از ویکیپدیای یک زبان چه اطلاعاتی میتوان در مورد روحیات، فرهنگ و ساختار اجتماعی یه کشور دارای اون زبان به دست آورد؟
ویکیپدیا جدا از موضوع یا نحوه ارائه، حاصل حرکت جمعی مجازی افرادیه که به زبان خاصی مسلط هستند. این حرکت در خودش اثرات اجتماعی حقیقی رو در نحوه ارائه اطلاعات، میزان اهمیت به اطلاعات، میزان توجه به منابع، نحوه استدلال در موضوعات مختلف و … نشون میده.
آیا میشه با مطالعه جامع، این خصوصیات رو استخراج کرد و از اون به عنوان حسگر اجتماعی استفاده کرد؟
اول بنویسم که توی عکس ها گزاره جنسی داره و اگر اذیتین عکس ها رو دقیق و کامل نخونین!
خود ویکی پدیا یه بخش ابزار های آماری ویکی داره که این لینک ابزار آماری ویکی فارسی ست.
اطلاعات خوبی میده مثل فهرست مقاله های پر بیننده یا پر بیننده ترین مقالات در سال های مختلف (پر بیننده ترین مقالات سال 2015) و …
اگر با این اطلاعات راضی نشدین، رابط برنامه نویسی کاربردی (api) خوبی هم داره (داده های خوبی میده که میشه بررسی شبکه ای کرد و … خیلی حال میده)
حالا بررسی جامع هم نمی خواد، یه نگاه چشمی هم بندازیم فقط به همون پر بیننده ترین های هر سال خیلی چیزا معلوم میشه
سال های اخیر که اینترنت به سادگی و همه جا در دسترس همه هست رکورد سرچ در مورد مسائل جنسی، پورن استار ها و … خیلی بیشتر از قبل شده!!! حتی بررسی چند سال اخیر از 2012 تا 2017 نشون میده که رکورد این سرچ ها بیشتر هم شده و در مواردی موضوعات خیلی خطرناکی (از نظر جنسی و اجتماعی) رکورد سرچ و خوانده شدن بالایی دارند، و جامعه در این زمینه ها صاحب علم شده (میتونید ببینین که رفته رفته چه لغت های تخصصی ای در این حوضه خونده شدن، نه تنها کلی در مورد مسائل جنسی می خونن و از کلید واژه های کلی استفاده می کنن، بلکه حتی سراغ موضوعات خیلی تخصصی تر هم در این حوزه میرن و آدم های معروف این حوزه رو هم میشناسن)
البته در سال های خاصی هم به وضوح میشه اثر اتفاقات های اجتماعی مثل انتخابات رو دید.
این آقای طاها یاسری توی پژوهشکده اینترنت و پژوهشکده علوم اجتماعی محاسباتی دانشگاه اکسفورد هستن که اسمش بالای عکس امده و این نتایج رو ایشون استخراج کردن
اینا داده سالیانه بودن، همین داده ها رو روزانه، هفتگی و ماهانه هم در اختیار میذاره که از اونا هم میشه نتیجه هایی گرفت(اما همبستگی قوی ای با داده های گوگل آنالیتیکس داره که خب بررسی جفتش انگار یه نتیجه داره پس بی فایده ست)
البته ویکی آمار های خوبی هم در رابطه با ویرایش ها داره، که بررسی اونا هم خیلی اطلاعات جالبی به آدم میده، میشه در مورد مسئولیت پذیری آدم هادر مواجهه با نوشته دروغ و کذب و ویرایشش نگاه کرد (شاید)
کلن بررسی آمارِ این دست سایت ها (و البته شبکه های اجتماعی دیگه مثل فیسبوک، توییتر، تلگرام و …) توی چند سال اخیر خیلی روند رو به بالایی داشته، شبکه های اجتماعی محاسباتی دیگه فیلد شناخته شده ایه که بعضن خروجی های جالبی داره
چون اینجا بحثش باز شد خیلی دوست دارم که یه خروجی جالب دیگه هم از کار های آقای یاسری نشون بدم از بررسی تعداد کاربران روزانه فیلترشکن سایفون توی زمستون سال گذشته
به وضوح مشخصه که با فیلتر شدن تلگرام در دی ماه سال 96، تعداد کاربران سایفون از تقریبن 1 میلیون نفر در روز به تقریبن 12-13 میلیون نفر در روز (تقریبن 10 برابر) رسید. و جالب تر اینه که بعد از اینکه تلگرام از فیلتر در اومد تعداد کاربران سایفون به تقریبن 2 میلیون نفر کاهش پیدا کرد، به 2 میلیون نه 1 میلیون!
