بایکوت کردن یک کالا در هیچ شرایطی باعث ارزان شدن اون کالا نخواهد شد. بایکویت کردن یا تحریم کردن کالا باعث ایجاد ثبات در قیمت کالا میشه.
برای مثال تولید کننده شیر قیمت شیر رو 50% افزایش میده و در نتیجه این افزایش هفتاد درصد از فروش روزانش رو از دست میده . این یعنی زیان ، شاید کسی بگوید خب در این صورت فروشنده مقدار کمتری محصول را با درآمد و سود بیشتری میفروشد در حالی که اینطور نیست.
این تولید کننده اگر بخواهد با بازار و قیمت جدید خودرا هماهنگ کند، باید خط تولید ، سیستم تامین مواد، سیستم عرضه ، سیستم انبار داری ، نیروی انسانی و … را همه و همه دچار تغییر کند تا بتواند در این شرایط همچنان به تولید ادامه دهد. این یعنی بدنه خودرا کوچکتر کند که این موضوع در بازار کسب و کار در اکثر مواقع غیر منطقیست، مگر در مواقع خاص.
پس در این شرایط متواند با بایکوت کردن به مقصود بازگشت قیمت ها به حالت قبل رسید ( در این مثال نرخ ارز ثابت ثابت است)
اما شما نمیتوانید شیر 1000 تومانی را نخرید به این امید که این شیر قیمتش بشود 100 تومان! این امکان ندارد چرا که بهای تمام شده این شیر بیشتر از این عدد بوده و دور ریختن شیر برای تولید کننده منطقی تر است، چرا هم در صورت فروش و هم در صورت دور ریختن ضرر میکند، فقط فرقش این است که برای دور ریخت هزینه حمل یا حسابداری و مالیات پرداخت نمیکند. در صورتی که این شیر گران شد، شاید با نخریدن بتوانید آنرا به قیمت قبل بازگردانید (شاید و بازهم میگم شاید)
اینها همه صحبتهایی کلی است. ما در این صحبتها یک جامعه کامل و بسته را در نظر گرفتیم،
ولی حالا بازار ایران را در نظر میگیریم (بخشی کوچکی از واقعیت های بازار را ) و از گوجه شروع میکنیم که دوستان هم به آن اشاره کردن و این روزها سر زبان هاست:
خب گوجه محصولی خوراکیست و در صورتی که فروش نرود، فاسد میشود .البته روش های مختلفی برای فرآوری این محصول وجود دارد که دو مورد از شناخته شده ترین های آن تولید رب و سس گوجه فرنگی است.
فرض میکنیم که دیروز گوجه در ایران قیمتی معادل 2000 تومان برای هر کیلوگرم داشت و امروز این قیمت به 3000 تومان افزایش پیدا کرده! مردم نیز تصمیم میگیرند تا گوجه نخرند تا قیمت این محصول به حالت قبل برگردد. مردم کل بازار هستند؟ قطعا خیر.
برای مثال ارائه کننده گوجه کمی جستجو میکند و میبیند که این گوجه را میتوان به قیمتی بیشتر از 2000 تومان و کمتر از 3000 تومان به یک شرکت تولید رب فروخت! یا میتواند این گوجه را با قیمتی بیشتر از قیمت قبل آن به کشور های همسایه صادر کند ، در این روش هم پول نقد میگیرد و هم از بسیاری مزایای صادرات بهرهمند میشود. در چنین وضعیتی مردم با نخریدن بازنده خواهند بود.
دلیل: چون این تولید کننده میتواند محصول را بفروشد، تقاضا کم نشده و هنوز به مقدار کافی هست. تنها تفاوت این است که شما از لیست متقاضیان خارج شدید، شما نخرید دیگری، فرقش این است که شما دیگر نخواهید توانست گوجه بخرید. از آن بدتر… این تولید کننده منصف بود که قیمتش را فقط 1000 تومان زیاد کرد. حالا که این تولید کننده منصف دیگر محصولی ندارد، گرگهای بسیاری در بازار هستند که از این فرصت استفاده میکنند تا قیمت گوجه را چندین برابر کنند.
