مشکل کمبود منابع مالی و بودجه مدارس دولتی را چگونه باید حل کرد؟
آیا آموزش و پرورش رایگان، مشکل یا غیرعملی است، و باید از این قانون یا شعار دست کشید؟
چه اصلاحاتی در این زمینه باید انجام بگیرد؟
در کشورهای مختلف چقدر از بارمالی آموزش به عهده دولتهاست و چقدر به عهده والدین؟
دست کشیدن و تعطیل کردن روند ارائه آموزش رایگان در ایران با شرایط معیشت مردم یعنی شروع تباهی
ایران رو نمیشه با بقیه دنیا مقایسه کرد در زمینه آموزش
تنوع فرهنگی و نژادی ، گستردگی ، استعداد های فراوان ، معیشت ضعیف عمومی مردم ، حجمه تبلیغات کشور های خارجی برای جذب استعداد های کشور و…
ارائه آموزش های عمومی باید بصورت رایگان انجام بشه
سازمانی که انجام آموزش رو در دستور کار داره باید آخرین دغدغش موضوع مالی باشه
در کشور ما چه بسا میشه که اینطور باشه ولی خب کدوم بخش در ایران درست مدیریت میشه که این دومیش باشه
چگونگی تامین منابع مالی مورد نیاز میتونه از راه های مختلفی انجام بشه که خب در نهایت دولت محترم باید مصوب اون باشند
ولی آنچه از نظر من قطعیست:
وقتی بودجه آموزش و پرورش حدود 36هزار میلیارد تومن هست که میشه در حدود 8 الی 9 درصد از حجم بودجه مصوب کشور مشخصا نسبت تعلق این بودجه مشکلی نداره
در نظر بگیرید که صنعت ، پزشکی ، سازمان قضایی ، دیپلماسی ، کشاورزی ، زیرساخت ، نیرو ، نظامی و …
همه مواردی هستند که باید از این بودجه تامین بشن
مشکل اساسی در ساختار داخلی آموزش و پرورش هست که یا نمیتونه از این منابع استفاده کنه یا مشکلی هست که باعث میشه اتلاف قابل توجهی در این منایع ایجاد بشه
آموزش حتی در ثروتمندترین کشورهای دنیا (به استثنای آمریکا و انگلیس[1]) رایگان است. فلسفه این مسئله به این برمیگردد که همه افراد جامعه با هر سطح درآمدی باید از آموزش یکسان بهرهمند شوند و برای زندگی در جامعه آماده شوند. در سطوح بالاتر کنترل سختتر میشود و میتوان به موسسات غیرانتفاعی اجازه فعالیت داد.
وضعیت فعلی در ایران اصلا خوب نیست. کسانی که پول بیشتری دارند، آموزش بهتری دریافت میکنند. در این صورت طبیعی است که اقشار فقیر روز به روز فقیرتر میشوند و تعادل اجتماعی به هم میخورد.
یکی از همکارانم که سوئدی است و دو دختر دارد، تعریف میکرد که دانشآموزان مدارس ابتدایی و مهد کودکها اجازه ندارند که با خودشان غذا بیاورند و همگی غذای یکسانی دریافت میکنند. چنین کشورهایی به خوبی آسیبهای اختلاف طبقاتی را درک کردهاند.
مدارس و دانشگاههای غیر انتفاعی در آمریکا و انگلیس به تعداد زیاد وجود دارند و شهریه بعضی از این مدارس به قدری بالا است که فقط افراد خیلی ثروتمند توانایی استفاده از آنها را دارند. ↩︎
نقلقول
وقتی بودجه آموزش و پرورش حدود 36هزار میلیارد تومن هست که میشه در حدود 8 الی 9 درصد از حجم بودجه مصوب کشور مشخصا نسبت تعلق این بودجه مشکلی نداره
در نظر بگیرید که صنعت ، پزشکی ، سازمان قضایی ، دیپلماسی ، کشاورزی ، زیرساخت ، نیرو ، نظامی و …
همه مواردی هستند که باید از این بودجه تامین بشن
مشکل اساسی در ساختار داخلی آموزش و پرورش هست که یا نمیتونه از این منابع استفاده کنه یا مشکلی هست که باعث میشه اتلاف قابل توجهی در این منایع ایجاد بشه
همچنان معتقدم بسیاری بخش های کشور ما از کم بودن بودجه رنج نمیبرن
شهرداری قزوین امسال در حدود 400 میلیارد تومان بودجه دریافتی داره
این یعنی سرانه بودجه آموزشی برای استان خیلی بیشتر از بودجه شهرداری هاست( البته در مورد تهران و برخی شهر های بزرگ متفاوته )
مشکل از آموزش پرورش یا بهتر بگم مدیران برنامه ریزی و جهت دهی این سازمان نیست؟
مهم نیست که آموزش و پرورش وابسته سیاسی داشته باشه یا نه . مهم اینه با هر جهت و مدلی آموزش و زیر ساخت های آموزشی رو در سطح مناسب فراهم کنه
یک مثال ساده که همیشه بهش فکر میکردم
الان میان یهو میگن فلان مدرسه در فلان جاهای محروم افتتاح شد
وقتی گزارش رو میبینی و چشمت به ساختمان مدرسه میخوره میبینی است ساختمان یک مدرسه با استاندارد های بیست سال پیشه
اگر واقعا میخوان سطح آموزش رو ببرن بالا پس چرا هزینه میکنند برای زیر ساخت هایی که خودشون دو سال دیگه نیاز به هزینه دارند!!!
