از فایده و کاربردهای ماساژ چی می‌دونید؟

نظرتون راجع به ماساژ درمانی چیه؟ از ماساژ در ورزش چطور استفاده میشه؟ آیا هرکسی میتونه با استفاده از منابع اقدام به ماساژ درمانی کنه، یا آموزش دیدن و تجربه حرفه‌ای لازمه؟

این سئوال وقتی برام پیش اومد که با اشتیاق کتاب معجزه انرژی انگشتان رو تهیه کردم و توصیفاتش از تجربه‌های درمانی بسیار عجیب بود، مثل درمان‌های دیگه که با اینکه بعضی جاها طب مکمل نامیده می‌شن، معمولاً گفته میشه که شبیه معجزه عمل می‌کنن، در صورتی‌که بعضی پزشکان اصلاً قبولش ندارن. حالا شاید بعضی تجربه‌ها مثل ساییدن ناخن‌ها که @Zmshfz مثال زدن احتمال آسیبش صفر یا بسیار بعید باشه ولی آیا میشه بدون کارشناسی به توصیه‌های عمومی، حتی یک کتاب اطمینان کرد؟ اینم بگم که کتاب انتهاش هیچ منبعی نداره، شاید ترجمه فارسیش اینطوره.

من شخصاً خیلی مایلم بسیاری از بیماری‌ها با روال سازگار با طبیعت بدن درمان بشه و جامعه دارو زده ما هم که حالا بیشتر به سمت جراحی‌ها هم مایل شده، به سمتش بره، اما قبول دارید قابلیت پذیرش غیر محققانه هم در جامعه ما بالاست؟ پس باید دقت کنیم چگونه تعادل بین اینها رو برقرار کنیم. من روز اول که این کتاب رو ورق زدم ذوق‌زده شدم و مثل دوستامون چند جا معرفیش کردم ولی بعدش شک اومد سراغم که کارم درست بود یا نه؟

6 پسندیده

دو- سه ماهه يه اسيب ورزشى-عضلانى دارم. با توجه به اوضاع كرونا، نتونستم از اب درمانى و يا فيزيوتراپى بهره ببرم، برا همين در حال خود-درمانى اين اسيب هستم، با:

  • حركات اصلاحى و mobility براى افزايش دامنه حركت محدود شده اون عضلات بعد از اسيب
  • ماساژ به كمك فوم رول ها، براى ريلكس شدن و ازادسازى مايوفاشيال
  • و استفاده از پمادهاى محرك عضلات، مثل پماد فلفل

منتها اين خود-ماساژورى تا الان كه كمك خيلى زيادى به بهبود اسيب ديدگيم نكرده و صرفا درد رو در حد مشخصى نگه داشته (مانع افزايش اسيب ديدگى بوده).

با توجه به اين تجربه و در ضمن شنيده ها از ساير دوستان ورزشكارم، فكر ميكنم ماساژ بيشتر به رفع تنش و خستگى كمك كنه و روى تسريع روند درمان اسيب ديدگى تاثير مستقيمى نداره.

