کسی که عقل نداشته باشد میتواند عاشق باشد یا اینکه همیشه عاقل عاشق است و اگر عاقل عاشق شد آیا عقل تحت تاثیر عشق قرار میگیرد یا خیر؟
بخش بزرگی از آنچه عشق نامیده میشود را حاصل از غرایز مشترک میان انسان و حیوان میدانم و رابطه ای میان این نوع عشق با عقل و منطق انسانی نمیبینم.
انسان ها عموما عاشق فردی با جنس مخالف میشن ( اگر عاشق جمعی نشن ) تا بر اساس تصورات خودشون بتونن زندگی بهتری ایجاد کنند یا از تنهایی فرار کنند و یا … از طرف دیگه در ادامه این رفتار بچه دار میشن که خب طبعا کمتر آدمی دیده میشه که بچش رو دوست نداشته باشه ( حتی بیشتر از همسرش ) این موارد چیزی نیست که برای به وقوع پیوستنش ( از نظر بنده ) ارتباطی با عقل و منطق داشته باشه.
چرا؟ این رفتار بین انسان و دیگر جانوران زنده مشترک هست . آهو ها هم عاشق همسرشون هستند و حاضرن جانشون رو برای همسر یا فرزندشون به خطر بیاندازند . همینطور بسیاری جانوران دیگه که مطمئنا نیاز به بیان مثال از تک تکشون نیست .
از طرفی عشق در دنیای انسان ها نمود دیگه ای هم داره. بعضا دو انسان ( دو مرد یا دو زن ) به همدیگه علاقه مند میشن ( این علاقه مندی ربطی به روابط ج.ن.س.ی نداره ) این افراد میتونن با هم خیلی خوب کنار بیان یا مکمل اعمال و تفکرات همدیگه باشن که همین موضوع میتونه دلیل نزدیکیشون باشه. این رفتار رو هم کاملا تاثیر پذیر از عقل نمیدونم چون به وفور در میان حیوانات هم یافت میشه . بعضا تمایل دو همجنس به هم از روی تمایلات ج.ن.س.ی هم هست که خب اون هم ارتباطی با منطق نداره و بازهم میان انسان و حیوان مشترک هست .
در نوعی هم افراد بیان میکنند که " من عاشق ماشینم هستم " اینجور مسائل رو بررسی نمیکنم چون کلا یک استفاده اشتباه از کلمه عشق هست بنظرم که خیلی جا افتاده.
اما نوعی از عشق میان انسان ها مطرح هست که هنوز مشخص نشده آیا یا حیوانات مشترک هست یا خیر. " اینکه من عاشق خدا هستم " عشق به مسائلی که هنوز درک کاملی ازشون نداریم یا وجودشون ملموس نیست. عشق به این موارد میتونه حاصل از روش تربیت،شرایط اجتماعی یا بسیاری مسائل دیگه باشه و در مواردی هم میبینیم که فرد خودش این راه رو انتخاب میکنه .
بنده به شخصه فکر میکنم حیوانات هم به یک موجود ماورایی فراتر از خودشون فکر میکنند و دوستش دارند و ازش کمک میخوان . یکی از دلایل فلسفه اسلامی از وجود خدا ( نمیخوام بحث مذهبی بشه ماجرا عشقه ) اینه که وقتی به انتهای خط میرسی یا حس درماندگی داری ناخودآگاه از خدا کمک میخوایی یا از وجودی که کاملا نمیشناسیش. مطمئنم دیدین مستند هایی از شیر ماده ای که بعد از ازدست دادن فرزندش در دشتی راه میره و با اندوه و درد غرش میکنه بی توجه به اطراف. شاید این غرش همون صدا زدن موجودی باشه که درک کاملی ازش نداره ولی میدونه الان از کسی جز اون نمیتونه کمک بگیره.
وجود عقل نتنها شرط لازم برای بروز عشق نیست بلکه عشق میتونه دلیل کافی برای از بین رفتن عقل و منطق هم باشه
کسی را میشناسید که “تصمیم” گرفته باشد عاشق شود؟ من که سراغ ندارم، شکل گیری عشق بیشتر یک عامل ناخودآگاه است که با آزاد شدن هرمون های در مغز و بدن همراه است و این هم میتواند دلیلی باشد بر اینکه عشق بصورت غریزی اتفاق میافتد
عشق موارد دیگه ای هم داره که چون صبحانه نخوردم ترجیه میدم صحبتی نکنم چون قطعا هستند دوستان خوش فکر دیگری که به انواع باقی مونده اشاره کنند.
در کل پاسخ سوال از نظر من : عشق مستقل از عقل عمل میکنه
عشق نتیجه فعل و انفعالات اولیه است که از حس ، تخیل و هوش میاد
حس ، تخیل و هوش در همه هست و کاری به عقل نداره
ولی خیلی وقت ها این حس و هوش و تخیل از عقل هم می تونه بیاد. یعنی عقل هست که تاثیر میذاره نه عشق روی عقل
درست است ولی اگر در وجود انسان عقل نبود باز هم میتوان گفت که عشق است؟ یک فرد از عقل بیگانه را در نظر بگیرید، بعداً مضوع را بررسی کنید.
