به نظر شما آیا ممکن است روزی ساختار اجتماعی انسانها تبدیل به آنارشیسم شود؟
به نظر شما در این صورت وضعیت بهتر خواهد شد یا بدتر؟
به نظر شما آنارشیسم شوق انسانها را برای کار کردن زیاد میکند یا کم؟
آیا آنارشیسم عدالت را به همراه خواهد داشت؟
به نظرم بهتره تعریف دقیقتون از آنارشیسم رو بیارید تا بشه نظر داد. ولی در بنیادیترین اصول خودش، آنارشیسم، بیشتر دیدگاهی نقدکننده هست تا سیستمآفرین. یعنی به سیستم موجود میتازه ولی آلترناتیو خاصی براش ارائه نمیده. در کلیت هم، حتی از سوسیالیسم کامل امکان تبلور اجتماعی پائینتری داره.
برداشت من یک چیزی شبیه به مثلا یک سری جامعههای کوچیکی که در جاهای مختلف هست مثل مثلا Twin Oaks Community, Virginia و تعریفم هم یه جامعهایه که یه سری قانون اساسی داره که مثلا تعیین میکنه چه زمانی یه کسی رو باید فرستاد تیمارستان و قوانین راهنمایی و رانندگی چی هستن و کلا یه سری قوانین که نظم رو برقرار کنه. بعد هر کسی با توجه به چیزهایی که توی جامعه نیاز هست میره و هر کاری که دوست داره رو انجام میده.
مثلا میبینیم که جاده کم هست یا جادهها خوب نیست و یه سری میرن سراغ درست کردن جاده که احتمالا مثلا کسایی که ماشین سواری خیلی دوست دارن جزوش میشن. من اعتقادم اینه که انقدر جمعیت دنیا زیاد هست که برای هر کاری کلی آدم پیدا بشه و این که احساس هم میکنم که ذاتا برای بشر تنبلی و هیچکاری نکردن غیر قابل تحمل هست در دراز مدت.
این درست هست، ولی در ذات خودش، اگر به ساختارها نگاه کنید، دلیل وجود و رشد ساختارهای بزرگ اجتماعی برقراری لزوما اجرای قوانین نیستن. برای مدیریت اجتماع انسانی، در حالت طبیعی و بدون اجبار آموزشی، باید حداقل به دو سئوال مهم جواب بدید:
-
ناظر اجرای قوانین و جلوگیری از تقلب
-
دفاع از اجتماع در برابر تهدید خارجی
هر دوی این سئوالها به ساختار منجر میشن و این ساختار برای انجام وظیفه محول شده به قدرت اجتماعی بالائی نیاز داره. آنارشیسم میتونه در ابعاد کوچک، در دل ساختارهای بزرگتر که نیاز به دفاع را از بین میبره، شکل بگیره، ولی در همین حالت هم نظارت داخلی برای پایداری طولانیمدت الزامی هست.
آنارشیسم در معنای نبود قدرتی اداره کننده در جامعه محقق نمیشود . بشر از دیرباز نیازمند مدیریت بوده و تا بی نهایت این نیاز وجود خواهد داشت مگر به شروطی خاص که امکان تحقق آنان نزدیک صفر است .
اما در آینده به دلیل گسترش ابعاد تمدنی و سازمانی بشر ، جوامع به مراکز مدیریتی خرد تقسیم میشوند و شهرها در اهمیت و قدرت جای واحد بزرگتری مانند کشور را میگیرند و جهان به سمت دولت_شهری حرکت خواهد کرد . همین الان این اتفاق در بسیاری از کشورها رخ داده است و شهرهایی مثل نیویورک ، لندن ، ایالتی مانند کالیفرنیا ، منطقه ای مانند سیلیکون ولی و … به قدرت و ثروت بالایی رسیده و جدا از حکومت_کشور خودشان در جهان تاثیرگذار هستند. این روند تداوم پیدا میکند تا مرحله ای که قدرت دولتها به شهرها و واحدهای جغرافیایی کوچکتر منتقل شود .
