این حداقل برای تغییرات دمایی یا فشار چقد هست؟ تغییراتی که الان در اثر تغییرات اقلیم به وجود میاد قابل لمس هست، مخصوصا برای مردم محروم. اتفاقا اخیرا چالشی توسط اپن ایدیو برگزار شد برای کاهش ریسک چنین تغییراتی برای مردم زاغه نشین. خیلی از ایده ها و راه حل های مطرح شده هم مربوط به افزایش آگاهی افراد هست، مثل این پیشنهاد.
پرسش
آیا میشه حرکت ساده ای طراحی کرد که پاسخ جامعه ی بزرگتری به این سوال گرفته بشه:
حالا این جامعه ی بزرگتر میتونه شامل انسان ها باشه و یا حتی سایر جاندارا 
.
من بر عکسشو متوجه شده بودم یعنی اینکه زمستونا میگفتم پس کو این گرمایش جهانی که میگن هوا که باز هم خیلی سرده؟ 
دقیقا نمیدونم برای فشار حساب شده یا نه اما این مدلی حساب میشه و مثلا با قانون وبر برای صوت حسابش می کنند:
Weber’s Law (Weber–Fechner law) states that the just-noticeable difference(JND) of a stimulus is a constant proportion despite variation in intensity
گرم شدن اقلیم زمین به خاطر منابع درونیه بیشتر (مثلا سوختهای فسیلی) یا ممکنه که منبع خارجی (مثلا تغییراتی در تابش خورشید) هم باشه؟
این تغییرات قابل لمسه. به شدت هم هست. یادمه بچه که بودم توی روستامون زمستونا همواره برف زیادی میومد. ولی الان اب و هوا به شدت دمدمی مزاج شده. یهو میبینی همه درختا شکوفه کردن و موج سرما همه رو خشک میکنه. یا اصلا تو زمستون بارش نداریم و به جاش تو بهار میاد. معلومه که الگوهای اب و هوایی به هم ریخته.
اینکه تو اجتماع قابل لمس نیست یه مشکل دیگه است.
اصولا روستاییان و کشاورزان چون زندگیشون به تغییرات اب و هوایی بسته است این رو لمس میکنن ولی سواد کافی رو ندارن.
شهر نشین ها هم اصلا براشون مهم نیست یا دقت نمیکنن
این داستان به خاطر مصرف انرژی نیست. تولید گازهای گلخانه ای سیستم جذب و دفع انرژی زمین رو به هم میریزه. نکته جالب: یکی از مهمترین منابع تولید این گازا جائی مثل استرلیاست که گوسفند زیادی پرورش میدن!
خوب پس همون درونی میشه. تولید گازهای گلخانه ای نتیجه تقاضای انرژی هست دیگه. ها؟
آخرش ادمها مجبور میشن حشره خوار بشن
تولید این گازها مگه به خاطر تولید انرژی نیست؟ پس این میشه یه عامل درونی دیگه . ها؟
این نکته جالبیه. چون گرمایش باعث افزایش حشرات میشه و همین الان هم شروع شده. به نظرم این یه راه معقوله. استفاده از حشرات به عنوان منبع غذائی میتونه به جامعه کمک زیادی میکنه.
آدم گاهی اوقات فکر می کنه تو این جور مسائل با یه ساختار دومینویی مواجه هست. مثلا دریای منجمد شمالی که ذوب یخ هاش چشمگیر بوده، از دو جنبه این ذوب شدن خودش می تونه عاملی برای ذوب های بعدی یخ ها باشه:
1- یخ ها یه سری انعکاس دهنده های خوبن که تابش نور رو باز می گردونن و باعث میشن تابش جذب نشه، پس اگر دارن شدیدا از بین میرن یعنی این منعکس کننده ها نابود میشن.
2- با ذوب شدنشون گازهای دی اکسید کربن و متانی که در یخ ها محبوس هستن ازاد شده و باعث میشه گازهای گلخانه ای افزایش پیدا کنن!!!
در واقع یخهای قطبی یکی از مهمترین مسائل این داستان هستند. گرمایش باعث ذوب سریعتر یخها میشه و ذوب سریعتر یخها گرمایش رو تشدید میکنه. به بیان دیگه اثر فیدبک مثبت دارن. به همین دلیل سال 2007-2008 رو سال جهانی قطب نامیده بودن و مطالعات گسترده ای روی این مسئله انجام شد.
اینکه یخ ها اشعه خورشید رو بازتاب می کنن و یکی از دلایل این هستن که دمای زمین متعادل بمونه چقدر صحیح و اثبات شده هست و چه سهمی دارن؟
نمیشه آرایه ای از اینه ها رو قسمت وسیعی از زمین کار گذاشت که همچین عملکردی رو داشته باشه؟ البته می دونم ایده کمی فضایی هست اما خب میشه روش فکر کرد!!! 
فکر نکنم ربطی به گرمایش داشته باشه. مشکل جذب نیست مشکل اینه که روند بازتاب توسط گازهای گلخانه ای به هم میخوره! یه جورائی گرما توی جو گیر میوفته.
