الان بیش از یک ساله که خودرو شخصی ندارم، اغلب حس خوبی دارم. به جز موارد بسیار اندکی که اول حس میکنم نیاز به خودرو شخصی دارم، بعد به زودی این حس نیاز محو میشود.
قبلا هم که داشتم زیاد استفاده نمیکردم ولی همان استفاده کم هم در کنار خوبیهاش کلی دردسر داشت.
دلایل راحتی الان من اینه که وقتی در ماشین دیگران هستی و رانندگی نمیکنی، مسوولیت نداری، آزادی و راحت استراحت یا مطالعه یا تماشا میکنی. وقتی هم در خودرو نیستی باز آزادی، نگران هزینهها و گرفتاریهای دیگه خودرو شخصی نیستی.
در کل برای زندگیهای معمول و متوسط که اغلب مردم دارند، شاید عدم مالکیت خودرو به صرفهتر باشد، ولی اغلب پرداخت هزینههای حمل و نقل و کرایه خودرو را سنگینتر حس میکنیم یا انگار این که گاهی بخواهیم از خودرو استفاده کنیم و نباشد آنقدر سخت و دردناک است که ترجیح میدیم با تمام سختیهای بودنش بسازیم!
البته بعضیها هم با من مخالفن و ماشین و رانندگی رو دوست دارند.
این که خودرو سرمایه است رو هم نمیشه منکر شد، ولی برای خود من پول خودرو وقتی فروختمش بیشتر کار کرد.
حالا اگر مشکل هزینهها نباشد و حمل و نقل عمومی هم خوب کار کند، میشه یک خودرو هم در پارکینگ (هزینه پارکینگ رو هم در نظر بگیرید) داشت و گاه برای سفرهای چند نفره خارج از شهر با جایگزینی رانندهها در طول مسیر استفاده کرد. یک خودروی با کیفیت و سالم، برای یک خانواده!!
بیایید به کل جامعه نگاه کنیم، آیا همه خودروها اینجورند؟
به نظرم میشه رو تغییر فرهنگ مالکیت خودرو کار کرد و جایگزینش کرد با خودروهای اشتراکی یا کرایهای، نمیشه؟
فرض کنید این اتفاق بیوفته، بسیاری از مردم کمتر خودرو شخصی داشته باشن، چه تاثیری رو اقتصاد میذاره؟
تقاضا کم میشه؟ یعنی الان تقاضا بر اساس نیازه؟
اگه اینجور بشه صنعت خودروسازی و صنایع وابسته ورشکست میشن؟ یا بهینه میشن یا تغییر کاربری میدن؟
هدر رفت سرمایه کمتر نمیشه؟ سرمایه نمیره سمت رونق بخشهای دیگه؟ سبک زندگی اغلب آدما سالمتر نمیشه؟
محیط زیست سالمتر نمیمونه؟
مطمئنا نمیشه یک جانبه نگاه کرد، و کلی جای بحث داره!
توی اقتصاد نامتعادل ایران، اساسا داشتن هر چیزی که روند تورم رو بتونه طی کنه، سرمایه محسوب میشه، اگر که ارزش آن با زمان از بین نرود (کالای مصرفی نباشه). فکر میکنم که خودرو صفر با خرید و استفاده یک کاهش ارزش اولیه داره که ممکن به طور کلی خطرناک خواهد بود.
این بسیار مشابه به یکی از خطاهای معروف شناختی هست: ذهن انسان توان محاسبه هزینه یک روند ملایم از ضرر یا درد رو نداره ولی ضرر سنگین یکباره یا درد یکباره رو بسیار بیشتر حفظ میکنه. در بسیاری از موارد ما به تدریج میزانی از زیان، درد و آسیب رو به تدریج تحمل میکنیم در حالیکه با حرکت یکباره و میزان کمتری (در مجموع) از زیان و درد، میتونیم به وضعیت پایان بدیم.