یک مسئلهای ذهنم را درگیر کرده و بحث «نام دانشگاه» و تاثیر آن بر آینده و اعتبار مدرک دانشگاهی است.
من بنا به ماهیت رشتههای علوم انسانی قصد دارم تا پایان درجه دکترای دانشگاهی به تحصیل ادامه دهم. ارشد و دکترا. اما بنا به شرایط اقتصادی و وضعیت خوابگاهها و زندگی دانشجویی در یک کلانشهر (مثل تهران) باعث شده به این فکر کنم که در صورت داشتن فرصت تحصیل ، تحصیل در دانشگاه محل زندگی خودم رو ادامه بدم. اینجوری اولا هزینههای تحصیل در تهران رو ندارم دوما حریم شخصی و وقتم در شرایط خوابگاهی مخدوش نمیشه. من یک محیط ساکتی میخوام برای کارهایی که علاقه دارم در رشتهام انجام بدم و با توجه به اینکه تجربه چندسال زندگی خوابگاهی رو دارم ، اون محیط اشتراکی را موافق با این وضعیت نمیبینم. پانسیون و اجاره خانه و … هم که هزینههای بیشتری تحمیل میکنه. (درونگرا هم هستم قوز بالا قوز )
پس به فرض داشتن فرصت برابر در قبولی در دانشگاه تهران یا دانشگاه محل زندگی ؛ دانشگاه محل زندگی رو انتخاب میکنم.
اینجا یک عدهای به من نهیب زدند که در آینده و حتی گرفتن مدرک دکترا از دانشگاه محل سکونت (که البته جز 15دانشگاه برتر کشور است) باعث میشه چوب «نام دانشگاه» رو بخورم و نام محل اخذ دکترا باعث میشه حتی در همین دانشگاه محل تحصیل هم نتوانم برای مشاغلی مانند هیئت علمی اقدام کنم.
یا
اعلام میکنند که نام دانشگاه میتوانند در فرآیند اپلای و درخواست تحصیلی دکترا برای خارج از کشور تاثیر بگذاره و من این امتیاز را نخواهم داشت.
و …
سوالم اینکه آیا من اشتباه میکنم؟
نه ، اینجوری سوال بکنم که به نظرتون نام دانشگاه (مثلا دانشگاه تهران در مقابل فرضا دانشگاه شیراز) به عنوان محل اخذ مدرک دکترا یا ارشد چقدر میتونه روی فرآیند اقدام تحصیلی برای خارج از کشور یا جذب شدن به عنوان هیئت علمی تاثیر بگذاره؟ اساسا نام دانشگاه چقدر میتونه تاثیرگذار باشه ، به عنوان بخشی از رزومه تحصیلی - پژوهشی؟
بله، نام دانشگاه محل تحصيل در قضاوت اوليه كه راجع به شما ميشه، در همه مراحل حرفه اى تا ده سال اول بعد از فارغ التحصيلى تاثيرگذاره.
پ.ن. طبيعى هم هست، حتى من هم به عنوان مخاطب حرفهاى شما، قبل از شناخت شما و توانايى هاتون، اول به چنين مداركى توجه ميكنم. و اگه بدونم شما فارغ التحصيل يكى از دانشگاه هاى خوب هستيد، مثلا كمبريج، احتمال اينكه توجهم رو بخريد خيلى بيشتر از وقتى هست كه بشنوم شما در دانشگاه شيلاشيلا وقت گذرونديد.
نام دانشگاه چقدر تاثيرگذاره حالا؟
فقط تو جلب اولين نگاه اثرش بزرگه، كه اون هم به راحتى با ساير دستاوردها قابل جايگزينه.
اگه شما فارغ التحصيل فيزيك شيراز باشيد كه مقاله ساينس داره، مسلما به فارغ التحصيل شريف با مقاله ساينس مى چربيد! چون با دسترسى به منابع كمتر، دستاورد مشابهى رو خلق كرديد.
پیشنهاد من اینه اگر میتونید برید تهران برید اونجا. این مساله خوابگاه و سختیهای اینجوری میگذره. در کل تو زندگی باید برای خیلی بدتر از این آماده باشید. اگر از پس هزینهاش بر نمیاید که بحث دیگریه و پرسیدن این سوال معنی نداره.
