معمولا کسانی که تجربهای در مورد کاری دارن، به خودشون اجازه میدن این تجربه رو در قالب توصیه به انجام دادن یا پرهیز از اون کار، با دیگران به اشتراک بزارن. اگر تجربهی موفق یا ناموفقی از ازدواج دارید، آیا به دیگران توصیه میکنید ازدواج کنن؟
بلی صد فی صد توصیه میکنم چون این کار باعث آرامش روح میشود، و فرد داخل یک رابطه پاک و بی آلایش شده و فارغ از پریشانی خاطر ادامه زندگی میدهد و آگاهانه و عاقلانه زندگی میکند، و با تعهد و پیمان انسان گونه زندگی میکنند.
بله منم به همه توصیه میکنم هر زودتر ازدواج کنند خودم هم اگر شرایطش پیش بیاد باز هم ازدواج میکنم.
از قدیم گفتن خدا یکی .زن یکی یکی!!!
به نظرم موقعی باید توصیه کرد که حداقل اساسی ترین الویت های ازدواج برای شخص فراهم باشه.
اگر یک شخص شرایط ازدواج نداره توصیه کردن برای ازدواج براش یک سم محسوب میشه.
اگر خوب به هزینه های حال حاضر بازار مسکن و لوازم خانگی نگاه کنیم واقعا شاید شخصی رو توصیه به ازدواج نکنیم.
به هیییچ عنوان! هیچ ربطیم به موفق بودن یا موفق نبودن ازدواجم نداره! به نظره من ازدواج کردن نسخه ای نداره که از طرف کسی برای کس دیگه ای بپیچیش!! واقعا به تعداد آدمای دنیا نسخه قابل تعریفه!
نه، توصیه نمیکنم
نه تشویق و نه پرهیز
به نظرم این مساله کاملا شخصی هست، آدمها بر اساس تفکرات ، سلایق و علایق خودشون حق دارن سبک زندگیشون رو انتخاب کنند.
و میتونم بگم یه جور دخالت هست، یا حداقل من اینطور فکر میکنم
اگر شرایط شو داشته باشه و انتخاب معقولی هم در نظرش باشه چرا که نه!
بخصوص اینکه یکی از دلایل شک درباره ازدواج ، درگیری در مراسم ها و پیچیدگی های اجتماعیه و انتقال تجربۀ اینکه چطوری از این سدها گذشتیم (به عنوان یه مورد، نه یک قانون عمومی) میتونه به افراد کمک کنه که راحتتر تصمیم بگیرن.
خیر، قطعن نه
ازدواج خیلی مسئله حساسیه، قبل اینکه اتفاق بیفته کلی جهل وجود داره در مورد بعدش
به همین دلیل کسی رو به ازدواج توصیه نمیکنم، حتی کلی مشکل رو هم که نمیدونه رو براش میشمرم، که بدونه و قطعن مشکلات بیشتر از اون چیزی خواهد بود که قبلن بهش فکر کردین
تقزیبن ازدواج به صورت طبیعی اتفاق میفته، و من سعی میکنم که اگر کسی ازم مشورت خواست بیشتر بهش بگم باید انتظار چه مشکلاتی رو داشته باشه، اقلن اینجوری اگر ازدواج کنه هم اقلن تا حدی میدونه باید چه مشکلاتی رو حل کنه
به نظرم این سوال خیلی سوال صحیحی نیست و کاملا به شخصیتها بستگی داره. ممکنه ازدواج برای شخصی سرشار از خوشحالی و شادی باشه و در عین حال برای شخص دیگری پر از عذاب.
بنابراین
من اگر کسی بخواهد که خارج از کشور بیاد و مهاجرت کنه براش اتفاقاتی که با ازدواج و بدون ازدواج ممکنه بیفته رو میگم. اون شخص حالا با توجه به مزایا و فواید و کیس مورد نظرش باید خودش تصمیم بگیره.
