من ساکن امریکا هستم و تعداد زیادی از بچه های نخبه دانشگاه های ممتاز ایرانی را در محل کارم دیده ام که واقعا زندگی های معمولی دارند و همیشه شاکی هستند که تو ایران واسه خودشون کسی بودند…من خودم خیلی دلم براشون میسوزه چون با هزار بدبختی خودشون رو سوندن آمریکا و الان فقط صبح ها میان سر کار و بعد از ظهر هم میرن خونه …نه احترام خاصی، نه تاثیرگذاریی…فقط یک کارمند ساده !!! به نظرم اونها اشتباه بزرگی کردند که اومدن این جا…دوست دارم نظر شما رو هم بدونم
نه، همهی نخبه های ایرانی که مهاجرت کردن لزوما به خودشون بد نکردن، همون طور که نخبههای ایرانی که مهاجرت نکردن و موندن رو انتخاب کردن، هم لزوما به خودشون خوب نکردن! ولی این وسط بعضیهاشون حتما به خودشون بد کردن. کدوما؟ اونایی که نمیدونن چرا رفتن یا نمیدونن چرا موندن!
فرقی نداره کجایی، چه تو ایران باشی چه تو امریکا و یا اروپا، فرمول موفقیت مشخصه: صبح تا شب بدن و ذهنت رو اختصاص بدی به هدفی که میخوای. کافیه به زندگی قهرمانهای ورزشی نگاه کنین تا این فرمول ملموس بشه.
مزیت کشورهای توسعه یافته در اینه که صبح تا شبت رو میتونی در یه سیستم سالم (از لحاظ خود سیستم و نه پشت پرده) به هدفت اختصاص بدی. و کمتر درگیر حواشی میشی.
و ایراد حضور در کشورهای توسعه یافته در اینه که سطح رقابت به شدت بالاست و یه فرد عادی، اون هم با ملیت متفاوت به سختی بتونه به امکانات ردیف اول دسترسی پیدا کنه و لازمه تلاش مضاعف کنه.
پ.ن. البته مگه اینکه واقعا استعداد خیلی بالایی داشته باشه و سریع دیده بشه.
حدس میزنم چنین کسی احتمالا برای دسترسی به رفاه امریکا مهاجرت کرده. وگرنه اگه واقعا نخبه بودن چه تو ایران و چه تو امریکا نخبه میبودن و نه در سطح یه کارمند ساده. سادهتر بگم: اگه کسی تو امریکا یه کارمند ساده با زندگی ساده س، یعنی داره مسیر عادی و روزمره رو طی میکنه و برای رسیدن به هدف خاصی تو زندگیش مبارزه نمیکنه (زمان و انرژی صرف نمیکنه).
با قسمت آخر حرف لاله کاملا موافقم و میتونم از تجربه کار کردن با کسانی که بیرون از ایران هستن و همینطور دوستانی که از ایران رفتن، این رو بگم که اگر به معنی واقعی کلمه، فرد نخبه باشه، قطعا شانس بسیار بالاتری در کشورهای توسعه یافته داره.
پس چه اتفاقی افتاده؟ با توجه به برخوردی که با کلمهی نخبه در ایران میشه، فکر میکنم که طرفی که در این موضوع موردبحث هست، بیشتر دچار سوء تفاهم شده. بخصوص اینکه با اطمینان میشه گفت که ارج و قرب در ایران، ارتباط خاصی به نخبه بودن نداره (نخبههایی هستن که دارای ارج و قرب هستن ولی نه به دلیل نخبه بودن، بلکه باید در سیستم کارهای دیگهای انجام بدن).
بستگی به زمان مهاجرتشون داره. به نظر من قبل از دو_سه سال اخیر، مهاجرت این سرمایه ها به دلیل فروش نفت و عدم شناخت اکثریت مردم از بحران های مختلف و در درجه اول بهره مندی از رفاه اجتماعی و سپس رضایت این عزیزان امری طبیعی بوده است.نخبه کشی در ایران سال هاست که مرسوم بوده است و به دلایل متعددی بیشتر آنان اقدام به مهاجرت کرده و نتوانسته اند به کشور خدمت کنند.همه ما میدانیم که نخبگان در حوزه های مختلف و البته در سیستم های مدیریتی کارآمد،برای انرژی سیستم نقش اصلی و مهمی را ایفا می کنند. متاسفانه تعیین نخبگی هم از مسیر خود منحرف شده و به زمره مابقی شاخص ها پیوسته است. و اما واقعیت این است که کشور ما در جنگ روانی مستهلک کننده ای قرار گرفته است و بهتر است نخبگان در کشور بمانند و آن دسته از نخبگانی که در شرایط نامطلوب رضایت درونی در خارج از کشور بسر می برند و با وجود شرایط سخت اقتصادی در کشورمان،به ایران برگردند.دلیل سخنم این است که آرام آرام نبود نخبگان برای بسیاری از تصمیمات احساس میشود، در شرایطی هستیم که اگر حضور نخبگان و اندیشمندان و همینطور دغدغه مندان کم رنگ باشد،همانند سال های قبل پخمه گان در لباسی دیگر معدود فرصت های طلایی را به بنبست میکشانند و راه سختی پیش روی همه ما خواهند گذاشت.