ضربالمثل میگه «آسته برو آسته بیا که گربه شاخت نزنه!»
کاری به آسته رفتن و آسته اومدن ندارم اما چرا گربه؟ چرا سگ نه؟! طبیعیتر نمیشه؟!!
این به کنار حالا چرا شاخ؟ مگه گربه شاخ داره؟! چرا گاز نگیره؟ گربه گازت نگیره!
حالا چه معنایی میده؟ آسته برو آسته بیا تا ناممکنترین اتفاق (شاخ خوردن از یه گربه) برات رخ نده(اگه آسته نریم ناممکنترین اتفاق رخ میده ، آسته بریم رخ نمیده)؟ نکنه برای مضحکه کردن طرف بوده؟ ههه آسته برو یه وقت گربه شاخت نزنه! (احتمالا طرف خیلی محطاط بوده و آسته میرفته).
این ضربالمثل همیشه برای من جز خاصترینها بوده. حالا نظر شما دوستان در مورد کلمات به کار رفته و معنای «آسته برو آسته بیا که گربه شاخت نزنه» چیه؟
اول اینکه بگم واقعا از موضوعتون خوشم اومد
دوم اینکه به نظرم حدس خودتون درست تره که به کسی این جملرو برای اولین بار گفتن که خیییلی محتاط بوده و آسته میرفته. یا طرف سنش زیر هفت سال بوده و از این شر و شیطونا بوده میخواستن یه ذره اروم بگیره و بشینه اینو گفتن که از ترس شاخای نداششته ی گربه هم که شده حرف گوش بده
ظاهرا پشت این ضربالمثل یک بازی کودکانه قدیمی هم هست. احتمالا به همین خاطر از «شاخ زدن» به جای گاز گرفتن یا کارهای معمول گربه، استفاده شده. در واقع مورد کاربرد هم با سبک بازی میخونه: یعنی کارها رو طوری انجام بده که فردی دارای قدرت به تو عنوان مسئول خرابکاری (به تعبیری که در جامعه رایجه) مشکوک نشه.