در ضمن آموزش و پرورش باید هزینه هاش کامل حساب بشه
تا جایی که من میدونم دیگه حتی کتاب رو رایگان به بچه ها نمیدن
یعنی کل بودجه میره واسه حقوق و آب و برق و گاز و نگهداری از مدارس؟!!!
دوستان!
پیشنهادم اینه که برای آمار و ارقام لینک و منبع معتبر بذارید، به شخصه عادت کردم از روی ارقام بدون منبع رد میشم. اگه اشتباه میکنم نقدم کنید.
ممنون
من هر سال که فرم بودجه کشور منتشر میشه سعی میکنم تا حدامکان دقیق مطالعش کنم. (یه وقتایی هم حس میکنم یجوری مینویسن که کسی سر در نیاره چی شد ولی من بالاخره تهش رو در میارم )
بودجه کل کشور مبلغ 1.194.935.367.400.000 تومان است. با دلار ۵۰۰۰ تومانی تقریبا 239 میلیارد دلار میشود. از این مقدار 35.984.000.000.000 تومان، معادل ۷.۲ میلیارد دلار بودجه سال آموزش و پرورش کشور است. این مقدار تقریبا میشه 3 درصد از بودجه کل کشور. نسبت بودجه دریافتی در زیر ساخت های غیر صنعتی ، ورزات خونه ها و خیلی مسائل دیگه رو میتونید بررسی کنید.
از نظر من آموزش و پرورش واقعا بودجهای که دریافت میکنه از کاری که داره انجام میده بیشتر و جلوتره.
فنلاند ۶.۸ درصد، آمریکا ۵.۶ درصد، ایران ۴.۷ درصد و زاپن ۳.۸ درصد از GDP را صرف آموزش میکنند. جالب این که کشور فقیر کوبا 12.9 درصد از GDP را صرف آموزش میکند.
با توجه به این آمارها به نظر میرسد که فساد ساختاری، نقص مدیریتی و اتلاف منابع در آموزش و پرورش ایران بسیار بالا است.
پ.ن. همچنین باید حجم جمعیت جوان را که نیازمند آموزش هستند، در نظر گرفت. معیار بهتر تقسیم کردن این اعداد به تعداد دانشآموزها است.
من فکر میکنم عدد و رقمها خیلی گمراه کننده وارد کار شدن. باید ببینیم چرا کیفیت آموزش و پرورش افت داره و برای اینکار باید بسیار واقع بین باشیم. مسئله اینه که با حقوق معلمی، خرج زندگی کمینه برای معلمها فراهم نیست. این فقط وابسته به حقوق دریافتی فرد نیست. در جوامع پیشرفته، کیفیت زندگی فردی از خدمات اجتماعی متنوع تامین میشه نه صرفا از حقوق فرد. در حالیکه در ایران اولا تعریف کمینه زندگی با اروپا بسیار تفاوت داره و ثانیا خدمات اجتماعی بسیار نازلی ارائه میشه به افراد.
لفظ رایگان در اروپا با ایران بسیار متفاوته. در اروپا منبع درآمد دولت برای اینکار مالیات محسوب میشه، بنابراین همه عملا در اینکار مشارکت دارن ولی در ایران عملا پول نفت منبع این امور به حساب میاد. این نکته میتونه داستان رو بسیار پیچیده کنه، چونکه عملا آموزش رایگان شاید یکی از سالمترین و مفیدترین راههای توزیع دوباره ثروت ملی در بین افراد جامعه به حساب میاد، چه ثروت نفتی چه مالیاتی. حذف اون میتونه تنها فرصت معدود رشد اجتماعی در دهکهای پائین رو ازشون بگیره و شکاف اجتماعی رو از این هم بیشتر کنه.