیب.

5bbe3ed7-7f3d-40a3-a006-33bc6da941a7

حتی برای خودشون شروع کردند به درست کردن سمبل و اسم و غیره. آدمهای که تا دیروز عضو سایت بودند و هیچ ارتباط خاصی با هم نداشتند به یکباره تقسیم شدند به فرقه های مختلف که با هم پیمان دوستی نانوشته داشتند. ارتباطی که از فشردن یک دکمه ایجاد شده بود.

این فشرده شدن دکمه برای بیش از دو ماه ادامه ادامه پیدا کرد بطور دقیق دو ماه و چهار روز. تا اینکه در روز آخر شخصی این دکمه را برای آخرین بار فشرد و بعد از اون دیگه یا کسی وجود نداشت که دکمه را فشار بده (همه اعضا شرکت کرده بودند) یا افرادی بودند که به بازی علاقه نداشتند. این نفر آخر از طرف اعضا معروف شد به The Pressiah یعنی آخرین فشار دهنده. کلمه ای که مثلا هم وزن باشه با The messiah. و این چنین بود که فشردن دکمه ای که به عنوان شوخی اول آوریل شروع شده بود تبدیل شد به یکی از حیرت انگیزترین تجربه های آنلاین در مورد رفتار انسان ها.»

منبع: کتاب Irresistible : the rise of addictive technology and the business of keeping us hooked نوشته Adam Alter

1 پسندیده