شاید برداشت من از مردم ایران خیلی غلط باشه، ولی از دیدگاه من، ما مردم زیاد غر بزنی بودیم و همیشه فکر میکردم که خارج از کشور ایراداتی مثل مترو شلوغ، هوای آلوده، یا برخی موارد وجود نداره. همیشه وقتی تو مترو تهران خسته میشدم و نگاه میکردم که یه سری اشغالها تو خیابون بود؛ منو اعصبانی میکرد.
دیدگاه رایج تو ایران اینه که بیشتر این ایرادات رو متوجه سیستم بدونیم و مثلا میگیم چرا شهرداری اینها رو تمیز نمی کنه. مدتی هست که تو شهرهای اروپایی میگردم و البته با دوستانم از کشورهای دیگه مثل امریکا صحبت میکنم و مثلا دیدم و شنیدم که متروهای شهرهای برلین، پاریس و نیویورک خیلی کثیف تر از مترو تهرانه. با اینکه جمعیت این شهرها خیلی کمتر از تهرانه.
حالا باید پرسید که دلیل این بی نظمی چیه؟ چیزی که به نظر من میرسه اینه که انسانها در تمام ملیتها میل به راحتی و ساده زیستن دارن، بنابراین اگه کسی تو طبیعت بود و یا تو مترو بود اگه اشغالی دستش بود سعی میکنه به راحتترین شکل ممکن از شرش راحت بشه. من اسم این موضوع رو میذارم نقیصه انسانی.
حالا سیستمهای مختلف تو جوامع میان راه حلهای ساده ایی به ادمها پیشنهاد میدن که با ایجاد یک نظم به جامعه کمک کنه و تا جایی ممکن نقیصه انسانی رو به صفر برسونه.
مثالی از سیستم پیشنهادی من
تمیزی مترو رو به عنوان خروجی یک سیستم و تعداد نفرات استفاده کننده از مترو رو به عنوان ورودی؛ و مثلا فرض کنیم که در سیستمی که ما برای مترو طراحی کردیم سطلهای زباله به فاصله هایی مساوی در محیط مترو تهران گذاشته شدن و حجم زباله هایی که مردم روی زمین ریختن رو به عنوان خروجی در نظر بگیریم.
تو این سیستم، خطا اختلاف میزان در نظر گرفته شده با میزان واقعی زبالههای روی زمین هستش. حالا میتونیم نقیصه انسانی این سیستمها رو اندازه گیری کرد.
سوال
ماها بارها با این قضیه که مردم ما کثیف هستند و زباله به زمین می ریزند روبرو شدیم. ولی واقعا چقدر سیستمهایی برای جلوگیری از این فرایند وجود داره؟ چقدر نقیصه هایی انسانی براشون در نظر گرفته شده؟ چقدر اصلا ماها تو زندگی روزانه مون با سیستم های تصمیم سازی اشنایی داریم؟ و مشکلات امروز ما چقدر متوجه سیستمهای طراحی شده و چقدر مربوط به نقیصه های انسانیه؟