به جز اسم واقعا توزیع امکانات هم یکنواخت نیست و این در پیشرفت شما تاثیر خواهد داشت. علاوه بر این وقتی در محیطی باشید که دانشجوها مستعدترند رقابت بیشتری خودبخود شکل میگیرد و این به پیشرفت بیشتر منجر میشه.
صحبتهای خانم ملازاده هم تا حدی درسته. اما به نظرم منطقی نیست که منابع رو از خودتون دریغ کنید و اینجوری شانس مثلا مقاله دادنتون رو پایین بیارید تا اگر مقاله خوب دادید به نظر یکی خفنتر بیاد. در ضمن خیلی جاها ممکنه تا ببینن اسم یه دانشگاه ناشناخته تو رزومه شما هست دیگه باقیش رو نخونن.
من یک ترم تجربه تحصیل کارشناسی در دانشگاه بوعلی همدان رو دارم. تسلط استاد ریاضی ۱ (به ریاضی ۱) اصلا خوب نبود. فیزیک ۱ و زبان انگلیسی جای کار داشت. شیمی ۱ هم توسط دانشجوی دکترا تدریس میشد. اینا دروس پایه کارشناسی هستن. اگر بگردید استاد خوب هم پیدا میشه و در دانشگاه تهران هم استاد بد هست ولی خوب اکثریت در دانشگاههای سطح پایین تسلط کمتری دارن و احتمالا تجربه تحقیق علمی کمتری هم دارن.
حتی اگه تسلط برابر باشه اساتید دانشگاههای برتر معمولا ارتباطات علمی بهتری دارند به خصوص با خارج از کشور و ارتباطات علمی هم خیلی مهمه اگر بعدا بخواهید کار علمی بکنید.
به صورت خلاصه تفاوت این دو انتخاب فقط یک اسم در رزومه شما نیست و در تحصیلات و پیشرفت و آینده شما اثر خواهد داشت. شاید بتوان آن را جایگزین کرد اما بعید است آسان باشد. اثر آن بلندمدتتر از سختی خوابگاه و زندگی در تهران و … است. به نظرم شما دارید مزایای تحصیل در شیراز را بیش از مقدار واقعی و معایب آن را کمتر از مقدار واقعی تخمین میزنید.
پینوشت 1: اگر نتوانستید به دانشگاههای برتر بروید با تلاش و پشتکار باز هم میتوانید موفق بشوید.
پینوشت ۲: این چیزایی که گفتم تجربیات من هستن و ممکنه بیشتر به فیزیک و مقاطع بالا مربوط بشن. دوستان مهندسی هم داشتم که کارشناسی رو در دانشگاه بوعلی بودن و الان آدمای خیلی موفقی هستند.
سلام چون فرمودین در حوزه علوم انسانی هستید خواستم بهتون بگم دارید اشتباه میکنید و اگر میتوانم با گفتن این چند جمله در روند آیندتون تاثیر مثبتی بزارم.
اگر بحث اپلای است که فرقی نمیکند کدام دانشگاه باشید چون شما با معدل و نمره زبان و مقاله سنجش می شوید اما اگر بحث، بحث ماندن است که حتما و حتما باید تهران باشید و مطمئن باشین تو تمام مراحل زندگیتون! تاثیر گذار است
من شرایط زندگی و مخارج رو متوجه شدم اما سکوی پرتابی که اینجا برای شما هست در دانشگاه های دیگر شاید کمتر باشد .
البته که با توجه به اینکه من هردو شرایط را گذروندم به نظرم تصمیم درست اینه که از شرایط امنتون بیرون بیاین.
خیلی بستگی داره که هدف شما چیه. برای دکترا میخواید برید یا بمونید؟ آیا دانشگاه خاصی برای جذب هیئت علمی شدن مدنظر دارید یا خیر؟ و امثال آن.