سلام @Naser_Eslami
موضوعی که مطرح کردی سوالاتی برام ایجاد کرد
من به موارد بسیاری برخوردم که افرادی بدلایل ناشی از روابط عاشقانه دست به خودکشی زدن
یا مواردی رو مشناسیم که افراد بدلیل پریشانی های حاصل از روابط عاشقانه شغل و بیزنس خودشون رو از دست دادن
مواردی هم هممون دیدیم که باعث شده فرد بیخیال ادامه تحصیل بشه
آیا در این موارد نمیشه گفت که عشق است که روی عقل تاثیر گذاشته؟
در چه مواردی هست که عشق از عقل تاثیر میگیره؟
تعریف عشق پیچیده است تا حدودی. فروید میگه عشق پالایش میل جنسی در انسان هست یعنی وقتی انسان میل جنسی خودش و در جهتی درست و مفید بکار می بره مثل وقتی که من از خشم خودم در محیط ورزش استفاده می کنم و پیشرفت کنم.
حالا اگر عشق و از تعریف دیگه ای بریم جلو عقل هم درش تاثیر داره ولی از نظر بعضی ها لازمه نیست از نظر بعضی ها می تونه به عشق کمک کنه و از نظر بعضی ها عاشق باید عاقل باشه
عشق امکان داره فرد و به آتش بکشه.
ولی تو مثال هایی که زدید میشه اینطور گفت که فرد تصمیم گرفته از عقل خودش استفاده نکنه چون همینطور که شما دارید از عقل خودتون استفاده میکنید و میگید کارهای این فرد اشتباهه می تونید از عقل خودتون دقیقا در همون شرایط استفاده کنید.
عقل قابلیت خاموش روشن شدن داره.
بسیار عالی
مشخصا موارد بسیاری قابل ذکر هستند که عشق این توانایی رو داشته که عقل رو خاموش کنه و تاثیر مستقیم و بزرگی روی قوه عقل و منطق بذاره
ولی موارد اندکی شاید یافت بشه که عقل این امکان تاثیر گذاری روی عشق رو داشته باشه
در موارد بسیار شاید فرد اصلا عاشق نباشه و به همین دلیل به چند دقیقه تفکر ساده قید چیزی یا کسی رو بزنه
ولی مشخصا یک عاشق این امکان رو نداره که وقتی عقلش بهش میگه بیخیال اینشو بگه " باشه ، بیخیال میشم "
به همین دلیل هست که فکر میکنم با عقل امکان تاثیر گذاری روی احساسات که نمود بسیار قدرتمندش عشق هست چندان امکان پذیر نیست.
من عاشق نیستم و به همین دلیل مشاهده میکنم و با عقلم بررسی میکنم که کار فردی که خودکشی کرده اشتباه است. ولی برای عقل من قابل درک نیست که اون فرد بدون اینکه زخمی داشته باشه ، بدون اینکه آسیبی دیده باشه ، داشته چه فشار و دردی رو تحمل میکرده که باعث شده یک مورد غیر معقول رو انتخاب کنه ، من بیرون گود هستم و میگم لنگش کن،اونی که عاشقه لنگ شده و داره زور میزنه خلاص بشه ( همه هم زور نمیزنن که خلاص بشن خیلی ها از این شرایط لذت میبرن، طبق چیزی که من میدونم عشق کلا مورد لذت بخشی هست )
تفاوت زیادی هست بین مربی که از بیرون زمین داد میزنه " پسر فیتیلتو نپیچه " با کشتی گیری که تو زمینه و باید کاری کنه تا فیتیلش پیچیده نشه
من فکر میکنم که نه چون عقل از نگاه فلسفی مراتب و درجاتی دارد
عقل به مرور زمان کامل و کامل تر میشود مرتبه بالاتر آن مرتبه پائین تر آن را برسی میکند
این عقل را (عقلی که شما فکر میکنید تحث تاثیر فکتور ها قرار میگیرد) ما عقل درگیر میگویم که در گیر نفسانیات میشود و خود را رهانیده نمیتواند یعنی آنقدر به کمال نرسیده که خود را از نفسانیات برهاند، ما و شما کمتر مشاهده میکنیم که فرد عاقلی دست به خود کشی بزند یا کاری کند که به ضرر وی باشد اگر فرد از آگاهی عقلانی برخوردار باشد هرگز خلاف عقل رفتار نمیکند خود کشی، پرخاشگری، خشونت و امثال اینها همه اموری اند که عقل با آنها کاملا مخالف است، در اخیر سوال که مطرح است این است که عقل عشق را میآفریند یا که عشق آگاهانه است که زاده عقل است؟ معلوم است که عشق آگاهانه بهترین پدیده عقلانی است و زاده کمال اندیشه و عقلانیت است.
به نظر من عقل شرط لازم برای عشق است
و عقل است که عاشق میشود و در مراحل بالا عشق میاد و جای عقل را میگیرد و اوست که حکم میکند
ندانستم که این سودا مرا زینسان کند مجنون / دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون
حیوانات عاشق نمی شوند بلکه از روی غریزه عمل میکنند
واقعا چجوری میشه فهمید حیوانات چجوری فکر و حس میکنن؟ من واقعا مشتاقم از احساسات و نگرششون سر در بیارم.
اونیکه عقل نداره یا کم عقله دلیل نمیشه ک روابط اجتماعی رو هم درک نکنه،اونیکه هم عاقله قطعا با تغییرات هورمونی ک عشق امروزیست یه چیزایی از دیدش مخفی میمونن یا عافل میشه،عشق ک امد عقل برون رف