ناظر اجرای قوانین و جلوگیری از تقلب
حس میکنم این موضوع رو میشه با یه سری چیز مثل زنجیرههای بلوکی(بلاک چین) براش راه حل پیدا کرد. اینجوری که توی جامعه یه سری سایت dogwatch وجود داره که مثلا وقتی یکی یه تقلبی یا کار بدی میکنه اینا اونجا نوشته میشن و حالا خب یه ساختارایی هم باید در نظر گرفته بشه برای این که جلوی تقلب گرفته بشه توی سایت و یعنی خب یه سیستم حقوقی ای وجود داره به هر حال و بعد هم مثلا میشه از یه سری مدلهای هیئت منصفه و اینا استفاده کرد. بعد وقتی یکی مثلا یه تقلبی میکنی این اونجا نوشته میشه با مدارک لازم و بعدا همه میتونن بیان و بخونن و خب بعد کسی که زیاد تقلب کرده کسی دیگه حاضر نمی شه باهاش کار کنه مگر این که یه زمان زیادی بگذره و اون کار بدی نکنه و …
دفاع از اجتماع در برابر تهدید خارجی
به نظرم میشه به چیزای مثل بسیج شدن همگانی مردم و … فکر کرد یا این که مثلا یه ساختار backup وجود داشته باشه برای زمان جنگ ولی کلا امید میره که با گسترش تمدنها و پخش شدن قدرت جنگ دیگه در آینده خیلی چیز جدیای نباشه. ولی خب اون یه بحث دیگه میشه کلا.
دو تا مسئله نباید با هم اشتباه گرفته بشه:
امکان یک سیستم اجتماعی: آیا یک سیستم اجتماعی میتونه تحت شرایطی مشخص برقرار بشه؟ معمولا در این مورد میشه جواب مثبت داد. ایجاد و برقراری یک سیستم تازه اول کار در یک فرآیند پیچیده و طولانی مدته.
پایداری یک سیستم اجتماعی: آیا یک سیستم در برابر مسائل مختلف قابلیت پاسخگویی مناسب رو داره؟ در بسیاری از موارد جواب خیر هست. حتی سیستمهایی که امروز هم کار میکنن، اساسا ناپایدار هستن و به دلایلی کاملا متفاوت از اون چیزی که تصور میشه، سرپا موندن.
مشکل چیزی مثل آنارشیسم، پایداریه نه امکان اجرا. یه نکته مهم دیگه اینکه، اساسا در روند تاریخ، آنارشیسم وجود داشته. زندگی قومی قبیلهای، قبل از ایجاد دولتهای متمرکز، دولت-شهرها در یونان باستان، همه نمونههایی از این ایده هستن. یک دلیل قوی برای عبور جامعه انسانی از آنارشیسم هم وجود داشته، من فکر میکنم امنیت و امکان دفاع در برابر نیروهای قویتر مهمترین دلیل بوده.
از این نظر فکر میکنم آنارشیسم، بیشتر یک نوستالژی اجتماعیه. یعنی وقتی منافع دولتهای متمرکز از نظر ما کمارزش شده و مضرات اون بیشتر به چشم میاد.
من فکر میکنم راه عجیب ولی مدرنتر استفاده از رباتیک باشه. هرچند به نظر کمی وحشتناک میاد ولی میشه وظیفه امنیت و نظارت رو به یک سیستم رباتیک سپرد. خوبی این سیستم اینه که برخلاف سیستم انسانی، از این قدرت سو استفاده نمیکنه و مشکلات جانبی سیستم دولت متمرکز براش پیش نیاد. اگر توان کنترل غیرقانونی بر این سیستم به شدت پایین بیاد، به نظرم بهترین سیستم برای آنارشیسم به شکل مدرنه.