تقاضا را صرفا مردم در نظر نگیرید، حداقل در کشور ما اینگونه نیست. فرض میکنیم مردم گوجه را نخریدند ، صادرات هم اصلا امکانش نبود و کارخانه رب و سسی هم اصلا وجود نداشت . در کشور ما چه اتفاقی میافتد؟
یک دلال به دارنده محصول گوجه پیامی میدهد که «گوجه تو را 3000 تومان نمیخرند و اگر هم بخرند چقدر زمان لازم است تا با یک کیلو و دو کیلو فروختن این همه گوجه را بفروشی؟ من محصول تو را به قیمت 2500 تومان میخرم ، نقد و یکجا. »( اینارو دیگه به دارنده محصول نمیگه، به پسر بزرگش میگه که اونم زرنگ بار بیاد ). بعدش هم خودم قیمت گوجه را در بازار به 5000 تومان افزایش میدهم. سردخانه هم دارم و با نخریدن ککم نمیگزد. در ضمن با پولی که از این دلالی بدست میاورم محصولات سال بعد آن تولید کننده گوجه را نیز میخرم ، آنهم پیش خرید!!! بعد دوسال و با استفاده از همین نخریدن مردم بازار گوجه را میگیرم دستم.
در جامعه ما با توجه به کلیت شرایط اقتصادی و قوانین کنترلی موجود بایکوت کردن هر محصولی میتواند به قویتر شدن دلال ها کمک کند و از نظر من این راه مناسبی نیست ( البته نه در مورد تمام محصولات). مورد دیگری را بیان میکنم در ادامه این موضوع در بازتر کردن اینکه چرا فکر میکنم تحریم کالا مناسب نیست.
علاوه بر موارد بالا با شناختی که از مردم خودمان دارم اگر این فرهنگ در بین ما جا بیافتد از فردایش هر روز یک کالا تحریم میشود. حتی شاید دلایل از قیمت فاصله بگیرد و برسد به (مثال) «گیلانی ها چیپس را گران به مسافر میدهند از فردا دیگر برنج شمال را نخرید!» یا «این شکلات بسته بندی بسیار زشتی دارد تا تغییر بسته بندی از این شکلات نمیخریم» و و و و… که بدبخت میکند تولید کنندگان را و بعدش نیز مشخص است (بنظرم تو اینستاگرام حتی پیج میزنن به نام «با ما، هر روز بایکوت یک کالای جدید » !!!)
در کشور هایی همچون ایران ورود دولتی یا ایجاد اتحادیه های خصوصی با سیستم پخش مویرگی در مورد کالا های اساسی را بسیار بسیار موثرتر میدانم.
خیلی حرف زدم ولی یک موردی هم بیان میکنم که شاید بدرد بخوره ( اگرخیلی بیخود بود بگید فقط ) . مردم ما مشخصا دربه در دنبال سرمایه گذاری هستند، از سرمایه گذاری های 10 هزار تومانی گرفته الی ماشاالله. چرا بستری نباشد که امکان سرمایه گذاری مردم را بصورت شفاف، هدفمند و مدیریت شده فراهم نکند؟
کمی واضحتر توضیح میدهم: برای مثال، فرض کنید توسط سازمان صنعت و معدن (یا هرجای دیگه ، اصلا شخصی) یک وبسایت راه اندازی شده.در این وبسایت تولید کننده گوجه پیش از شروع فصل کاشت میتواند مشخصات خود را درج کند و بگوید که من زمین گوجه دارم و طبق جزئیات فنی زمین و زیر ساخت من میتوانم امسال 10تن یا 10000 کیلو گوجه کشت کنم.
این گوجه در بازار 2000 تومان قیمت دارد ولی من کل این مقدار را در این وبسایت به مبلغ هر کیلو 1500 تومان پیش فروش میکنم (نهایتا شش ماه کشت گوجه زمان میبرد) با اینکار کشاورز پول دارد که با خیال راحت زندگی بگذراند و محصول پرورش دهد. از طرفی این گوجه وقتی برداشت میشود و فروخته میشود تمام مردمی که این محصول را پیش خرید کرده اند سود میکنند و این سود نه رانت است ، نه دلالی و نه تخریب اقتصاد کشور.
همینطور در مورد هر محصول دیگری نیز در این سامانه فرضی میتوان اقدام نمود. همچنین این سامانه میتواند به مقدار قابل توجهی قیمت محصولات را و در نهایت نرخ ارزش ارز را به ثبات برساند، چرا که از یک سال قبل مشخص است که قیمت گوجه در بازار هر کیلو 2000 تومان خواهد بود ( الان تا محصول رو نخریدی مطمئن نیستی چنده قیمتش. سرتو اونور میکنی میره روش) همین میتواند تا حدود زیادی از تشنج ها در بازار جلوگیری کند.
خودمم دیگه حوصلم نمیگیره اینو بخونم
غلط املائی داشت به دو صورت اقدام کنید
- ادمین هستین : ویرایش کنید
- ادمین نیستید : پیام بدید