خیلی کم میبینیم که دوچرخه سوارها از کلاه و زانوببند و . . . استفاده کنند، حتی اونهایی که در حال یادگیری هستند.
شاید شنیده باشید که میگن موقع یادگیری دوچرخه سواری نباید از افتادن بترسید، و به احتمال زیاد، تجربه زمین خوردن با دوچرخه برای خیلیها عادیه! آسیبش چطور، واقعا عادیه؟
بعد یادگیری چطور، دوچرخه سوارها نیاز کمتری به استفاده از کلاه ایمنی و . . . دارند؟
برای بچه ها و دوچرخه سوارهای جاده به نظرم ضروریه! من که بچه بودم در حین یادگیری دوچرخه سواری خیلی خیلی زمین خوردم! مخصوصا وقتی که با دوچرخه هندی بابابزرگ م تمرین دوچرخه سواری میکردم.
برعکس شما من خیلی میبینم دوچرخهسوارهایی که حداقل کلاه میذارن. مخصوصا در حاشیههای اتوبان.
همچنین برعکس @Ben_Dehqan من موقع یادگیری دوچرخه هیچوقت زمین نخوردم. همش پا میذاشتم روی زمین.
کلا من برعکسم😂
تو بعضی بوستانها، دوچرخه امانت میدن یا مردم با دوچرخه خودشون میان؛ شرایط ناهمواری و ایمن نبودن حاشیه مسیر، از یک طرف، و جدا نبودن مسیر پیادهها و دوچرخه سوارها از طرف دیگه، خطر آسیب رو چند برابر میکنه. خود من با اینکه تازه کار هستم از عهده شیبها برومدم، ولی بعد اینکه یه شلوغی رو رد کردم نفهمیدم چطور شد، به سمت لوله (میله) کنار مسیر پرتاب شدم، یه ضربه محکم به کنار سر و صورت و زخمی شدن و ورم شدید زانو. درسته مهارت کم من هم مٶثر بود ولی در فاصله یک ساعتی که اونجا بودم، دو سه بار برخورد و افتادن دوچرخهسوارها رو دیدم، اونا دوچرخه شخصی داشتند و بعیده که مهارت معمول رو نداشته باشن.
اینجوری ۺد که این پرسش تو ذهنم پررنگ شد که چرا ما عادت نداریم ایمنی رو قبل از آسیب توصیه و رعایت کنیم؟ آیا شانس میاریم و زنده میمونیم یا آسیب جدی نمیبینیم، یا نه، اگه آمار درست دربیاریم میبینیم که خیلی هم بدشانسیم؟
خوبه این رو در مورد کودکان هم جدی بگیریم، چون هم از نظر روحی و هم جسمی آسیب پذیرترند و هم اینکه رعایت این مسائل در مورد اونها، به مرور توجه به ایمنی رو در جامعه تقویت میکنه.