خیلی از اولیای دانش آموزان که مراجعه میکنند، مایل اند سیستم نمرهدهی در کلاس درس اجرا بشه و ارزشیابی کیفی–توصیفی رو ناکارامد میدانند.
پرسش
معایب و محاسن این سیستم از نظر شما چیست؟
خیلی از اولیای دانش آموزان که مراجعه میکنند، مایل اند سیستم نمرهدهی در کلاس درس اجرا بشه و ارزشیابی کیفی–توصیفی رو ناکارامد میدانند.
معایب و محاسن این سیستم از نظر شما چیست؟
کمی توضیح میدید که اولیا چرا از ارزشیابی کیفی–توصیفی ناراضی هستن؟ چه نیاز یا خواستهای دارن که با این سیستم نمرهدهی بیشتر جور هست؟
خوندن این دو بحث میتونه مفید باشه:
منم دوست دارم نظرات پدر و مادرها رو با جزئیات بیشتری بدونم و همینطور هم اگر ممکنه یه توضیح کوتاه راجع به سیستم ارزشیابی.
خودم یه جستجو کردم و به نظرم می آد که اصلا هیچ نمره ای وجود نداره و کلا بر اساس روند پیشرفت و یه سری فعالیت ها با “خیلی خوب”، “خوب”، “قابل قبول” و “نیاز به آموزش بیشتر ارزشیابی” می شه.
نظرم با توجه به مشاهداتم در بچه هایی که این سیستم رو الان دارن:
ویژگی ها:
معایب:
اینکه کلا هیچ نمره ای در کار نیست به نظرم زیاد خوب نیست چون می تونه سلیقه فرد ارزشیابی کننده رو توی نتیجه خیلی دخیل کنه. مثلا اگر امتحان یه قسمت از نمره رو داشته باشه و نمره داده بشه و بعد اون نمره با یه الگوریتم تبدیل بشه به مقیاس این ارزشیابی کیفی، معقول تره.
من خودم این سیستم رو تجربه نکردم و برای همین هم یک حس غریبه وار باهاش دارم.
حدس می زنم پدر و مادرها هم چنین حسی دارن و اونقدر که با نمره ارتباط برقرار می کنن با این سیستم کیفی برقرار نمی کنن. شاید یکی از دلایل نارضایتی شون همین تناقض احساسی باشه.
در حالی که فکر می کنم برای بچه هایی که سیستم قدیم رو اصلا تجربه نکردن، این احساس وجود نداره و در صورتی که ذات خود سیستم مشکلی بوجود نیاره، بچه ها این تناقض احساسی براشون پیش نمی آد.
به عنوان مثال تجربه ای که خودم و هم دوره ای هام از تغییر سیستم نظام قدیم دبیرستان به نظام جدید داشتیم، این بود که سیستم با ما تغییر کرد و ما تغییر سیستم رو حس نکردیم و به نظرمون خیلی از کتاب ها قشنگ تر و ساختار هم خیلی بهتر از قبل شده بود در حالی که دانش آموزان سال های قبل از ما احساس خوبی نسبت به این تغییر ساختار نداشتن.
اولیا معتقدند که با این سیستم بچه ها کمتر درس میخوانند و این موضوع به خاطر این هستش که نمره ای در کار نیست .اگر نمره وجود داشت ، آنها استرس بیشتری برای مطالعه داشتند .
نکته ی دیگر اینکه در ارزشیابی کیفی توصیفی آزمون مداد کاغذی کمتر برگزار میشه و از آزمون های عملکردی ،مشاهده و پوشه کار و … استفاده می شود.همین نکته هم باعث میشه والدین خیلی دانش آموزشان را درگیر امتحان نبینند و …
اما در مورد ارزشیابی کیفی توصیفی ؛
این سیستم دانش آموز را به طور مستمر و در طی سال ارزشیابی میکنه و معیار هم پوشه کار دانش آموز یعنی فعالیت های او ،تکالیف ،تولیدات و مشاهدات معلم و آزمون هاست .علاوه بر پوشه کار واقعه نگاری معلم به ارزشیابی کمک میکند و مواردی از این قبیل .
