آیا دیگران را توصیه به ازدواج می کنید؟

ازدواج از یک بعد دیگه یه قرارداد مشترک بین دونفره که برای طی کردن یک مسیر مشترک بین خودشون وضع میکنن. کلمه ی همسر رو یه بار دیگه نگاه کنید. هم + سر . سر چیزی داشتن به معنای هدف چیزی داشتنه. (توجه کنید به شعر سعدی: سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی) همسر یعنی دو نفر که اهداف مشترکی دارند. ممکنه برا یه عده ای هدف مشترک همو ن بچه دار شدن و توی پیری تنها نموندن باشه. ولی عمق و استحکام یه ازدواج به عمق و قوت هدف مشترک آدما برمیگرده. به این فکر کنید که چرا زندگی های زیادی بوده و هست که افراد نمی تونن بچه دار بشن یا قصدشو ندارن ولی ادامه داره؟
منظور من از بعد دیگه عشق نبود (که البته شما به جای عشق یا علاقه کشش جنسی رو باز تعریف کردید و اسمشو گذاشتید عشق)
به ازدواج مثل یک مشارکت نگاه کنید که شما دارید شرایطش و شریکش رو انتخاب می کنید جدای از اینکه همه ی آدمای قبل از شما چه پیش شرط ها و شرایطی رو براش گذاشتن. همون جور که توی شرکت ها یکی داغون و ورشکسته میشه یکی باعث خیر و برکت مادی و معنوی برای صاحبانش و مردم ازدواج هم همین میتونه باشه.
اگر فکر می کنید با هیچ زنی اهداف مشترکی ندارید و نمیتونه کمکی به شما بکنه که مسیرتونو طی کنید پس ازدواج نکنید تا روزی که یا چنین آدمی رو پیدا کنید یا هدفایی توی زندگی پیدا کنید که اون هدفا چنین ویژگی ای داشته باشه.

7 پسندیده

حضرت حافظ میفرماید :
مصلحت دید من آنست که یاران همه کار / بگذارند و خم طره یاری گیرند.

همه نظرات دوستان را خواندم همه برای انتخاب آزادند ولی دلایلشون سختگیرانه هست .

من خودم معتقدم همیشه برای هر کاری زمان هست اگر کسی در کودکی درس نخواند در بزرگسالی با سختی بیشتر میتواند ادامه بدهد .
اگر در جوانی کار نکند در میانسالی میتواند جبران کند و با سختی بیشتر کار کند .
ولی برای ازدواج هر چه زودتر بهتر !!! ازدواج را اگر به تاخیر بیندازید جز پشیمانی عایدی نخواهد داشت .

در زندگی مسایلی وجود دارد که در کتابها نیست ازدواج را هر چه سخت بگیری سخت تر خواهد شد نمیگم چشم و گوش بسته ازدواج کنید ولی هر چه زودتر اقدام کنید .حافظ میفرماید:
گفت آسان گیر برخود کارها کز روی طبع / سخت میگردد جهان بر مردمان سخت کوش

من خودم در سی و هفت سالگی ازدواج کردم و روز بروز بیشتر پشیمانم که چرا غفلت کردم و زمان از دست دادم…
طراوت و شادابی در جوانی با هیچ چیز قابل قیاس نیست .
گول عشق های کتابی را هم نخورید.عشقی که با صبر و مدارا و گذشت همراه باشد عشق حقیقیست .یاد حکایتی از سعدی افتادم که برای عوض شدن فضا براتون میگم. خانه
سعدی
گلستان
باب ششم در ضعف و پیری
حکایت شمارهٔ ۲
پیرمردی حکایت کند که دختری خواسته بود و حجره به گل آراسته و به خلوت با او نشسته و دیده و دل درو بسته و شبهای دراز نخفتی و بذله‌ها و لطیفه‌ها گفتی باشد که مؤانست پذیرد و وحشت نگیرد. از جمله میگفتم بخت بلندت یار بود و چشم بختت بیدار که به صحبت پیری افتادی پخته پرورده جهان دیده آرمیده گرم و سرد چشیده نیک و بد آزموده که حق صحبت بداند و شرط مودّت به جای آورد مشفق و مهربان خوش طبع و شیرین زبان
ور چو طوطی شکر بود خورشت
جان شیرین فدای پرورشت
نه گرفتار آمدی به دست جوانی معجب خیره رای سر تیز سبک پای که هر دم هوسی پزد و هر لحظه رایی زند و هر شب جایی خسبد و هر روز یاری گیرد.
خلاف پیران که به عقل و ادب زندگانی کنند نه به مقتضای جهل جوانی.
گفت چندین برین نمط بگفتم که گمان بردم که دلش بر قید من آمد و صید من شد. ناگه نفسی سرد از سر درد بر آورد و گفت چندین سخن که بگفتی در ترازوی عقل من وزن آن سخن ندارد که وقتی شنیدم از قابله خویش که گفت زن جوان را اگر تیری در پهلو نشیند به که پیری.
تَقولُ هذا مَعهُ مَیّتٌ
وَ اِنَّما الرُّقْیَةُ للنّائِم
پیری که ز جای خویش نتواند خاست
الاّ به عصا کیش عصا بر خیزد
فی الجمله امکان موافقت نبود و به مفارقت انجامید. چون مدت عدت برآمد عقد نکاحش بستند با جوانی تند و ترشروی تهی دست بدخوی. جور و جفا میدید رنج و عنا میکشید و شکر نعمت حق همچنان میگفت که الحمدلله که ازان عذاب الیم برهیدم و بدین نعیم مقیم برسیدم.
با تو مرا سوختن اندر عذاب
به که شدن با دگری در بهشت
شرمنده شدم من این حکایت رو از گنجور رومیزی کپی کردم حالا می بینم خیلی کم و کسری داره متن کاملتر رو در دیوان شیخ بخوانید.

3 پسندیده

سلام.
اول باید ببینم مخاطبم توچه فازیه، چه شرایطی داره و درمورد ازدواج چه فکری میکنه، شاید بعضی از آدما رو توصیه به ازدواج کنم و بعضی ها رو نه.
این امر نسبی است…

4 پسندیده

ازدواج دو حالت داره. 1- یا اینکه مکمل خوبی پیدا میکنی و با سرعت در زندگیت پیشرفت میکنی 2- یا اینکه مکمل بدی پیدا میکنی و با مخ به زمین میخوری و تمام مسیر پیشرفتت مسدود میشه.

مرد به تنهایی بُعد نرینه را در زندگی تجربه میکنه در حالی که برای پیشرفت باید بُعد مادینه درکنارش قرار بگیره (برای خانمها برعکس) . این اولین اصل طبیعت و بقاست. در زندگی‌های مدرن انسانی جدای از نیازهای ابتدایی ، این ترکیب مناسب دو قطب طبیعی میتواند به پیشرفت کمک کند اما خوب باید توجه داشت که این چرخ دنده‌ها مناسب و دقیق باشند تا بتوانند حرکت کنند والا چرخ دنده‌هایی که بد جایگذاری شده باشند باعث توقف حرکت خواهند شد. نتیجه اینکه برای ازدواج دو حالت بیش نیست.

من به کسانی که میتوانند مکمل خوبی پیدا کنند توصیه اکید میکنم که ازدواج کنند اما در مقابل کسانی که نمیدانند و نمیتوانند مکمل خوبی پیدا کنند رو به عدم ازدواج توصیه میکنم تا زندگیشون رو بر باد فنا ندهند.

3 پسندیده