مشکل اینجاست که قانون با انسانیت در کشور ما فاصله داره. هرچقدر این فاصله کمتر بشه مشکلات هم کمتر میشه. تا وقتی که قانون برای زنان در مسائلی از قبیل درگیری زن و مرد و چیزهایی که نام برده شد آسون تر و به نفع تر میگیره قطعا درسته که زن هرکاری که خواست انجام بده از مرد اجازه بگیره.
در تکمیل حرفم میتونم مبلغی که به عنوان نفقه (نفغه یا نفقه؟) مرد به زن میده رو مثال بزنم.
میدونید چه حسی برام داره؟ انگار زن تحت اجاره دائمی مرد قرار داره.
خیلی خوب شد که سعی کردید موضوع سوال رو روشنتر کنید. در همین راستا، من چند تا سوال در مورد صورت مسئلهی شما داشتم.
درباره عبارت «هر کاری»: منظور شما از هر کاری چی هست؟ آیا منظور کارهای شخصی ِ یک خانم هست؟ یا کلا کارهایی رو میگید که به هر دو طرف در زندگی مشترک مربوطه؟ در هر دو حالت، اگه مثالهایی از کارهای شخصی و غیرشخصی هم بیارید تا روشن بشه که دیدگاهتون دربارهی دایرهی شخصی بودن چهطور هست، شاید کمککننده باشه.
درباره کلمهی «اجازه گرفتن»:
این کلمه گاهی در موقعیتهایی استفاده میشه که دو طرف در موقعیت ِ برابر قرار ندارند. مثلا بچه کوچک از مادرش اجازه میگیره، یا کارمند از مدیرش اجازه میگیره و … . بنابراین با توجه به معنی ِ گفته شده درباره اجازه گرفتن، وقتی میپرسیم که «آیا زن باید از مرد اجازه بگیره؟»، میتونه این معنی رو داشته باشه «آیا مرد در موقعیت بالاتری نسبت به زن قرار داره؟»
از طرفی، موقعیتهایی وجود دارند که دو طرف در موقعیت برابر نسبت به هم قرار دارند و با این حال چیزی رو با هم هماهنگ میکنند یا به خاطر ِ هم قید ِ انجام کاری رو میزنند. مثلا فرض کنید دو تا دوست با هم به پیادهروی میرن، سر راه یک نفرشون ممکنه بخواد به یه فروشگاه سر بزنه. از دیگری میپرسه «چه طوره بریم به این فروشگاه سر بزنیم؟» میبینه ایشون تمایلی نداره و قید این کارو میزنه (یا برعکس همراه میشن و میرن فروشگاه). در اینجا هم به طور ضمنی برای انجام یک کار «اجازه» دریافت شده.
در مسئلهی شما منظور از «اجازه گرفتن» کدوم یک از حالات فوق هست؟
منظور سوال من وقتی یک خانوم میخواد ادامه تحصیل بده و یا کار یا حتی از خونه بیرون بره یه هوایی بخوره یا دیدن پدرو مادرش بهتره خبر بده تا اینکه واژه اجازه بگیره چون اگر مرد اجازه نده برای این کارها اختیار و انسانیت این فرد را محدود و انکار کرده
مثلا یه آقایی میگفت دوستش با برادرزنش یه بحثی شده و نگذاشته دوساله زنش بره خونه ی بردارش. و حتی مهمونی هایی که برادرزنش بوده به زنش اجازه نمیداده بره و حق هم به دوستش میداد میگفت حق با اون آقاست به نظر من واقعا اشتباهه خوب مشکل اون اقا با برادرزنش بوده چه ربطی به اون زنه بیچاره داشته
اصل حرف را طوری تغیر دادند که ما نمیدانیم این اجازه نیست بلکه آگاه سازی است، وقتی با دوستی موقتا به سفر میرویم و یک اتاق میگیریم تا چند روز محدود فرض کنید اگر جای میروید به دوستان میگویید دوست عزیزم من فلان جای میروم بعد زود بر میگردم شما نگران نباشید درین حال شما از او اجازه میگیرید؟ یا اینکه میخواهید آگاه باشد که شما کجا رفتید، چون انسان است و هزاران اتفاق شاید ماشین زد به شما، شاید ترور شدید، و یا هم شاید اختطاف شدید.
خوب حالا با یک فردی که قرار است تمام عمر زندگی کنید که او را دوست و همسر خود و از همه بیشتر شریک زندگی تان میدانید اگر جای میروید نباید او را آگاه بسازید که شما کجا میروید؟
خوب من درین حرف اشتباهی نمیبینم.