عبارت های "خیلی خوب "، "خوب " ، "قابل قبول " و " نیاز به تلاش بیشتر " جایگزین نمره شده اند و به توصیف وضعیت دانش آموز کمک میکند .هر کدام از این موارد ، میزان رسیدن دانش آموز به اهداف را بیان میکند
چنین مقاومتی در برابر تغییر را من در خانواده نزدیکم دیدهام.
من فکر میکنم بین دانشآموزی که نمرهاش ۱۷ شده یا ۱۹ فرق زیادی نیست. همینطور بین دانش آموزی که نمرهاش ۳ شده یا ۷ فرق زیادی نیست. از مزایای این نوع ارزشیابی حذف رقابتهای بیهوده است. یادم میاد بچه که بودم دوستانی داشتم که به خاطر ۰.۲۵ نمره گریه میکردند. اگر چنین سیستمی آن زمان وجود میداشت حداقل شاهد این صحنههای دلخراش نبودیم
من فقط یک ایراد به این ارزشیابی میبینم (هر چند کلا با ارزشیابی و فلسفه ارزشیابی مشکل دارم) و آن این که معلم ممکن است سلیقه خودش را در نتیجه نهایی وارد کند.
نظر خودتان در این باره چیست؟
چیزی که کودکان به نیاز دارند ،بازی است . مفاهیم کتب درسی در دبستان هدفی غیر از دانشمند کردن افراد دارد . ما از دانش آموزان نمیخواهیم که مطالب کتب درسی را خط به خط و مو به مو حفظ کنند ،بلکه هدف مون آموزش مهارت های اجتماعی ، علاقه مند کردن اونها به یادگیری و … است .
فکر میکنم این اهداف با سیستم نمره دهی مغایرت داشته باشه .سیستم نمره دهی برای محتوای حفظی و دقیق و علمی کارامد است …
تجربه ای که در این مورد داشتم مربوط به انجام همین کار برای دانشجویان دکترا بود. خوبیهائی که در مورد سیستم گفته میشه براساس فرض ایده آل بودن مجری سیستم که همون معلمه، هست که به وضوح در حال حاضر توی ایران فرض بسیار غلطیه. نکته بسیار مهم عدم امکان ارزیابی و بازیابی نمره هست. این باعث میشه که در زمان طولانی، سلیقه معلم اصل کار باشه و امکان اعتراض از دانش آموز گرفته بشه.
اطلاعی ندارم که برای رفع این مشکل توی جاهای دیگه چه کار کردن ولی اجرای این سیستم ناقص توی وضعیت کنونی نتایج فاجعه باری داره.
شفافترین و بهترین نوع ارزیابی که من دیدم، امتحانهای متمرکزی بود که اون زمان میگرفتن. دلیلش هم سلب کامل اختیار ارزیابی از افراد بود.
من کاملا باسیستم توصیفی مخالفم ودلیل مخالفتم اینه که دردوره ی متوسطه ی اول، حجم درس ها افزایش پیدا میکنه ونمره ای میشن خب این وقفه وتشنجی که این وسط پیدا میشه استرس بچه رو چندبرابر بیشتر از نمره ای که باید توی دبستان بگیره میکنه.
نمره دادن به نظر من یعنی ارزش دادن به چیزی که خوندی ویادگرفتی نه به مثابه ی استرس ورقابت.
ابتداباید نظرات رادرمورد فرهنگ نمره دادن درست کرد تابشه استرس بچه هاروهم کنترل کرد.این چیزی که داره الان ازش صحبت میشه یک فقر اموزشیه.مثل دوره ی راهنمایی ودبیرستان که درس ها ناخوداگاه چه بانمره وچه بدون نمره فرد روتحت فشار قرار میدن.
