یکی از ویژگیهایی که برای پادشاهان تعریف میکنیم تعداد همسر بوده. مثلاً پاداشان قاجار نکوهیده میشن چون حرمسرا داشتند. یا داشتن حرمسرا برای کوروش و داریوش هخامنشی شدیدا رد میشود در حالی که اسناد چند همسری اونها در الواح گلی ترجمه شده. اما نکته مهم این هست که پادشاه از دید ما نباید چندهمسر داشته باشه. اصلا پادشاه رو چه به داشتن شهوت. اون باید به کارهای سیاسی کشور بپردازه.
اما وقتی باز به تاریخ مراجعه میکنیم میبینیم جنگ ایران و روم در حدود ۳۰ سال قبل از حمله اعراب به ایران بر سر همسر و غیرتی شدن پادشاه ایران رخ میده و سرانجام باعث تحلیل قوای ایران و شکست در برابر حملات اعراب میشه.
در تاریخ اشکانیان داستان موزا پیش میاد که رومیان زنی رو به ایران به عنوان کنیز میفرستند و کنیز کمکم همسر پادشاه میشه و پادشاه رو میکشه و تمام تلاشش رو میکنه که ایران رو به دست روم بسپاره. و این یکی از بزرگترین پولتیکهای تاریخ جهان شناخته میشه.
در شاهنامه میبینیم که آخرین ناحیه حفظ شده پادشاه که میتونه پادشاهان رو حتی به التماس بندازه حرمسرا است.
حرمسراها ویژگی مستقیم سیاسی هم داشتند، مثلا ازدواجهایی با اقوام مختلف برای صلح صورت میگرفته و زنی از اون قوم به حرمسرا راه پیدا میکنه و به گونهای ارتباط فامیلی رو پدید میاره.
توی فیلم شبکه اجتماعی توی خونه زاکربرگ به گونهای حرمسرا ساخته میشه.
اما رسوم شاهی در گذشته احتمالاً چیزی بیش از اصول اخلاقی بوده. اهداف بیشتر سیاسی بوده تا اخلاقی و میلی.
به نظر من حرمسرا به جز ساختن رابطه فامیلی یک مکان برای شهوترانی صرف نبوده، بلکه موضوعی سیاسی بوده برای جلوگیری از حواسپرتی شاه. برای اینکه اتفاقاتی مثل جنگ ایران و روم یا داستان موزا اتفاق نیفته و کشور رو دچار بحران هزار ساله نکنه.
فکر میکنم برعکس باید نگاه کنیم: پادشاهان که دارای حرمسرا بودن، اگر علاوه بر امیال جنسی، به نکات سیاسی توجه میکردن، موفقیتهای خاص خودشون رو داشتن. در واقع هر دو عملکرد رو داشته و انتخاب استراتژی مناسب میتونسته به هدفِ پادشاهی (جدا از خوب یا بد بودن) کمک کنه. البته تاکید بیش از حد روی این ابزار برای کنترل و همبستگی هم خطرات زیادی داشته: پادشاه به عنوان سیاستمدار دیگه به فکر حل مشکلات قومی در فلمرو نمیوفته و صرفا با این حرکت مشکل رو ماستمالی میکرده. چون به هر حال مشکلات بنیادی باید به تدریج حل میشد تا در زمانهای حساس باعث سقوط مملکت نشه و استفاده از ازدواج بیشتر به عنوان ابزاری برای اعتماد و تسهیلسازی حل مسائل میتونسته استفاده بشه و نه راهحل اصلی.
البته چون پادشاهان بیشتر مرد بودن و حرمسرا مورد توجه قرار گرفته، این دیدگاه ممکنه به ذهن بیاد که در ازدواج سیاسی صرفا زنان قربانی بودن. در حالیکه در سطوح ریزتر و پایینتر همین اتفاق برای شاهزادگان مرد هم میوفتاده و بالاجبار باید وارد ازدواج سیاسی میشدن!
مثلا تسو یه همسر انتخاب میکنه چون بهش علاقه داره ، با دختر حکمران زوآنتو هم ازدواج میکنه تا مناسبات سیاسی خارجی رو تقویت کنه ، یک دختر هم روسای قبایل پیشنهاد میکنند که این ازدواج نماد اتحاد بشه و … .
پس اینکه حرمسرا رو جایی صرفا برای امیال پادشاه نبینیم درسته. حرمسرا وجه سیاسی هم داشته. حتی اگه پادشاه هدفش لذت بوده باعث نمیشد اهالی حرمسرا الزاما منفعل و غیرسیاسی بشن. گاهی همین شیوه راهی برای دخالت در سیاست و تسلط بر پادشاه ضعیفالنفس بوده.
