بحران ارزی این روزهای کشور، اولین بحران ارزی ما نیست و احتمالا آخرینش هم نخواهد بود!
مسئلهای که میخوام مطرح کنم اینه که درست مثل هر بحران ِ دیگه از جمله زلزله یا سیل یا کمآبی، هر کدام از اقشار جامعه (مستقل از دولت یا سیاستگذاران) موقع بروز این بحران، چه رفتاری باید از خودشون نشون بدن؟ و چه توصیههای اقتصادیای میشه در چنین شرایطی به اونها داد؟
سوال رو با مثال، بازتر میکنم.
فرض کنیم شما یک واردکننده یا نمایندگی محصول خارجی هستید. در چنین شرایطی اگر تصمیم بگیرید محصول ِ تون رو بفروشید، بخشی از سرمایهتون رو از دست میدید و نمیتونید کالای جدید جایگزین کنید. اگر هم فروش انجام ندید، کسب و کارتون میخوابه. در این شرایط انجام ِ چه کاری به نفع شماست؟
در صورتی که شما یک تولیدکننده باشید چهطور؟ اگر قیمت مواد اولیهی شما مدام در حال افزایش باشه، چه اقدامی در این شرایط بهترین اقدام برای شماست؟
در صورتی که یک کاسب یا واسطهی فروش باشید چه میکنید؟
و شاید از همه مهمتر به عنوان یک خریدار و مصرفکننده چه سیاستها و استراتژیهایی میتونید برای تنظیم تقاضاتون در پیش بگیرید تا ضرر فردی و اجتماعی کمتری رو رقم بزنید؟
در این مواقع فعالان خرد اقتصادی که مثال زدین تقریبا به هیچ روشی نمیتوانند جلوی ایجاد ضرر و دریافت تخریب هارا بگیرند مگر اینکه دارایی ها خودرا به ارز های با ثبات ( دلار و یورو و … ) یا به طلا و جواهرات تبدیل کنند
( این ساده ترین راه ممکن است )
به این صورت ارزش دارایی فرد دیگر شامل افت ارزش حاصل از افت پول نمیشود ولی هجمه تقاضا برای این تغییر دارایی باعث میشود که اقتصاد به سمت کمتر شدن پشتوانه پیش رفته و ارزش پول ملی بیش از پیش دچار افت شود
این معضل اصلا با زلزله یا … قابل مقایسه نیست چراکه مشکل حاصل از زلزله هارو در بسیاری موارد بدون دخالت و ورود دولت ها میتوان بصورت کامل حل و فصل کرد ولی بحران های ارزی بدون همکاری کامل دولت ها به هیچ عنوان توسط افراد خرد جامعه قابل کنترل و بهبود نیست
موضوع بسیار جالب و کاربردی مطرح کردین که بسیار جای بحث داره و بسیاری افراد توانمند در این زمینه در پادپرس حضور دارند که از چند نفرشون دعوت میکنم
بنده طبق تجربیات و بررسی های شخصی و دانش اکتسابی و تحقیقاتی : در این زمینه به چاره ای برای جلوگیری فردی از دریافت این ضرر ها بدون ایجاد ضرر بیشتر در سیستم کل دست پیدا نکردم
ولی خوشحال میشم راهکار های احتمالی دوستان رو داشته باشیم که مطمئنا در این مورد بسیار مسلط تر از بنده هستند
ممنون از دعوت شما. این بحث حوزه تخصصی من نیست ولی سعی میکنم از بیرون نظرم رو بگم. با عماد جان موافقم که دولت تاثیر زیادی بر مدیریت و جهت دهی بحران ارزی دارد و سوال عمدتا بر تاثیر افراد و کسب و کارها متمرکز بود.