این کاملا درسته.ولی اگه نمره نباش سطح کیفی کار افت پیدامیکنه یاحتی فکرکن دبستان توصیفی باشی درس هاروهم براساس صحبت های گفته شده فقط برای بازی،علاقه مندکردن به یادگیری و…فقط بخونی بعد هم که رفتی بالاوبه دبیرستان رسیدی یک دفعه ای حرف از کنکورودرس های سخت بهت زدن جالبه بدونم چقدر به بازی کردن علاقه نشون میدی! حتی اگه بااین تفکرهم بخوایم پیش بریم مطمئنا دیدگاه های کمی هستنند که اونو قبول میکنن.
ودراخر این سیستم باید درهردوره ی -دبستان راهنمایی ودبیرستان-یکسان باشه یااگه توی یک دوره ی دبستان هم که باشه به هیچ دردی نمیخوره.تحقیق کردم وفهمیدم که افت نمره تودوره ی اول راهنمایی های توصیفی بیشتر ازنمره ای های قدیم بوده.
من با افت دانش آموز در دوره ی متوسطه موافقم . البته همون موقع خودمون که سیستم نمره دهی بود ،ما در انتقال دوره ها از دبستان به راهنمایی شاهد افت دانش آموزان بودیم . اما الان قطعا بیشتره
اما در مورد بازی و … ک عرض کردم ؛ این ها مربوط به سنین 7تا 12سال است و خصوصا دوره ی اول ؛قرار نیست ما در دوره ی دبیرستان دانش آموز رو به بازی علاقه مند کنیم …
اما در کل باید بگم حقیقتا این سیستم با توجه به اجرای ضعیف و بدون برنامه اش شکست خورده ،هر چند که محاسنی داره
اگه بازی ها خوب انتخاب شن و یادگیری مهارت به درستی اتفاق بیفته، این نگرانی نیست. چون بچه ها مجهز هستن و از پس چالش ها برمیان. ولی همون طور که اشاره شد اجرا خیلی مهمه و بالتبع سنجش مهارت مجریها این وسط مهم میشه.
ارزیابی اجرا و کار معلم ها به چه صورت هست؟
بنظر من قبل از ارزیابی ، شیوه ی گزینش و چگونگی انتخاب افراد برای این منصب رو باید بررسی کرد
چه افتی میکند؟ چرا افت میکند؟
من که این همه زبان فارسی خواندهام و املا و انشا نوشتهام و آزمونهای زیادی گذراندهام، هنوز زبان فارسی را بلد نیستم. در نتیجه سطح کیفی در سیستم قبلی هم پایین بوده است.
به عنوان یک مثال دیگر من درس الکترومغناطیس را ۳ بار در لیسانس (دو بار اول پاس نشدم)، یک بار در ارشد و یک بار برای آزمون جامع دکترا خواندهام. اما اگر همین الان یک سوال در مورد جزییات بپرسید بدون شک نمیتوانم جوابتان را بدهم. پس این همه آزمون الکترومغناطیس چه کمکی به رشد من کرده است؟ فرق من با کسی که الکترومغناطیس را بلد نیست چیست؟
هر پنج بار از ترس افتادن درس و برای ماندن در نظام آموزشی الکترومغناطیس را خواندم. اما اگر یک بار فرصت این را میداشتم که بدون ترس و فقط با هدف یادگیری (و نه گذراندن امتحان) این درس را بخوانم شرایط خیلی فرق میکرد.
سطح کیفی آموزش با تغییر نظام ارزشیابی افت نمیکند. سطح کیفی زمانی افت میکند که معلم خوب نداشته باشیم. حتی اگر پیشرفتهترین نظام آموزشی را بدون معلم خوب پیاده سازی کنید به شکست میانجامد. اما اصلاح نظام ارزشیابی حداقل بخشی از فشاری که بیهوده به دانشآموزان وارد کردیم را حذف میکند.