1 پسندیده

نمی‌دونم چقدر کمک کنه، صرفاً تفکراتم رو راجع به ماساژ می‌گم.
چند وقتی هست که دوچار مشکلات عصبی شدم، از جمله درد در مفصل‌ها، عدم تعادل در دوطرف، و مشکلات عصبی دیگه که با هم هستند. تا حدی که خیلی چیزها از دستم افتاد و شکست و می‌ترسیدم چیزهای شیشه‌ای رو نگه دارم.
این‌ها فکر می‌کنم در اثر برنامه‌های مختلف کاری، درگیری سر موضوعاتی با همکاران خارج از پروژه، تصمیماتی با نتیجه نامشخص، کم‌خوابی، کم‌تحرکی و موارد مشابه دیگه بوده.
در این مدت خیلی دوست داشتم کسی رو ماساژ بدم و البته کسی من رو ماساژ بده. این قصه‌ای بود که به نظر من ضمیر ناخودآگاه داشت منظورش رو میرسوند.
وضعیت اعصابم داشت بدتر می‌شد، و هنوز هم وجود داره. اما به نتیجه‌ای رسیدم که شاید نگاه متفاوتی به ماساژ بده.
من قبلاً وقتی عصبی می‌شدم یاد گرفته‌بودم که اگر به طریقی افکارم رو به سمت خودم برگردونم، دوباره حالم خوب میشه. شاید این هم دلیلی هست که از قرار گرفتن طولانی در معرض کسی که می‌خواد توجه من رو به خودش یا موضوع مورد نظرش جلب کنه فراری هستم.
خوب برگردیم به ماساژ. من نیاز داشتم انرژی خودم رو برگردونم. پس حرکت‌های ترکیبی تنفس و یوگا و چیزهایی شبیه این انجام میدادم با این هدف که بتونم به اعضای بدنم فکر کنم. مثلاً حرکت دست‌ها همزمان با تنفس.
در این حالت چون تنفس، به صورت ارادی تنظیم می‌شد حرکت دست‌ها و پاها هم ارادی بود، پس افکار من رو میتونست به سمت اعضای بدن ببره. یا به عبارت دیگه اعضا با افکار کم‌کم هماهنگ و دوست و همراه میشن.
همزمان، دوست و همکارم به نتیجه مشابهی از طریق کار در باغ رسیده بود و می‌گفت، چون پیش از کار در باغ ذهنش کند و خسته بوده ولی بدنش هنوز انرژی داشته دوچار عدم تعادل بوده. ولی الان با کار در باغ بهتر شده.
من فکر می‌کنم ماساژ کمک می‌کنه افکارمون رو به خاطر تحریک شدن اعصاب و عضلات نواحی مختلف به سمت بدنمون بیاریم. پس با ذهن ، بدن رو تصویر می‌کنیم، مثل خلبانی که روی مانیتورش عملکرد قسمت‌های بسیار رو میبینه، یا نمونه بهتر، خلبان، تصویری از هواپیما رو میبینه که اون تصویر، تغییر حالتها رو میتونه بهش نشون بده و خلبان بهتر و با اعتماد به نفس بهتر تصمیم میگیره.
اما وقتی شخصی رو ماساژ میدم احتمالاً ذهنم میتونه این حالت‌ها رو در خودم شبیه‌سازی کنه. و از طرفی هم کمک می‌کنه دستهام رو بهتر بشناسم و افکارم رو در مسیر بدن خودم میاره و این حرکت فکر در مسیر سلامتی شخصی یک اتفاق لذت‌بخش هست.
چه در ماساژ گرفتن، و چه در ماساژ دادن.

من فکر می‌کنم این تصویرسازی، در نوازش گرفتن هم وجود داره. حتی در نوازشهای منفی مثل کتک. یعنی شخص با کتک به این تصویر می‌رسه. اولین باری که کتک خوردی رو یادته؟ یادته اون عضو کتک خورده داشت میلرزید یا به قولی میچرزید؟ و شاید برای اولین بار تونستی اون عضو رو مثل یک سی تی اسکن ازش در ذهن تصویرسازی سه‌بعدی کنی.
و یا نوازشی که ازش لذت می‌بریم که شاید کمک می‌کنه لحظه به لحظه خودمون رو بهتر تصویر کنیم.

اریک برن درباره نوازش می‌گه نوازش مانند خوراکی نامرئی هست که اگر به بدن نرسه، بدن بیمار میشه و حتی می‌میره
نمونه این حالت بچه‌های پرورشگاهی بودند و هستند که نوازش نمی‌گیرند و بعضاً بی هیچ دلیلی می‌میرن.
یا شکنجه‌های سلول انفرادی، که شخص به خاطر نگرفتن نوازش و محرک بیرونی، دچار آسیب میشه، و درسته غذا می‌خوره اما نوازش نمی‌گیره.

یعنی شاید بشه گفت از نگاه نوازش اریک برن ماساژ این نیاز نامرئی رو تامین می‌کنه.

خب مردم اگر از چیزی جواب بگیرن نیازی به تحقیق گسترده ندارن. مثلا فرض کنید گوش دادن به یک قصه میتونه یک فرد رو به خواب ببره و فرد پس از تجربه خواب خوب دوباره ادامه میده و شاید خیلی وارد جزئیاتی مثل تاثیرات قصه و… نشه.
ماساژ هم در اصل فواید علمی + حالت نوازشی داره و یک نوع ورزش هم محسوب میشه ولی اینکه یک عده سود جو بیان با قیمت های بسیار بالا و تبلیغات کاذب بخوان این کار رو انجام بدن بحث دیگری است. ماساژ رو یکجور مکمل ورزش و خواب میدونم.
به نظرم اگر اصول ماساژ رعایت شه خیلی در روند استراحت و بهبود خون رسانی موثر هست.به شخصه خودم یه شمه کوچک از ماساژ دادن بلدم و حتی تونستم بچه های شلوغ رو به این طریق آروم کنم .فکر کنم خود انسان هم تا حدود زیادی بتونه خودش رو بصورت سنتی ماساژ بده.و یک تمرین موثر برای بهبود تنفس و در نتیجه راحتی و نشاط بیشتر هست.

1 پسندیده