حدود 70 درصد تابش خورشید به وسیله زمین جذب میشه و حدود 30 درصدش به فضا بر می گرده. چطور میشه این انعکاس بیشتر بشه یا جذبی که صورت می گیره به صورتی باشه که مانع از گرم شدن زمین بشه (باتری های خورشیدی و بازده ای که دارن) . فکر کنم چون سطح وسیعی از مساحت زمین رو باید شامل بشه کمی عملی نباشه. اما اگر هر روز بریم به سمت اینکه سوخت فسیلی کمتری مصرف کنیم و انرژی های نوی (بادی و خورشیدی و…) بیشتری تولید کنیم یه جورایی جذب تابش خورشید رو هم کم می کنیم. اما اون وقت باید یه فکر بهتری هم برای زنده موندن غول های نفتی کرد.
از این پاسخ یک پرسش جدید ایجاد شد: آیا عموم مردم، جدا از عدد و رقمها و نظریات، تغییرات اقلیمی رو حس میکنن؟
اکسفورد یه سری کتاب منتشر می کنه به نام سری ِ Very Short Introduction یکی از این کتابها
Global Warming هست که به تازگی به فارسی چاپ شده تحت عنوان گرم شدن زمین
ده فصل داره که به ترتیب اینها هستن: گرم شدن کره زمین یعنی چه؟، تاریخچه ای کوتاه از گرم شدن کره زمین، چطور تغییرات آب و هوایی را ثابت کنیم؟، آینده را چطور مدل سازی کنیم؟، اثرات احتمالی آینده، شگفتی ها، سیاست ها، راه حل ها، تصویری از آینده بدون کربن و سخن آخر.
توی مقدمه ویراست نویسنده اش نوشته که : من در این کتاب، تلاش کرده ام پیچیدگی های دانش و سیاست درباره گرم شدن زمین را به خواننده معرفی کنم. البته کتابم، از آن دست کتاب های «کمک به خود» نیست: اینجا نمی آموزید که چطور می توانید گرم شدن زمین را متوقف کنید؛ اگر می خواهید بار عذاب وجدانتان را کم کنید، کتاب های زیادی در بازار برای یادگیری هست. من مخالف آن هایی نیستم که کارهای هماهنگی برای مبارزه با گرم شدن زمین انجام می دهند؛ این کتاب اما درباره تصویر بزرگ تر پیش روی بشر امروز است.
از اون کتابهاییِ که یک بار خواندنش کافی نیست
اینکه حس کنند مقوله مهمیه ولی از اون مهمتر چطورعمل کردن برای توقف این تغییرات است
این از اون بحث‌هایی که هیچ تخصصی در موردش ندارم اما من هم مثل بیشتر دوستان از طریق رسانه در جریانش قرار گرفتم و مثلا میدونم جنبش‌هایی بوجود اومده و حتی پیمان‌های بین‌المللی. و اینکه مخالفان و موافقانی نیز داره.
نکته مهمی که هست این است که مبحث جلوگیری از گرمایش زمین میلیاردها دلار به اقتصادهای بزرگ جهانی و حتی ایران خودمون ضربه می‌زنه. چون باید استانداردهای جدیدی رو برای کاهش آلایندگی کارخانه جات و نیروگاه‌های تولید انرژی در نظر بگیرن و با توجه به جنگ اقتصادی که پیش‌تر شروع شده، بدهی است که زیاد ازش استقبال نشه.
اما برسیم به خود بحث که آیا تغییرات اقلیمی رو حس می‌کنید؟!! اگر منظور از سوال این باشه که به تغییرات اقلیمی باور دارید؟! بله . به شخصه با توجه به اخباری که از رسانه می شنوم. از خشکسالی های بزرگ (استرالیا)، آب شدن یخ قطبین و … ظاهرا یه اتفاق هایی در حال رخ دادنه.
اما اگر منظورتون واقعا احساس کردن این تغییرات باشه باید بگم نه!! به نظر بنده این تغییرات خیلی زود شروع نشدن که قابل حس باشن. شاید بیشتر از ۴۰ سال یا بیشتره که این اتفاق در حال رخ دادنه و این پریود زمانی کمی‌ه که بشود حس ش کرد. خشکسالی و سیل و بارش و برف و … حداقل در این مدت زمانی همیشه بوده و حتی خسارت های زیادی هم به بار آورده (هر چند بخاطر شبکه های اجتماعی الان بیشتر ازشون می‌شنویم)
اما سوال مهمی که هست اینکه آیا تغییرات اقلیمی طبیعی‌ه یا حاصل دخالت بشر؟! این چیزی نیست که راحت بشه فهمید. مطمئنا یک فوران بزرگ آتش‌فشانی به اندازه زیادی گازهای محبوس گلخانه ای رو به فضا ارسال میکنه چیزی که به صورت روتین در حال اتفاق افتادنه. آزاد شدن گازهای محبوس در زیر اقیانوس ها بر اثر زلزله و … قابل رقابت با آلودگی های صنعتی رو دارن. (منبعی ندارم اما قبلا در جایی مطالعه شده)
من فکر میکنم زمین و اقلیمش دوره های خودش رو طی خواهد کرد. عصر یخبندان، انقراض های بزرگ و … همه موید همین موضوع هستن و قدرت و دانش بشر هم اینقد زیاد نیست که بتونه جلوی این موضوع رو بگیره.