عملن با فیلترینگ تلگرام و به خاطر استفاده از تلگرام، تقریبن یک میلیون نفر از مردم یاد گرفتن که از فیلترشکن استفاده کنن، و حتی بعد از اینکه تلگرام آزاد شدن و دیگه (اقلن) برای تلگرام به فیلترشکن نیاز نداشتند هم دیگه فیلترشکن رو کنار نذاشتن، و این خیلی بده (به دلایل زیادی، مثلن امنیت اطلاعات و افزایش احتمال حمله بدافزارها)
توی علوم اجتماعی یه مفهومی وجود داره به نام «هنجار اجتماعی» (social norm)؛ فعلن جامعه حقیقی رو در نظر نگیریم و فقط فضاهای مجازی مورد بحث باشن:
بررسی شبکه های اجتماعی خیلی کمک میکنه به پیدا کردن و بررسی روند تحول این هنجار های اجتماعی درون شبکه خاص مورد نظر.
حالا جامعه حقیقی رو هم در نظر بگیرین و دنبال هنجار ها توی جامعه حقیقی هم بگردین، با فرض اینکه نمونه برداری درستی کرده باشیم در هر دو حالت (شبکه مجازی و جامعه حقیقی) و بتونیم نتایج رو با هم مقایسه کنیم، در یک جامعه درست و رو راست نباید تفاوتی بین هنجارهای اجتماعی فضای مجازی و هنجارهای اجتماعی جامعه حقیقی ببینیم!! اگر مغایرتی بین این دو میبینیم یعنی اقلن اینکه یک پای کار می لنگد.
حالا مثل هنجار اجتماعی کلی پارامتر دیگه هم هست که قابل بحث و بررسیه!
من اخیرن خیلی به این مباحث علاقه پیدا کردم، و حتی از طرف بررسی علوم شبکه ای!
دیدگاه خوبی بود. ولی کمی عمیقتر نگاه کنیم: ساختار، نوع محتوا، حتی نوع مدیریت این محیط میتونه نمادی از جامعه باشه. چه چیزهائی در ساختار ویکیپدیا فارسی هست که به چشم میاد؟ مثال: کوتاه بودن اکثر مقاله ها، ارجاعها به نسبت کمتر و نامعتبر، نوع نوشتاری که حاوی دیدگاه خاصیه به جای دیدگاه بیطرفانه.
من خیلی وقتها از اینکه مقاله انگلیسی با حجم بالا در کنارش مقاله فارسی داره که حتی به اندازه مقدمه معادل انگلیسی خودش نیست، شوکه میشم. ارجاع به مقاله ویکی انگلیسی که خیلی رایجه و این سئوال رو پیش میاره که چرا؟ اگر قراره مسیر به همون متن برگرده، چرا این وجود داره؟ صرفا بالا بردن تعداد صفحات چه ارزشی داره؟ آیا این دیدگاهها برامون آشنا نیست؟
من البته در مورد همون چیزا که گفتم چند تا مطلب خوندم
اما بررسی ساختارِ کلِ ویکی دقیقن بررسی یه شبکه پیچیده در حال تحوله و از این نظر به خیلی تشابه وجود داره بین ویکی و جامعه که اونم یه شبکه پیچیده در حال تحوله
اما از این دید که شما گفتین خیلی نگاه نکرده بودم بهش
با این حال چون ویکی رو مردم (تقریبن هر کی به اینترنت دسترسی داره) میتونه ویرایش کنه و صفحه ایجاد که، مطالب دارن فعالیت کاربرا رو نشون میدن، تعداد کاربرهایی که انگلیسی می نویسن بیشتر از کاربرای فارسی نویسه! حتمن بعضی از صفحات هم دیدین که مثلن عربی، ایتالیایی و آلمانی دارن اما فارسی که هیچ، انگلیسی هم ندارن!
