« یک آدم سیر حال روز یک آدم گرسنه رو درک نمی کنه!!»
خیلی هامون تو زندگی درد و غم های و تجربه می کنیم. مثل تنهایی، بیماری، داغ عزیزی رو دیدن و …
اما به عنوان مثال منی که درد نداشتن پدر و مادر رو از روز اول زندگیم نداشتم، آیا می تونم کسی که این درد و داشته رو بدون تجربه کردنش، درک کنم؟!
اگر از نظر شما امکان داره، چه راه حلی وجود داره؟ و اینکه چه مقدار میتوان بدون تجربه کردنش درد دیگری و درک کرد؟
رمان خواندن همدلی را زیاد می کند .با خواندن رمان تاحدودی شما درجایگاه افراد متفاوت قرار می گیرید و احساسات و افکار انها را تجربه می کنید .رمان های کلاسیک مثل جنگ و صلح -اناکارنینا-بینوایان -مجموعه رمان های جین استین و شارلوت برونته تا کتاب های هانریش بل-انتوان چخوف -محمدعلی افغانی -احمد محمود-و…انقدر دایره رمان وسیع است که من چندنمونه متنوع راعنوان کردم .و بازهم اسامی کتاب ها و نویسندگان فراوانی به ذهنم می رسد.همچنین دیدن فیلمهایی که تکیه بیشتری بر دو عنصر “احساس” و “گفتگو” دارند .فیلمهایی اکثرا با ریتم کند که به بیننده فرصت درک احساس و اندیشه های نقش های مختلف
فیلم را میدهد .مثل اثار اینگمار برگمن .
فیلم و تئاترو رمان این خصوصیت رادارند که احساس های مشترک بشری را در قالب های گوناگون بیان می کنند و انسان های بسیاری با هرزبان و دین و ایینی که دارند به درک های مشترک و احساسات یکسان بشری می رسند .به عنوان مثال صحنه بدون کلام شستشوی پدر درحمام در فیلم جدایی نادر از سیمین بینندگان بسیاری را در کشورهای مختلف به درد اورده وانها هم همراه “نادر” گریسته اند .
فکر می کنم اینگونه تاحدودی بیشتر از قبل قادر به درک احساسات دیگران خواهیم بود .
برای همدلی کردن نیاز نیست حتما در موقعیت درد یا ناراحتی قرار بگیریم
ما انسان ها به خاطر ارزش ها و احساسات شبیه به همی که داریم میتونیم همو درک کنیم
در مورد مثالی که گفتین لازم نیست کسی واقعا عزیزشو از دست بده تا با فرد دیگه ای در این موقعیت همدلی کنه فقط کافیه لحظه ای به این فکر کنه که اگر پدر و مادرش همین الان نبودن چه حالی پیدا میکرد و مسلما تا حدودی اون حس رو درک میکنه.