توی یک سال اخیر، اطلاعات زیادی رو نسبت به افراد ضد اجتماعی دریافت کردم و متوجه شدم که این افراد، از نظر مردم و روانشناسها، کاملا بیمار شناخته میشن.
از اونجایی که راه درمانی برای این خصوصیت اخلاقی نیست، سعی میکنن تا جایی که میشه از این افراد فاصله بگیرن (که البته ذرهای برای افراد ضد اجتماعی این قضیه اهمیتی نداره، حتی خوشحال هم هستن از این فاصله)، توی بیمارستانهای روانی بستری کنن و داروهایی بهشون بدن که سطح هوشیاری و آگاهیشون رو پایین بیارن تا نتونن کامل فکر کنن (عملا دارن کل شخصیت طرف رو ضعیف میکنن تا خصلت ضد اجتماعی رو هم ضعیف کنن).
نظر خودم در این مورد کاملا برعکسه. ترجمه فارسی این کلمه افتضاحه. به نظرم این افراد ضد اجتماع نیستن، فقط اون چیزی که شما به عنوان جامعه، برای خودتون مقدس کردید رو قبول ندارن و بهش اهمیتی نمیدن ولی دلیلی ندارن که همشون مخالف جامعه باشن و به جامعه آسیب بزنن.
اینکه مردم دور همدیگه جمع شدن، یه سری اصول اخلاقی و قانونی برای همدیگه تعریف کردن دلیل نمیشه که همه آدمهای دنیا باید از این قوانین پیروی کنن.
البته، به خاطر این خصوصیت اخلاقیشون، ترکیب افراد ضد اجتماعی و یک بیماری روانی، میتونی خیلی خیلی خطرناک باشه، ولی اینکه یک نفر فقط خودش براش مهم باشه، یک بیماری نیست.