شاید صحبت از مجموعه ای از افراد (یا جامعه) ملموستر باشد. بعقیده من حفظ آرامش، پرهیز از پیش گویی های خود محقق شونده ( self-fulfilling prophecies) و دعوت بقیه به تفکر منطقی بدور از برخورد احساسی مفید باشد. منظور از پیشگویی های خود محقق شونده یعنی مثلا بگوییم انتظار ما این است که ظرف 3 ماه آینده دلار ایکس تومن گران شود. این نوع فکر و مطرح کردن در عرصه های عمومی میتواند منجر به تحققش بشه.
در کل البته میتوان گفت که اثر خرد (افراد) به صورت گروهی و هماهنگ میتواند اثر عمیقی بر تجربه جمعی و یادگیری گروهی داشته باشد.
من از این جهت این دو رو قابل مقایسه میدونم که در هر دو شرایط، موقع بروز بحران افراد جامعه دچار نوعی دستپاچگی میشن. در مثال زلزله، منظورم زمان وقوعش هست که افراد با دستپاچگی به جای حفظ آرامش و پیدا کردن یک جای امن داخل ساختمون ِ شون توی راهروهای ساختمون گرفتار میشن… در بحران ارزی هم برای نمونه، به خاطر دستپاچگی تقاضاها برای اجناس در حال افزایش قیمت یکدفعه بالا میره و این خودش افزایش قیمت رو تشدید میکنه. از این لحاظ به نظرم اومد تشابهی بین اینها برقرار هست و از این جهت هم واژهی مانور رو براش به کار بردم.
این خیلی نکتهی خوبی هست که به نظرم در کل این بحث میشه بهش اتکا کرد.
در واقع اثر توصیههای اقتصادی دادن به افراد در چنین شرایطی به نظرم بیشتر از همین جنبه اثرگذاره که موجب ایجاد یه جور هماهنگی و حرکت جمعی میشه.
و حتی چیزی که دارم بهش فکر میکنم اینه که از این قابلیت در این جهت استفاده بشه که این رفتار جمعی خودش روی تصمیمگیری سیاستگذارها اثر بذاره و اونها رو به سمت گرفتنِ تصمیم درست سوق بده…
چون اولا مواد اوليه به قيمت دلار روز محاسبه ميشه ( مثلا يه سال و نيم پيش ٤٢٠٠ بوده و در حال حاضر ٩٥٠٠)
و خريدار اصلا نميتونه با اين افزايش قيمت كنار بياد
و از طرفي كلي محصول مشابه توليد شده از قبل تو بازار موجوده
كه با اين شرايط توليد به ضرر توليد كننده خواهد بود
بحث واردات تقريبا مشابه
مثلا ما يه جنس تو فروشگاه داريم كه مثلا قيمت فروشش ١٠٠٠٠ تومنه و وقتي ميخواي همون جنس رو جايگزين بخري با دلار الان حدود مثلا ١٥ تومن بايد بخري كه مثلا ٢٢ تومن برسه به مشتري
وقتي مشتري همين جنس رو تا ديروز ١٠ تومن ميخريده هرگز حاضر نميشه كه ٢٢ تومن براش پول بده و ميره سراغ بقيه فروشگاه ها
و از طرفي فروشنده نميدونه اجناس خريد قبل رو چيكار كنه
اگه به قيمت قبل بفروشه عملا ارزش داراييش به نسبت سقوط ريال كم ميشه
اگه به قيمت جديد بفروشه مشتري ناراضي از مغازه بيرون ميره
من به شخصه به مشتري نگاه ميكنم
اگه فقير باشه كمتر از ميانگين حساب ميكنم
پولدار باشه بيشتر از ميانگين
منظور از ميانگين هم ميانگين قيمت قديم و جديده
اگه شما از اون دسته افرادي هستيد كه پول نقد دستتون مونده و احساس ميكنيد كه ارزشش دو يا دو و نيم برابر كم شده و احساس ميكنيد كه هنوزم ممكنه ريال سقوط كنه ميتونيد به سراغ چيزايي بريد كه هنوز قيمتشون تغيير چنداني نكرده