مثلا من نوعی این روزها قرار انتخاب رشته کنم و باتوجه به وضعیت میتونم دانشگاههای تهران (تهران ، علامه و تربیت مدرس به عنوان مشهورترینها در علوم انسانی) را انتخاب کنم. ولی دنبال این هستم که ارشد در شهر خودمان باشم. چرا؟ من هدفم جذب شدن در دانشگاه شهر خودمان است به همین دلیل میخوام با دانشگاه آشنا بشم و ایضا دانشگاه با من آشنا باشه. در فرآیند جذب هیئت علمی ، دانشگاه و اساتید نقش دارند و «غریبه نبودن» یک امتیاز است.
به همین دلیل من مسیر ارشد رو از دانشگاه خودمون شروع میکنم و دکترا را (سعی میکنم) در دانشگاه تهران سپری کنم. پس ببنید هدف خودتون چیه. (دیدم عموما برعکس حرکت میکنند. ارشدِ 2ساله رو در دانشگاه سطح یک هستند ولی دکترای تخصصی و 5-6ساله رو وارد دانشگاهی سطح پایینتر (از لحاظ اسم) میشن. من این مسیر رو عقلانی نمیبینم.)
پس هدف شما مهمه. متناسب با هدف خودتون گام بردارید و استراتژی لازم رو بچینید. اما در مراحل سه گانه 1-کارشناسی ، 2-ارشد و 3-دکترا بهتره این نام در مرحله آخر حتما باشه ولی در مراحل 1 و 2 بسته به هدف خودتون میتونه باشه میتونه نباشه.
پ.ن:
با نظرات @lolmol و @Azad موافقم ولی بیشتر در فضای علوم مهندسی و علوم پایه و آزمایشگاهی است. مثلا در علوم انسانی چیزی به نام امکانات (آزمایشگاهی) اهمیت نداره. مهم اینکه دانشگاه کتابخانه داشته باشه. چرا که ابزار اصلی کتاب و نهایتا دسترسی به مقالات داخلی و خارجی است. برخلاف اون امکانات آزمایشگاهی در رشته فیزیک ، شیمی ، زیست ، هوافضا ، مکانیک و … مهمه. ایضا سطح سواد اساتید. استاد ضعیف در ریاضیات واقعا کار دانشجو را لنگ میکند ولی استادی که مثلا فلسفه هگل را درست نفمیده کار دانشجو را لنگ نمیکند.
همچنین سطح ارتباط اساتید با مجامع علمی خارجی. چون ما دنبال بومی سازی علوم انسانی هستیم و در کنار علت مهمتر ، حاشیهای بودن علوم انسانی ، در نتیجه ارتباط اساتید و دانشگاه با مجامع علمی غربی (علوم انسانی غرب) خیلی کم و در حد هیچ است. نهایتش استادی که آلمان درس خوانده و میتواند فلسفه هگل را از روی متن آلمانی بخواند. ولی مهندسی و علوم پایه وضع بهتر است. در کل در علوم انسانی چیز خاصی در هیچ دانشگاهی (داخلی) نیست. خودتانید و همت و علاقه خودتان.
دانشگاه تهران فقط یک اسم نیست، بی شک از هر لحاظ با سایر دانشگاه ها متفاوت هست و از نظر توزیع منابع و امکانات و در نهایت علم، قطعاً حرف اول رو می زنه. دانشگاه تهران از هر نظر می تونه برای یک دانشجو مفید باشه. حالا برای بهره مندی از این نعمت ممکنه نیاز باشه هزینه هایی هم بشه و نباید این موضوع بعنوان مانعی سر راه تحصیل تو چنین دانشگاهی باشه.
اساتید بسیار شیوا و خوب گفتن. من یک نکته کوچک به ذهنم میرسه که شاید لازم باشه در نظر بگیرید. ببینید دوست عزیز زندگی دانشجویی فقط مطالعه نیست. شما به رفاه زندگی هم توجه کنید. بخشی از امکاناتی که در تهران تجمیع شده مربوط به امکانات رفاهی هست که نیازه بهشون توجه کنید. بحث هزینه های زندگی رو میتونید با یک کار دانشجویی تا حدی هندل کنید.
بعلاوه به نظر نمیاد به این زودی ها دانشگاه ها جوری باز باشه که حضور دائمی شما لازم باشه، خیلی از زمان رو به صورت آنلاین و در خانه خواهید بود.