یکی از بزرگترین دغدغه خانواده ها و مادران ،ترسیم آینده کودکان هستش ، اینکه چطور بتونن موفق بشن ، یا راه درستی رو در زندگیشون انتخاب کنن. همه کشورها فلسفه و پرورش تفکر رو از کودکی برای بچه ها شروع میکنن و حتی جزو دروسشون هست ولی در ایران تازه در غالب کلاس های فوق برنامه در حال برگزاری می باشد
خیلی جالب هست که بدونم آماری از اینکه کجاها و در چه مقطعی این تدریس انجام میشه، در دست دارین؟ نحوه تدریس به چه شکلی هست؟ به چه چیزی دقیقا فلسفه گفته میشه؟ مثلا سئوالی که فرد یا کودک قراره در این درس به اون بپردازه چی هست؟
فلسفه براي كودكان بهره گيري از مفاهيم اخلاقي و اصول منطقي و مفاهيم فلسفي و شناخت خطاهاي ذهن و فكر با كمك بازي و فيلم ها و انيميشن براي افزايش توانمندي فكري گروه سني ٤ تا ١٨ سال هست.
آموزش تفكر موثر به اين گروه سني باعث افزايش خلاقيت و بالا رفتن قدرت تحليل در افراد ميشه.
و باعث ميشه تا نسلي شادتر و پيشرو در عرصه هاي مختلف داشته باشيم.
در اواخر سالهای ۱۹۶۰، وقتی متیو لیپمن در دانشگاه کلمبیا واقع در نیویورک در رشتهٔ فلسفه مشغول تدریس بود، متوجه شد که دانشجویانش فاقد قدرت استدلال و قضاوت هستند. او به این نتیجه رسید که برای تقویت قدرت تفکر این دانشجویان دیگر بسیار دیر شدهاست و قدرت استدلال باید از همان کودکی تقویت شود. لیپمن را بنیانگذار فلسفه برای کودکان میدانند. لیپمن در سال ۱۹۷۲ به دانشگاه مونتکلر ایالت نیوجرسی نقل مکان کرد و در سال ۱۹۷۴ مؤسسه IAPC را با عنوان مؤسسه بسط و ترویج فلسفه برای کودکان تأسیس کرد.
در ايران یکی از گروههای پژوهشی در [پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی]گروه فلسفه برای کودکان و نوجوانان است.این گروه با مصوبه شورای گسترش آموزش عالی در تاریخ ۴ آبان ۸۶ شروع به فعالیت نمود و تا کنون در زمینه فلسفه برای کودکان فعالیتهایی شامل: مقاله، تألیف و ترجمه کتاب، برگزاری سمینار، همایش و نشست انجام دادهاست.
البته اين حركت منوط به پژوهشگاه نشده و موسسات و آموزشگاه ها هم در حال فعاليت در اين وادي هستند.
من به عنوان نماينده موسسه برهان و حكمت در حال فعاليت در اين زمينه هستم و با توجه به اهميت اين مسئله ، سعي در معرفي آن دارم.
تا اين امكان رو براي همه خانواده ها و ارگان ها و موسسات فراهم كنيم به عنوان آموزش هاي ضروري و لازم در كنار ساير دروس ، از آن بهرمند شوند.
جالبه که این مسیر رو در پیش گرفتین.
یه سئوال: نحوه استدلال و قضاوت بیشتر به دیدگاه علمی بستگی داره و نه لزوما فلسفه. یعنی برای استدلال و قضاوت لازم نیست شما فیلسوف باشید. چرا این مسیر سخت انتخاب میشه؟ چرا مسیرهای آموزش ملموستر و راحتتری انتخاب نمیشه؟
نکته دوم اینه که اگر هدف گسترش این داستان برای کودکان هست، آیا تالیف و ترجمه، برگزاری سمینار و … مسیر مناسبیه؟ درسته که میتونه معلمها و مسئولین رو هم تحت تاثیر قرار بده و این مسیرها میتونه اینکار رو انجام بده ولی برای گروه هدف والدین و کودکان، به نظر میاد خیلی راههای بهتری باید وجود داشته باشه.
شاید بد نباشه که به عنوان یه همفکری جمعی، روی این دو موضوع فکر کنیم که
-
ساده ترین مسیر برای آموزش استدلال و قضاوت عقلانی چیه؟
-
بهترین راه برای گسترش این چیزها چی میتونه باشه؟
مثلا بازیهای فکری و جذاب میتونه بسیار موثر باشه و همزمان کودکان رو جذب کنه. چون هدف آموزش هست نه خفه کردن حس شادی کودکانه!
شايد بهتره تا توضيح بيشتري داده بشه راجع به فلسفه براي كودكان
فلسفه براي كودكان راه سخت تري نيست اتفاقا بلكه راه آسونتريه براي رشد تفكر عقلاني ، ما در مواجهه با كودكان اصلا حرفي از فلاسفه نميزنيم ، بلكه فقط در قالب بازي ، يا انيميشن و فيلم هست و كودكان در يك جريان بدون كتاب و دفتر و دانش خاصي ياد ميگيرن تا از فكرشون بهترين استفاده رو بكنن ،
مخاطب فبك ، كودكان از ٤ سال تا ١٨ سال هستش ، يعني از زماني كه كودك قدرت تكلم پيدا ميكنه و شروع به پرسش ميكنه ، همين رنج سني گواه اين مطلب هست كه ما بايد به ساده ترين شكل ممكن وارد مباحث فلسفي بشيم . و كودك رو كم كم با خطاهاي ذهني و خطاهاي گفتگو آشنا كنيم ،
تا ياد بگيره چه سوالي بپرسه تا به جواب درستي برسه.
سيستم آموزشي ما و خيلي از كشورها هنوز مبتني بر علوم رياضي و تجربيه ، كه شكست جامعه در برقراري رابطه موثر ، ميزان جرايم و نحوه برخورد با مشكلات به بدترين شكلش و داشتن جامعه اي غمگين و عصبي نشان دهنده شكست علم براي آموزش به كودكانه و در مقابل اون جوامعي كه از سنين پايين مهارت تفكر رو به كودكانشون آموزش ميدن به شكل قابل توجهي جامعه شادتر و پوياتري رو تجربه ميكنن.