حس میکنم اینکه به صورت عمومی به همه بگیم که ازدواج کنید کار غلطی باشه چرا که فکر میکنم یه سر ادمها اصولا نباید ازدواج کنن من جمله خود من چون به بلوغ هایی مورد نیازش نرسیدن
یه بزرگی می گفت اینکه به کسی بگی ازدواج کن مثل اینه که بهش بگی (خیلی عذر می خوام) «گُه بخور»
و اگر بهش بگی ازدواج نکن مثل اینه که بهش بگی «گه نخور»!
و اینا جفتشون فحش بحساب میاد! و مردم دوست ندارن هیچ کدومشون رو بشنون
نه پیشنهاد نمیکنم اما تنهایی رو هم توصیه نمی کنم.
تشکیل خانواده پیش نیاز های زیادی داره
البته این پیش نیازها از دید هر کسی میتونه متفاوت باشه.
به طور معمول یک سری از پیش نیاز ها رو نیاز هست که هر کسی داشته باشه تا ازدواج موفقی به وجود بیاد.
حالا برای یک ازدواج موفق ۲ نفر باید پیش نیاز ها رو بدست آورده باشن و از هم خوششون بیاد و با هم ازدواج کنن.
زیاد موضوع سختی نیست.
سختیش اینه که هر کسی چطور پیش نیاز های خودش رو تشخیص بده، به دستشون بیاره و بشه یه سمت یه رابطه دائمی.
پیش نیازهای یک ازدواج موفق برای طرفین رابطه چیست؟
من حقیقت ماجرا رو میگم
تا حالا به هر کسی رسیده کلی فلسفه بافی کردم که ازدواج نکنه. از طبیعت کمک گرفتم تا فلسفه و عرفان و بودا و تخیل.
ولی از اونجایی که هر شخصی هر چی بیشتر چیزی و منع کنه با سرعت بیشتری به سمتش میره ، می ترسم آینده شومی در انتظارم باشه.
ولی فعلاااااا عقیده ام اینه که تو طبیعت چیزی به اسم ازدواج نداریم این اختراع انسانه که با دام طبیعت تزئین شده برای ادامه نسل، حداقل میگم کمی در موردش فکر کنید چون نه با ازدواج کردن خوشبخت میشید نه با ازدواج نکردن در هر صورت نتیجه یکی هست.
ولی از اونجایی که این تعریف برای خانوم ها خوشایند نیست من همیشه میگم شما ازدواج کنید با شخصی که هم سالم باشه هم مناسب شما و اگر کمی تلاش کنید خوشبخت میشید ولی نمی دونم مرد ماجرا چه اتفاقی سرش می افته چون ازدواج به کام خانوم اگر انتخاب درست باشه خوشتر میاد.
این دو موجود به اندازه یک دنیا باهم غریبه اند نمی دونم شاید سعادت بعضی ها در ازدواج باشه سعادت بعضی ها در ازدواج نکردن.
بنظر من ریشه ی این برداشت های شما در اینه که خودتون ازدواج نکردید. و گرنه به دلایل متعددی زن و مرد می تونن به یک اندازه از ازدواج منتفع بشن و حتی گاهی آقایون بیشتر. اگر بخواید ازدواج رو یک امر صرفا جنسی ببینید شاید برداشت شما تا حدودی درست باشه ولی با وارد شدن جنبه های دیگه مسئله تغییر میکنه.
دقیقا. اونوقت اگر این حرفارو بزنم میگن خب چرا ازدواج کردی. الان پاسخ هارو بیشتر افراد مجرد دادند چرا؟
100 % درسته. جنبه های خیلی زیادی هست که من بهش نگاه نکردم.
ولی خب چیزی که دارم می بینم با باورها و حتی ایده عال ها خیلی تفاوت داره.نظر من شاید از دید جنسی درست باشه ولی مگر ازدواج بخاطر همین نیست؟ مگر هسته ازدواج و این مسئله جنسی تشکیل نمیده؟ مگه اصل تولید مثل نیست؟
کی می تونه زنی و از بچه دار شدن منع کنه؟
روی این اصل جنسی کلی شاخ و برگ کشیدند.