شاید برای اون دسته از آدم هایی که ان زبون رو بلد نیستن خوب باشه، من کلی بچه دبیرستانی میشناسم که زبانشون خوب نیست اما از ویکی فارسی خیلی استفاده می کنن!
به نظرم این یه سوال نیست! میشه جواب خودتونو برامون بگین؟
راجع به حسگر اجتماعی بیشتر توضیح بدید یا مثالی مطرح کنید از چند مورد حسگر اجتماعی که کمی ملموستر شه این مفهوم.
پاسخم به سوال اینه که از ویکیپدیا فقط میشه اطلاعاتی راجع به دستهی خاصی از افراد به دست آورد، و این اطلاعات بیشتر مربوط به حوزهي دانش عمومی ایشون هست. ضمن اینکه چون ویکیپدیای زبانهای خاص (غیرانگلیسی) به شکل خاص در بعضی جمعها معرفی شده، اطلاعات نهایی حاوی bias خواهد بود. مثلا ویکیپدیا در جمع دانشجوهای شریف و برای جذب ایشون به مشارکت معرفی شده ولی لزوما در جمع دانشآموزان مدرسه ایکس یا دانشگاه ایگرگ معرفی نشده. و این به خاطر بعضی محدودیتها رخ داده و نه تمایل و طبع افراد جامعه.
حسگر به طور اساسی یعنی ابزاری که بتونه با استفاده از برهمکنش با یک سیستم در مورد خصوصیات سیستم اطلاعاتی رو بهتون بده. حسگرهای طبیعی همین کار رو انجام میدن. حسگر اجتماعی هم به همین طریق قابل تعریفه. شبکه اجتماعی، جاهای از وب که اکثر جامعه با اون سرو کار دارن، میتونن کاندیدهای خوبی برای این حسگر باشن.
از اون طرف، برای داشتن اطلاعات مناسب، نیاز هست که بدونیم هر حسگر چه اطلاعاتی رو با چه دقتی فراهم میکنه. ممکنه این اطلاعات مثل آماری که از بازدیدها @saeed_taghavi گفت، خیلی واضح نباشه، به دست آوردن دادههای غیربدیهی و فهمیدن ارتباط اون با رفتار و وضعیت اجتماعی، میتونه کمک کنه که حسگر ارزش بالاتری داشته باشه.
این خودش نشون میده که هر حسگری مثل ویکیپدیا به چه جامعه اماری نگاه میکنه. دو تا نکته هست که میتونه کمک کنه به دیدگاهمون:
اینکه از چه جامعه اماری دارید داده میگیرید، داده رو بی ارزش نمیکنه، بلکه فقط بهتون میگه باید حواستون باشه دقیق حرف بزنید.
اگر خصوصیاتی از رفتار رو پیدا کنید که مستقل از شرایط خاص جامعه هدف باشه، اون موقع میتونه پتانسیل گسترش داشته باشه. میشه اصطلاح وراثت رو به کار برد تا مفهوم دقیقتری پیدا کنه. در واقع سئوال اینه که مثلا جامعه دانشگاهی شریف چه خصوصیاتی رو از جامعه کل ایران به ارث میبره که قابل ردیابی در ساختار ویکیپدیا باشه.
اینجا صرفا دنبال ایده و در صورت امکان راهی برای آزمون ایده، نه نتیجهگیری. ممکنه به قول شما کاملا حرف بیمعنی باشه!