خانم هایی که در سن ازدواج هستند با این مسئله خیلی می جنگند: پول یا عشق. فردی که چند سال عاشقشی و میخواد باهات ازدواج کنه، کل زندگی اون مرد فقط یک ماشین معمولیه ایا حاضرید با او ازدواج کنید و تا اخر عمرتون باهاش باشید یا منتظر میمانید که کسی دیگری بیاید با وضع مالی خوب با او ازدواج کنید؟
شاید جواب به این سئوال خیلی بدیهی به نظر برسه در این دوران نسبتا پرفشار از نظر مالی. ولی همراه این میشه این سئوال رو پرسید که «دوس دارید یه نفر به چه خاطر با شما ازدواج کنه؟ پول یا موقعیتی که دارید یا عشق». یعنی چقدر انتخابی که برای خودتون میپسندید رو برای طرف مقابل هم میپسندید؟
این سوال یک پیش فرض نادرستی داره که نگاه منفعلانه به نقش خانم داره و به مرد این نگاه که زندگی رو باید اون بسازه یا حتی از قبل با تمکن مالی ساخته باشه. در این نگاه خانم نقش منتظر و چشم به راه رو داره در حالیکه میتونه یک نیروی مولد باشه و از استعدادهاش استفاده کنه.
این پیش فرض در بخش سنتی فرهنگ ایران ریشه داره و من باهاش مشکل جدی دارم. این دید به هیچ وجه نگاه برابر بین زن و مرد رو ترویج نمیکنه.
سوال جالبیه و پاسخ من فقط برای جا افتادن بیشتر مطلب برای خودمه. پس خوشحال میشم کمکم کنید
جوابم به فرض مطرح شده در سوال اینه که خب با فردی که دوسش دارم ازدواج میکنم.
ولی این قسمت برام سوال ایجاد کرد واقعا میشه منتظر موند که گزینه ی بهتری بیاد؟ واقعا این چیزا وجود خارجی داره؟ که هِی یه نفر بره و یه نفر بهتر بیاد؟
و اینکه هدف از ازدواج چیه که وضع مالی میشه گزینه ی رد کردن یا قبول کردن؟ مطمئنا وضعیت مالی مهمه چه برای فرد مجرد و چه برای فرد متاهل. اما آیا وضعیت مالی میتونه در جایگاه معیار اصلی باشه؟ آیا وضعیت مالی یه طرف میتونه ضامن خوشبختی بشه؟