عشق و علاقه بین زوج ها حداکثر حدود 4 سال می تونه دوام داشته باشه و بعد از 4 سال خبری از عشق نیست و هرمونی ترشح میشه که خیلی شبیه مورفین هست و آرامش بخشه(مورفین وقتی ترشح میشه که درد باشه) بعدش همه چیز عادی میشه.
الان این عشق کلک طبیعت بود تا عمل تولید مثل و انجام بده.
خانوم به اون زیبایی بعد از تولد بچه کلی از بنیه خودش و از دست میده و اگر به خودش نرسه اضافه وزن پیدا میکنه ،دندوناش از بین میره امکان داره پوکی استخان بگیره و … انگار طبیعت با تولد دوباره یک نفر ،انرژی نفر دیگه رو میگیره و میگه خب حالا این زندگی جدید باید رشد کنه.
چیزی که من می بینم جز ترس چیزی نیست.
دو نفر از مرگ و پیری می ترسند چه کاری بهتر از ازدواج و بچه دار شدن تا با ادامه نسل، از دست مرگ فرار کنند یا تو پیری تنها نباشند.
من به اطرافم نگاه میکنم و اصلا ردی از خوشبختی و تو چهره افرادی که ازدواج کردند ندیم جز تعدادی از خانوم ها
این نمیتونه دلیلی بر اشتباه بودن ازدواج باشه
بیشتر دلیلی بر اشتباه بودن رابطه افرادی هست که شما دیدید.
این دو مورد رو اشتباه نگیریم.
نمیتونیم بگیم کار کردن خوبه یا بده
اما میتونیم بگیم دزدی که یه کار هست بده.
نحوه عملکرد و انجام فعل، تاثیر ۹۰% ( به نظر شخصیم تاثیرش 100% هست) روی اون فعل میزاره.
می دونی همیشه با این جمله مواجه میشم که این دلیل بر بد بودنش نیست. خب این حرف شما درست دلیل نیست، ولی این بار سنگین تجربه و کی جواب میده؟ چه فایده داره چیزی تو آزمایشگاه درست باشه ولی در عمل نه
بعد خوش خیالی نیست ما نگاهمون به آزمایشگاه باشه و وارد عمل بشیم؟
من فقط یکسری از مطالب و میگم ، اون کسی که با دونستن این مطالب ازدواج میکنه حتما دلیلی داشته و سعی می کنه زندگی خوبی داشته باشه.
فقط حرف من اینه ظاهر گول زننده ازدواج و بزنیم کنار و بعد ببینیم چی داریم. مثلا من برای خودم دلیل ازدواج این می دونم که بتونم برای شخصی شوهر خوبی باشم و برای فرزندم پدر خوبی .این بازی کردن نقش پدر و شوهر به رشد شخصیت من کمک می کنه ولی نمی دونم در نهایت خوشحال میشم یا نه.
دقیقا.
اینجا آزمایشگاهه! عالی بود
چه دلیلی داره ما آزمایش بشیم؟ نمیدونم ممکنه هرکسی یه فلسفه ای ببافه براش و در جایگاه خودش صحیح باشه اما چه کسی میتونه ادعا کنه که میدونه؟ بحث مذهبیش رو مورد نظرم نیست بحث هویت کلی زنده بودن و تجربه کردن و در نهایت مردنه که صحبتش رو میکنم.
به ما زمانی برای حیات رسیده/داده شده/بخشیده شده و یا هر چیزی که میشه نامید.
بقا اولین تلاشی بوده که هر جانداری رو برای تجربه بیشتر نگه میداره. میتونه ترس از مرگ باشه میتونه درک ناخودآگاهِ نبودن باشه میتونه خیلی چیزا باشه.