طبق گزارش برخی از مورخین، چند همسری در بین اشراف اشکانی به خصوص شاه آنها رواج داشته است. برخی معتقدند شاه از طریق وصلت با خاندانهای مشهور و بزرگان ایالات مختلف آنها را به خود وابسته کرده و مانع از شورش آنها میشده است. شاید جالب باشد که این سیاست بعدها در بین شاهان صفوی و قاجار نیز که کشور را تا حدی به صورت ملوک الطوایفی اداره میکرده اند، رواج داشته است.
این هم نگاه مهمی هست
اما ببینیم واقعاً حرمسرا چرا ایجاد شده. ببینید توی سطح مردمی، گشت ارشاد رو میبینیم که داره خودش رو محق میبینه در زندگی مردم دخالتهای اینچنین کنه. مشکل این چی هست، مشکل این هست که طبیعت رو به هم میزنه و آسیبهای دیگری ایجاد میکنه.
نگاه برقی
از نگاه برقی میتونم بگم کنترل پلیسی شبیه کنترل خروجی با استفاده از دیود زنر هست که انرژی خیلی زیاد رو از مدار تخلیه میکنه، علاوه بر اون نویزهای پرفرکانس شدیدی رو به مدار وارد میکنه که باعث آسیب به قسمتهای مختلف مدار میشه.
طبیعت شاه به خاطر جایگاهش متفاوت میشده. همون طوری که یک جوان چشم و گوش بسته میتونه راحت گول خیلی از وسوسههای جنسی رو به راحتی بخوره و قدرت خودش رو از دست بده، شاه هم میتونه و اون موقع قدرت کشورش رو به باد میده، یا حتی وقتی وارد بازیهای جنسی میشه، میتونه کشور رو وارد جنگهای سنگین کنه. اما شاهی که تربیت جنسی داشتهباشه، یا به طریقی مسکنی مثل حرمسرا امیالش کنترل بشه طبیعتاً قدرت و پایداری بیشتر و اطمینان بیشتری رو به دستگاه سیاسی میده.
باز هم تربیت جنسی نه به معنای باید و نباید و اخلاق جنسی، بلکه شناخت جنسی داشتهباشه.
در حقیقت حرمسرا میتونه نقش پایدارکننده داشتهباشه در صورتی که خودش میتونه به خاطر باری که روی مدار کشوری میندازه قدرت رو از دستگاه حکومتی بگیره. و حتی تداخل در حرمسرا میتونه مسیر کشور رو عوض کنه چون در واقع این حرمسرا خودش میتونه تاثیر و کنترل مستقیم بر کشور ایجاد کنه
پایداری از نگاه برقی و الکترونیکی
اما نوع دیگری از پایدارسازی داریم مثل شارژرهای جدید موبایل که به مدار پایدارساز قدیمی که خازن و مقاومت بود وابسته نیستند و خودشون هوشمند شدن، و به جای مدار پایدارکننده، یک کامپیوتر دارن که با تغییرات ورودی به صورت هوشمند تغییرات خروجی رو اعمال میکنند. و حجم کمتر، قیمت کمتر و پایداری بیشتری دارند. منابع تغذیه سوئیچینگ.
البته در مدارهای هوشمند باز هم نیاز به مدارهای پایدارساز وجود داره اما در اندازه خیلی کوچکتر و قیمت خیلی پایینتر که اتلاف انرژی کمتری رو به خاطر کوچک بودن دارند.
که البته این برمیگرده به اینکه فرهنگ چقدر شاه هوشمند تربیت کردهباشه و اساسا فرهنگ توانایی تربیت آگاهی جنسی رو داشتهباشه.
نتیجهام تا اینجا این هست که ما در فرهنگمون به جای پوششگذاری بر موضوع جنسی نیاز به آگاهی جنسی داریم. و این فرهنگ به دستگاه حاکم هم منتقل میشه.
نمیدونم فیلم «خوب.بد.زشت» رو دیدی یا نه. البته اگه ندیدی هم مشکلی نیست. چون منم ندیدمش و فقط چندتا صحنه ازش دیدم. آخر فیلم میبینیم که آقای ایستوود روی یک اسب مشکی (که خال سفیدی هم روی پیشونیش داره) نشسته و به طناب دار اون بنده خدا شلیک میکنه.
خواستم عرض کنم که سواد و درک من از حوزۀ تاریخ چیزی درحد اون اسب سیاهه است و نه بیشتر
بنابراین قادر به ارائه پاسخ درخور و شایسته نیستم.
اما غرض از مزاحمت صرفاً دیدن این عبارت از شما بود که گفتم کمی در موردش بنویسم:
فارغ از طنز ظریفتون در این عبارت:
طبیعتاً یک جراح نباید چند شغل بیربط داشته باشه، مثل بسازبفروشی یا دامداری یا…! اصلاً جراح رو چه به گاوداری؟!
اصلاً یک معلّم نباید موادمخدر مصرف کنه. چون با بچههای زیادی در ارتباطه و باعث اثر بدی در تربیت اونها میشه. اصلاً معلم رو چه به مواد مخدر؟
اصلاً یک مدیر کارآمد و کاربلد که یک مجموعه 200 نفری رو هدایت میکنه نباید دل در گرو عشق منشی بده و زندگی همسر اول و 3 تا بچه خودش رو به فنا بده. اصلاً مدیر رو چه به این جلافتها؟!
