این اتفاقیه که تو تلگرام و توییتر و اینستاگرام در حال رخ دادنه. یه موضوع یا یه مشکل رو دستمایه خندیدن قرار دادن.
با فرض اینکه این شوخی و خندیدن، باعث فراگیرتر و دیده شدن بیشتر اون موضوع میشه و با در نظر گرفتن این مورد که احتمالا این مدل نگاه کردن به موضوعات باعث به حاشیه رونده شدن اصل موضوع میشه، به نظرتون آیا این ساده انگاری در نگاه کردن به اتفاقات مورد بدیه؟
من گاهی عدم توجه به مسائل دنیوی، تحمل سختیها و جک ساختن از اونها رو از مناعت طبع مردممون میدونم و برام قابل ستایشه امّا در عین حال عادیسازیشون هم برامون معضله. رنانی اینجا از «تاثیر جوک های سیاه بر توسعه» میگه که نکات مفیدی داره. تلنگری که آدمی از موضوع میخوره مفیده، بارها شده که توی خلوت اینجور مسائل به ذهنم بیاد و روش فکر کنم امّا مشکل اینجاست که اکثراً افراد مسئله براشون در حد جک میمونه و بعد فراموش میشه. رنانی به درستی از «مرگ اعتماد عمومی» و «انتزوای اقلیت» صحبت کرده، شاید بزرگترین مشکل همین دوتا باشند.
گاهی این خندیدنها نشانه خنده هیستریک محسوب میشه.
جامعه ایران از دیرباز بر این عقیده بوده که در تحولات و حوادث روزگار ، خوب یا بد ، نقشی نداره و همیشه قدرتهای طوفانی خارجی بودند که بر پیکره جامعه وزیدند بخشی را نابود یا بخشی را به قله فرستادند. در چنین وضعیت سلب مسئولیتی که ناشی از عدم فرض قدرت انجام کنش فراگیر اجتماعی است ، خنده و جوک یک راه کنار آمدن با یک رویداد است. گاهی سوگواری و غم است و گاهی رفتاری دیگر. در ادبیات ما مصادیق چنین طنزهایی فراوان است.