پرسش اصلیم اینه که «چه طور میشه که قضاوت ها/حس های آدم ها از “اتفاق” های مشابه، متفاوت میشه؟»، برای تبدیل این پرسش و مسئله به یک نسخهی سادهتر به نظرم رسید میشه سوال رو طوری پرسید که تفاوتهای بین انسانها درش دخیل نباشه:
وقتی از یک اتفاق بتونید چند حس/قضاوت ِ متفاوت داشته باشید، انتخاب ِتون رو بر چه اساسی انجام میدین؟
وقتی بین حس ها گیر کردیم، یعنی جایی حاوی قضاوت شدیم و خبری از منطق نیست. وگرنه منطق به راحتی راهنمایی مون میکنه چی خوبه.
برای همین از نظر من وقتی سوال ذهنمون این میشه که «این حس درسته یا اون یکی حس؟» بهتره به این فکر کنیم که «چطور قضاوت ذهنی رو بذاریم کنار تا منطق جایی برای بروز پیدا کنه؟»[1].
وقتی سوال ذهنمون دومی شد، خود به خود میتونیم چیزهایی که منجر به قضاوت شده رو حذف کنیم و اون وقت خبری از حس های متقابل نخواهد بود. یعنی جواب به سوال اول: این حس یا اون حس؟ به شکل خودجوش داده میشه.
پرسش اول با اینکه خوشگله، ولی به نظرم برای فکر کردن مناسب نیست. این حس یا اون حس؟ هیچ کدام! منطق. ↩︎