هشت سال پیش استاد ریاضیای داشتم که در طول یک ترم که نظریه معادلات دیفرانسیل (در دانشکده ریاضی) درس می داد، حتی یک معادله حل نکرد و تنها به نقد روشهای حل معادلات و اشکالهای ریاضی که معمولا به آن دقت نمیکنیم میپرداخت (و البته توضیح میداد که روش درست حل معادله چیست). این کلاس درس یکی از مفیدترین کلاسهایی بود که گذراندم. در پایان ترم امتحانی وجود نداشت اما من تمام نقدها را به یاد میآورم و هنوز هم به آنها فکر میکنم.
ویژگی های معلم خوب چیه ؟
حالت ایدهآلی که از یک معلم خوب در ذهن دارم، شخصی است باهوش، دغدغهمند و نگران نسلهای آینده. معلم خوب از درس دادن لذت میبرد و این لذت را میتوان در چهرهاش دید. معلم خوب خودش را محدود به چارچوبها نمیکند و اگر لازم بداند تمام محدودیتها را کنار میزند. معلم خوب دانش آموزش را به فکر کردن تشویق میکند.
اما رسیدن به چنین حالت آرمانی در یک جامعه انسانی (دنیای واقعی) تقریبا ناممکن است. به خاطر همین، معلم خوب در یک دنیای واقعی شخصی است آموزش دیده که وظیفهاش یاد دادن مهارت به دانشآموزها است و در این کار تفاوتی بین دانشآموزهایش قایل نیست.
یک معلم خوب در رفتارش با دانش آموز چه معیارهایی داره ؟
این کاملا درسته. به نظر من تا دوم سوم ابتدایی بچه ها خیلی کوچک اند و مهمترین هدف آموزش و بیشتر پرورش اونها با بازی های مختلفه.
کار تیمی رو یاد بگیرن، بجای رقابت، همکاری رو یاد بگیرن، سئوال کردن رو یاد بگیرن و با همه اینها رشد کنن.
اگر توی دبیرستان یهو سیستم تغییر می کنه، می شه سال های آخر دوره اول کم کم سیستم نمره رو جایگزین کرد.
به نظرم اول باید بحث به این تفکیک بشه که در مورد چه مقطح تحصیلی صحبت می کنیم.
در مقاطع بالاتر هم می شه یک سیستم ترکیبی باشه. یعنی امتحان نمره داشته باشه، حداقل بخش بزرگتر نمره ی کل، نمره ی امتحان باشه، و بعد این نمره ها تبدیل بشه به مقیاس کیفی که مسلما استرس رو کمتر می کنه.
سوال شما برای من گنگ است. کمی بیشتر توضیح بدید.
مثال:
من خودم معمولا با دانش آموز صمیمانه رفتار میکنم . با هم میخندیم و بازی میکنیم و دوست هستیم … اما مدیر و اغلب انسان های اطرافم اظهار میکنند که این شیوه درست نیست و برای کودکان پیش دبستانی مناسب است .باید کودکان از معلم کمی ترس داشته باشند و به قول اونها نباید بهشون رو داد …
بله با این طرز تفکر کاملا آشنا هستم. یادم میآید در دبستان ما یک زیر زمین بدون پنجره با یک لامپ ۶۰ وات بود که کسانی که دیر میرسیدند را آنجا تنبیه میکردند (چند بار من را با خط کش و سیم کتک زدند). خوشبختانه من فقط سال اول ابتدایی آنجا بودم. اگر اشتباه نکنم اسم دبستان ما شهید بهشتی بود در یافت آباد تهران. از سال دوم ابتدایی وارد دبستان جدیدی شدم که خیلی بهتر بود (برای من مثل آمدن به بهشت بود) اما بارها به خاطر دیر رسیدن کتک خوردم. گاهی وقتها هنوز هم کابوس آن دبستان را میبینم.
اگر ازشان بپرسید چرا مطمئنا جوابی ندارند.