گذر زمان هم ثابت کرده تولید مثل در نهایت موجب دگرگونی و تکامل میشه. مثل فاصله انسان نخستین تا به حال.
شاید خیلی هامون کاری نداشته باشیم به این تکامل اما همه در نهایت تاثیرگذار هستیم.
هستند کسانی که خواهان این تکامل هستند و پیشرفت میکنند و مفید هستند و حس خوبی به زندگی و زن و بچه و پدر و مادر پیدا می کنند و از اصلی ترین مرحله نیاز انسانی که رفاه باشه عبور می کنند و در مجموع کل جامعه را به جلو هدایت می کنند نمونه اش افراد بزرگ زمینه تکنولوژی یا پزشکان مطرح و خالق علوم نوین یا ابن سینا در دوره خود.
با همه این تفاسیر پیش نیاز ازدواج رفاه هست تا انسان فرصت بکنه دید بهتری داشته باشه.
حالا انتخاب هرکسی توی این آزمایشگاه مسیرشو مشخص میکنه. توی هر سنی این اتفاق میوفته و روابط و افراد به ما یاد میدن توی این آزمایشگاه چطوری بزرگ بشیم و ممکنه تاثیر خوب بزارن یا بد.
ما فقط یک چیز داریم
انتخاب
خودمون هستیم که رقم میزنیم این موضوع رو
انتخاب میکنیم
بعد عملیاتی میکنیم
تا انتخابی نباشه ما کاری رو انجام میدیم؟
من انتخاب میکنم برم پنیر بخرم. میتونم بدون اینکه بخوام پنیر بخرم برم سمت فروشگاه؟ اگر تفریحی برم میشه اما اونجا یادم میاد که عه! پنیر بخرم! باز هم دارم انتخاب میکنم که برم حالا پنیر بخرم.
بدون انتخاب زندگی، هوش و پیشرفت بی معنیه.
مهم اینه که خودمون چه راهی رو انتخاب کنیم.
ببخشید طولانی شد
توصیه به ازدواج به شکل کنونی نمیکنم اسمش شاید همزیستی یا چیز دیگه بشه گذاشت چون این ازدواج از عشق و رشد و یادگیری تهی شده
و شاید در نگاه اول عشق به نظر برسه ولی بعدش میره زیر روزمرگی ها و اجبار و ترس
و رکود .
البته که رفاه نسبی و هنر زندگی و عشق ورزی و هنر تربیت انسان زیر ساخت این ازدواج هستن
آره ولی اینطوری که از تاریخ مشخصه(تجاوز و جنگ و خون ریزی) بیشتر بر خلاف ابن سینا ساخته شده تا مردان بزرگی مثل ابن سینا، از کجا معلوم شاید اگر حمله مغول ها نبود ما زندگی بهتری داشتیم.
می تونم از متنی که نوشتی این نتیجه رو بگیرم که به نظرم می تونه نتیجه درستی هم باشه
90% مردم و نباید به ازدواج تشویق کرد و تنها 10 % افراد لیاقت ازدواج دارند.
10% افراد هم باید اول خودشون و کشف کنند و با بدی ها و خوبی های خودشون آشنا باشند تا بتونند با ازدواج ، انسانی بالاتر از خودشون رو درست کند چون شرط ساختن بهتر از خودی فهمیدن نکات مثبت و منفی خودمون هست شاید ابن سینا دیگه از این ازدواج بیرون بیاد.
ولی برای بقیه افراد، عشق و ازدواج حماقتی بیش نیست و از این ازدواج ها افرادی درستی بار نمیاد، و نباید فکر کنند ازدواجی که می کنند بهتر از ازدواج های اطرافشونه.
بهتره بگیم فقط ۱۰% افراد انتخاب میکنن که لیاقتش رو داشته باشن تکامل باعث میشه این درصد رشد کنه
بقیه روی درست زندگی رو شاید هیچوقت نبینن