( مثل خونه) يكم زمان ميبره تا قيمتشون معقول بشه
ولي بهترين راه ممكنه
مثلا اگه يه نفر از من ميپرسيد كه صد ميليون دارم و ميخوام كه ارزشش رو از دست نده من من بهش دلار و يا سكه و يا ماشين رو توصيه ميكردم
ولي وقتي در خريد اينا موفق نبوده ميتونه خونه بخره
حتي با يه فرمول ساده هم ميتونه ارزش دلاري پولش رو از قبل بيشتر كنه
آنچه پیشنهاد میکنید در واقع صحیح است و باعث میشود اطرافیانتان از این موج مخرب ( همین یک موج ) دارایی هایشان را رد کنند و شاید سودی هم بکنند
ولی آنچه در عمل انجام میشود چیست؟
با ارائه این پیشنهاد ها و عمل کردن به آنها تقاضا در کالای های اساسی و تعیین کننده بازار بشدت بالا میرود و همین موضوع باعث کمتر شدن نسبت نرخ عرضه به تقاضا میشود
در نهایت ممکن است ریال 100 درصد افت کرده باشد ولی با افزایش تقاضا با موجی بزرگ و جا ماندن عرضه افت کاذبی نیز صورت میپذیرد. ماشینی که صد میلیون بوده به دلیل افت ارز پول رسیده به دویست میلیون تومان ولی چون تعداد عرضه نسبت به تقاضا محدود است میتواند تا 250 میلیون تومان هم ارائه شود و از آن گذشته چون تمام تقاضا پوشش داده نمیشود خریدار این ماشین میتواند آنرا به قیمت 300 میلیون به فرد دیگری بفروشد که موفق به ثبت سفارش از مبدع نشده!
این در نهایت نمیتواند به نفع فردی باشد که در این اکوسیستم اقتصادی مشغول زندگیست و صرفا در یک لحظه از ایجاد یک ضرر فردی جلو گیری میکند که این جلوگیری به قیمت ایجاد یک ضرر اجتماعی صورت میپذیرد
یک نکته بنظرم وجود داره
در تلاطم های بازار ارزی که دلال ها و واسطه ها برای سود کردن در بازار ایجاد میکنند دولت ها فرصت مناسبی دارند تا با ورود به این بازی و بازیکردن و در نهایت ایجاد ضرر برای دلال های اصلی گوش مالی مناسبی به آنها بدهند چرا که وقتی یک دلال ارزش پول ملی را بصورت کاذب کم میکند بهترین فرصت برای دولت است که پول ملی را با حداقل قیمت به خزانه بازگرداند
( خیلی خلاصه توضیح دادم ساعت دو شبه))
ولی نمیدانم چرا دولت ایران علاقه ای به انجام چنین کار هایی ندارد
شاید خاطر این دلال ها از مردم عزیز تر است
شاید هم حاضر نیستند کاری کنند که باعث ضرر خودشان شود
من فقط دو تا چیز برای ایجاد آمادگی در مهار بحران ارزی به ذهنم رسید،
برای تولیدکننده: به نظرم رسید که ای کاش حتی در مورد تولیدات کوچک و محلی، امکان صادرات محصول برای تولیدکننده وجود میداشت. در این صورت موقع بحران ارزی، درآمد ارزی تولید کننده صرفه اقتصادی بیشتری پیدا میکرد و تولید کننده تشویق میشد تا درآمد ارزیش رو بالا ببره؛ در عین حال ارز بیشتری وارد بازار میشد و کل جامعه از این منظر سود میکرد. چهطور میشه به تولیدکنندهها آموزش داد تا بتونن محصولات ِشون رو صادر کنن؟
برای مصرفکننده: ایجاد عادت به تحریم خرید یک محصول ِ در حال افزایش قیمت به جای عادت خرید بیشتر اون محصول. چهطور میشه این عادت ذهنی رو در مصرفکنندهها ایجاد کرد که اگر همه با هم تصمیم بگیرند محصولی رو خریداری نکنند، قیمتش افت خواهد کرد؟