در ظاهر قضیه برخی کشورها میتوانند از تغییرات اقلیمی فوایدی کسب کنند. به عنوان مثال گرم شدن سیبری و کاهش فضای یخبندان این منطقه باعث شده بخش وسیعی از روسیه مستعد کشت و زرع شود. احتمالا تا یک دهه آینده روسیه مهمترین کشور تولیدکننده محصولات کشاورزی خواهد شد.
یا کشورهای مناطق گرمسیری مثل ایران ، امارات ، سعودی و … میتوانند از این گرمای شدید برای تولید انرژی بیشتر استفاده کنند تا بتوانند سایر معضلات گرمای شدید مثل کمبود آب رو جبران کنند.
پس احتمالا تغییرات اقلیمی در مناطق مختلف شغلهای جدیدی ایجاد میکند در عین اینکه احتمالا شغلهایی را نیز نابود میکند.
این دیدگاه به نظر درست میاد تا حدی. ولی چندتا نکته بسیار مهمه که در کنار این دیدگاه به یاد بمونه:
-
گرمایش صرفا گرم شدن نیست بلکه این همراه با تغییرات شدید خواهد بود. یعنی ممکنه دورههای سرد شدید هم در راه باشن. مثال در دو-سه سال گذشته در اروپا و آمریکا اتفاق افتاد. بنابراین ریتم معمول بهم خواهد خورد.
-
چرخه آب تغییر خواهد کرد. درسته آبهای اقیانوسی ممکنه افزایش داشته باشن ولی منابع آب شیرین در اکثر دورههای گرما و بهم خوردن چرخه کم خواهد شد. پیشبینیها از شدیدترین خشکسالی برای خاورمیانه حکایت میکنه. چیزی که مهمه منابع آب شیرین هست و نه لزوما آب مایع. همینطور امکان ذخیره آب به شکل برف کمتر میشه. این به معنی تابستانهای سخت خواهد بود مگر اینکه روشهایی بسیار پیشرفته برای ذخیره آب در نظر گرفته بشه. یادمون باشه که بارشهای موثر سالانه، که بتونه ارزش ماندگاری داشته باشه، باید به شکل برف باشه و نه باران.
-
ریتم کشاورزی و باغداری کاملا بهم میریزه. دقت کنین که کشاورزی و باغداری بسیار به ریتم دما حساس هست. در واقع گیاهان و درختها، دما رو درک میکنن و براساس اون تغییرات فصلی انجام میدن. حالا تصور کنین که در وسط بهار که فصل شکوفه دادن درختهاست، دوره سرمای کوتاهی دارین. همه چیز بهم میریزه!
-
اساسا دما به حدی میرسه که در زمانهایی طولانی، مناطق پرجمعیت غیرقابل سکونت میشه. همین اتفاق در هند در حال وقوع هست که دورههای گرمای طولانی و شبانهروزی اونجا رو تبدیل به جهنم داغ میکنه.
البته اثرات مثبت، بسیار بستگی داره به روند تکنولوژی و تصمیمات کلان.
واقعیت اینه: به نظر نمیاد که تمایلی برای همبستگی در مقابله با تغییرات وجود داشته باشه. دنیا جایی شده برای حرفهای خوب، تماشا و منتظر شدن برای اینکه بقیه کارهای خوب انجام بدن ولی حداکثر استفاده از شرایط برای خودمون باشه. نتیجه اینه که این شرایط مثل «چیکن گیم» ادامه پیدا میکنه و بهتره که در مناسبترین حالت به تطابق فکر کنیم تا پیشگیری از وضعیت. برای تطابق، امنیت انرژی، غذایی و آب بالاترین اهمیت رو داره که مثلا ایران و کشورهای خاورمیانه در همه اینها در شرایط بسیار بدی به سر میبرن.
به نظرم میشه یک گروه تشکیل بدیم که به شکل مداومی مطالعات مفید و ارزشمند رو به شکلی عمومی و قابل فهم در پادپُرس قرار بدیم تا به درک و همفکری در مورد این مسئله کمک کنیم.
در رابطه با وجود این حس برخی دانشمندان و سیاستمداران معتقدند که تغییرات اقلیمی کاملا طبیعی است! در طول تاریخ زمین بعد از گذشت چندین قرن شرایط یخبندان یا گرمای شدید حاکم میشه و این تغییرات اقلیمی نوعی مکانیسم طبیعی زمین است.
در مورد دانشمندان، بعید میدونم کسی معتقد باشه که این فرآیند به شکل امروزی کاملا طبیعی هست. البته روند گرمایش وجود داشته ولی نه به این شدت. تفاوت با انتظارات طبیعی خیلی بیشتر از اون چیزی هست که بشه ازش صرفنظر کرد.
سیاستمداران عمدتا به این چیزها متوسل میشن چون هزینه سیاستهای مقابله بسیار بالاست، صنعتهای وابسته به سوختهای فسیلی به طور مستقیم و غیرمستقیم بخش عظیمی از اشتغال در دنیای امروز رو دارن و البته ثروتمندان هم پشتیبان این نگاه هستن!
ولی برعکس، دانشمندانی هستن که معتقدن مهار تغییرات اقلیمی در این مرحله دیگه امکانپذیر نیست. دلیل بیشتر بر دو اساس علمی و سیاسی استواره. اکثریت این دسته به دلیل اینکه اجماع جهانی و کاهش عقلانی گازها در زمان مناسب، امکانپذیر نیست، مهار رو ممکن نمیدونن.
دستهای هم از یک دهه پیش معتقد بودن که زمین در سالهای اخیر از یک نقطه بدون بازگشت عبور کرده و تا به مرحله بعدی نرسه، فعالیتهای انسانی اثر چندانی نداره. مهمترین مکانیسمی که در این زمینه مطرح میشه، مکانیسم بازخورد مثبت یخهای قطبی هست. این مکانیسم ظاهرا به طور کامل فعال شده و با گرمایش، یخهای قطبی آب میشن و گاز متان عظیمی آزاد میکنن که خودش باعث گرمایش بیشتر میشه. تا اونجایی که میدونم حجم این فعالیت بسیار بیشتر از اثرات انسانی هست و در نتیجه اعتقاد بر اینه که بهتر آدمها خودشون رو خیلی اذیت نکنن و به فکر راه تطابق باشن!