بقیه مثالها با خودتون.
این 3 موردی که عرض شد رو در طول زندگی با چشم خودم از نزدیک دیدم. جراح معروف مغز و اعصاب شهرمون که چند شغل همزمان داشت و زمانهای بیکاری سری هم به بیمارستان و اتاق عمل میزد و آخرین اولویتش بیماراش بودن.
ناظم دوران دبستانمون رو با چشم خودم دیدم که داشت با چندتا بچه دبیرستانی حشیش میکشید! (هنوزم باورش سخته برام)
در مورد آخری هم توضیح بیشتری نمیدم
دیگه از پادشاه چه انتظاری داری برادر؟ اون بنده خدا یه عمر زحمت کشید و عرق ریخت و تلاش کرد و دانشگاه رفت(!) و … که پادشاه بشه و هرکاری دوست داره بکنه!!
حرمسرا کمترین حقشه دیگه!
یه خورده انصاف داشته باش برادر
دقیقاً وقتی به دور شهوت خط کشیدیم و چشممون رو بستیم که چه جلافتا! یه روز ممکنه سر بخوریم درونش و اون موقع با زندگی خودمون بازی کنیم.
یا اینکه از اخلاق طبعیت کنیم و هیچ وقت جاهایی که چاه شهوت وجود داره نریم. این نسخه ما عوام و البته در جامعه کنونی +خواص و حتی اخصالخواص
فکر میکردیم به بهترین تئوری جامعهشناختی که همان پرهیز برای جنسیت نر و پنهان شدن برای جنسیت ماده بوده.
در حالی که در تاریخ نه چندان دور، پادشاه ساسانی رو عاشق دختری از بلاد همسایه میکنه و سقوطی که همچنان پس از ۱۵۰۰ سال درونش قرار داریم
هنوز هم با تغییر ایدئولوژی بنیادی کشور داریم قوانین رو شدیدتر اجرا میکنیم. انگار دوای مریم گلی رو چون روی زخم اثر نکردهبود در ایدئولوژی جدید به خورد بیمار میدیم.
جیمز دوم پادشاه بریتانیا (که در اثر انقلاب شکوهمند سرنگون شد) معتقد بود که تعدد زوجات و معشوقهها ، حق بدیهی و طبیعی پادشاه است. که مانند پدر و برادرخویش چارلز اول و چارلز دوم در بستر مرگ به نزدیکانش وصیت کرد مواظب معشوقههای من باشید و نگذارید از گرسنگی بمیرند.
خلاصه در هرکجای این عالم ، آسمان همین رنگی بوده و بسیاری از پادشاهان چنین حقی را برای خودشان بدیهی و طبیعی میدانستند.
از لذات شاه بودن در ایام قدیم ، همین امتیاز انحصاری داشتن حرمسرا بوده و کمتر کسی از این امتیاز چشمپوشی میکرده.
به نظرم تعداد اندکی سیاسی بوده و به اونها هم عشق چندانی نداشتن و بیشتر با همون معشوقه های خودشون همراه میشدن. یک چیزی هم هست که شاه قدرت داره و دوست داره گلچینی از بهترین ها رو داشته باشه ؛حالا یه جا زنان زیبا و آگاه هم برای غریزه و هم ازدیاد نسل و تولید فرماندهان و منصب داران برای نسل آینده تا امکان شورش و چند دستگی پایین بیاد و گلچین های دیگه مثل شاعران (برای بهترین مدح و توصیف ها) دانشمندان و حکیمان و وزرا و کتابخانه ها(برای ارتقای فرهنگ و رفاه و سلامتی و نشر دانش) ،استراحتگاه ها(بهترین تفریح ها) هم داشته اند.
از یکی از محققان تاریخ سیاسی شنیدم که موضوع ارضای میل جنسی پادشاه یک موضوع سیاسی هست، برای اینکه پادشاهی که قدرت یک کشور در دستش هست، باید چشم و دلش سیر باشه.
همین طور توی شاهنامه جاهایی رو میبینیم که آخرین پایگاه تسخیری حرمسرا هست. یعنی محفوظترین مکان هست. شاهی که تا آخرین قطره خونش میجنگه وقتی میبینه قدرتی براش نمونده برای نجات حرمسرا به دست و پای مهاجم میافته.
در کل به نظرم نکتههای بسیار مهمی در مورد حرمسرا وجود داره که از دیدها پنهان مونده.
مثلا با بعضی از اساتید در مورد حرمسرای هخامنشان صحبت کنیم، بسیار برافروخته میشن که هخامنشان حرمسرا نداشتند.
و این باعث شده نکتههای مهم راجع به حرمسرا پنهان بمونه.