چند بار اتفاق افتاده نظرت راجع به خوب یا بد بودن یک نفر در طول زمان تغییر کنه؟
در نگاه اول بدت بیاد ولی وقتی حرف بزنی عاشقش بشی؟
چند بار اتفاق افتاده نظرت راجع به خوب یا بد بودن یک نفر در طول زمان تغییر کنه؟
در نگاه اول بدت بیاد ولی وقتی حرف بزنی عاشقش بشی؟
من برعکسش برام بیشتر پیش اومده چون کلا نظرم اینه همه خوب و قابل اعتمادن مگر خلافش ثابت بشه. چون آدمی هستم که زود و راحت اعتماد می کنم و به همین دلیل خیلی وقت ها آدم هایی که فکر می کردم خوب و دوستم هستند، احساسم بهشون عوض شده.
نه اینکه ازشون بدم بیاد، ولی ترجیح دادم باهاشون ارتباط نگیرم. چون فکر میکردم عقاید و اخلاقیاتمون زمین تا آسمونه! اما بعد از اینکه مجبور به برقراری ارتباط شدم، به نقاط مشترکی رسیدم؛ دغدغه های مشترک، افکار مشترک و خوشی های مشترک.
البته باید بگم که اگر مجبور بشم خودم تلاش می کنم چنین نقاطی را پیدا کنم، چون از اینکه لحظاتم خراب بشه، متنفرم.
معمولا نمیشه آدمارو عمیقا شناخت. البته تا زمانی که باهاشون صمیمی نشدی. برای همین دارم تمرین میکنم تا توی برخورد اول از آدما بت نسازم واسه خودم که بعدا اگه یه سری چیزا ازشون دیدم دلزده بشم.