امروزه وقتی به شرایط افراد تحصیل کرده نگاه میکنیم، متوجه میشیم که اکثرا در جایگاهی که واقعا حق اونهاست نیستن.
چه بسا افرادی از سنین پایینتر به جای تحصیل در دانشگاه به دنبال کار و حرفه رفتند و خیلی زود توی کار و زندگی پیشرفت کردند ولی درمقابل عده ای دنبال تحصیل و کسب مدارج عالی تر رفتند و الان که میخوان وارد بازار کار بشن، نه تنها جایگاه مناسبی براشون پیدا نمیشه کلی هم از هم سن و سال های خودشون که دنبال تحصیل نرفتند عقبن. این چیزیه که واقعا دیده میشه.
حالا با توجه به شرایط موجود که آدم حس میکنه با درس خوندن به جایی نمیرسه، ولی از طرفی اکثر پدر و مادرها تمایل به این دارن که فرزنداشون تحصیل کنند و به قول خودشون به جایی برسن، بچه ها رو باید به کدوم سمت تشویق کرد؟ این که برن دنبال کار و حرفه و یا یک فن خاص؟ و یا اینکه مدارج عالی رو کسب کنند؟
بنظرم همیشه برای یه درصدی از افرادی که در یک رشته درس میخونن شانسی برای پیدا کردن کار وجود داره فقط رقابت سخت تر شده نسبت به گذشته. لازمه ما بدونیم چقدر شانس پیدا کردن شغل وجود داره در این مسیری که پیش گرفتیم و با علم به اون درس بخونیم.
برای یه تصمیم درست لازمه همه ی جوانب رو در نظر بگیریم. مثلا هم استعداد ذاتی بچهها مهمه هم شرایط شغلی آیندهی جایی (کشور، شهر، روستا…) که قراره درش زندگی کنه. مهمتر از اون علاقههای خود بچههاست که با دانش امروز میشه خیلی راحتتر از قبل متوجه اونا شد.
من اگه فرزندی داشتم حتما اول سعی میکردم دنبال رسیدن به آرزوهای از دست رفتهی خودم یا ادامهی شغل نیاکانم توسط فرزندم نباشم! و دوم اینکه مطمئن شم در حد توانم از دانش روز مشاوره برای یافتن انتخابهای درست توسط اون استفاده کرده م. که این انتخاب درست میتونه بین رشتههای تحصیلی یا بین کار و حرفه و تحصیل هم باشه.