یه کارهایی هست که بطور اعتیاد گونه ای به انجام اون شکل از اون کار و فعالیت (ذهنی و فیزیکی) وابسته شدیم
یکی مثلا عادت داره شب ها فیلم تماشا کنه ،یکی عادت داره چای رو به طرز خاصی دم کنه یا یک مدل ورزش عجیب رو در ساعات خاصی انجام بده و… برای شما جدا شدن از کدوم کار تکراری تون سخت تر هست؟
من توی زندگی روزانه خیلی وابسته به روتینها هستم، شاید برخلاف روند کاری و علمی که روتینها خیلی زود خستهم میکنه. برای مثال: مارک قهوه خاص خودم رو دوس دارم و اگر نباشه، به سحتی کلافه میشم. خیلی چیزهای دیگه هم مثل این برام مهمن و آرامش خاصی بهم میدن.
من هم تقریبا تجربه مشابهی دارم .
مثلا صبح رو اکثرا با نوشیدنی ولرم (آب جوش ،چای ،دم نوش) شروع میکنم و موقع خواب غالبا باید بالشی در زیر مچ پام باشه (خواب در این صورت بیشتر بهم میچسبه)
درسته من هم روند علمی و تحقیقی نیاز داره تا از روتین دور باشه تا خلاقیت ایجاد شه.
ی بالشت نرم و تپل و بزرگ از از بین زانو تا داخل بغل بیاد
ویلن نمیتونم نزنم و کتاب نمیتونم نخونم نمیتونم وقتی دارم قران میخونم فارسی بخونم و با لهجه عربی نخونم
نمیتونم با صبحونه چایی نخورم
وقتی عصبی میشم نمیتونم چیزی رو نشکنم و کسی رو نزنم