به نظر میرسه فضای تجارت ، کسبوکار و کارآفرینی متناسب با روحیه افراد برونگراست که به راحتی میتوانند ارتباطات اجتماعی گسترده داشته باشند و از این روابط (شلوغی اطرافشان) احساس رضایت دارند ولی چنین وضعیتی برای یک درونگرا سخت و طاقت فرساست. فکر میکنم همین مسئله باعث میشه من به عنوان یک درونگرا به دنبال اجرای ایدههای تجاری خودم نباشم چرا که همیشه این موضوع که باید روابط اجتماعی گستردهای داشته باشم برام جالب نبوده و اینکه همیشه باید در چنین وضعیتی باشم قابل تصور نیست (!) و همین باعث میشه از داشتن چنین فکری فاصله بگیرم و یا اینکه تصور و خیال کنم که بهتره از ابتدا یک فرد یا دوست در کنارم داشته باشم که کارهای ارتباطی و برونگرایی رو انجام بده و من بیشتر نقش استراتژیست رو بازی کنم!!
برای یک درونگرا چه توصیههایی برای فعالیت در محیط تجاری و کارآفرینی دارید و چجوری یک فرد درونگرا میتونه خودش رو با یک محیط پرهیاهوی کسبوکاری وفق بده؟
در مشاغلی مانند فروشندگی و یا بازاریابی هم این مشکل (کابوس) لزوم ارتباطات گسترده اجتماعی برای یک درونگرا وجود داره و خب یک درونگرا نمیتونه برونگرا بشه و چنین تشویقی شکست خورده است. برای این موارد دنیای کسبوکار ، توصیه و راهکاری دارید که مناسب یک فرد درونگرا باشه؟
اتفاقا در فضای سیلیکون ولی اگه دقت کنیم برعکس این رو میبینیم! تنها برونگرای شوآف-طوری که میشناسم که بیزینس-من موفقی بوده استیو جابز بوده. باقی اسامی که در ذهن دارم شباهتی با یه فرد برونگرا ندارن، مارک زاکربرگ، جف بزوس، الون ماسک، لری پیج و سرگی برین و … . اکثرا سرشون به کار خودشون بوده و روی نقاط قوت خودشون و کار تمرکز کرده بودن.
توی ایران برعکسه، نه برای اینکه برونگراها بیزینسمنهای موفقی هستن، بلکه برای اینکه تو ایران تعداد بیزینسهای موفق کمه و اکثر چیزی که داریم شوآف هست. و خب حقیقتا افراد برونگرا فقط حوصله شون میشه تو شوافهای توخالی شریک باشن!
اتفاقا از نظر من راه اندازی یه کسب و کار و کارآفرینی بیشتر به افراد درونگرا میاد. چون خودتون هم میدونید که راه اندازی کسب و کار، یه کار طاقت فرساست که تا مدتی قرار نیست توسط کسی تشویق شید و یا کسی ببینتتون! انگار که تو زیرزمین خونه تون خودتون رو زندانی کردید. و افراد برونگرا به ندرت میتونن چنین کاری کنن.
من تجربه موفق تو دنیای بیزینس و تجارت ندارم، ولی تجربه شکست دارم. اگه شکست خوردم دلیلش درونگرایی یا برونگرایی نبود، بلکه کمبود مهارت های نرم؛ مثل تفکر استراتژیک، تمرکز، مدیریت و بهتر بگم مربیگری، و البته هدفگرایی بود. اتفاقا منِ درونگرا که خیلی وقتا حوصله ارتباطای زیاد رو ندارم، به راحتی برای بیزینس خودم ارتباط میگرفتم. و وقتی پای موفقیتِ کاری که برام مهمه در میون باشه، ارتباط گرفتن دیگه برام سخت نیست.
برای همین تنها پیشنهادی که به ذهنم میرسه ارتقای مهارتهایی هست که برای موفقیت یه بیزینس لازم میبینین. مهارت ارائه ربطی به درونگرایی یا برونگرایی نداره، تسلط کلامی به همین شکل، رهبری تیم، و … .
راهحل سادهش اینه که پول بدین قسمتی از کار رو برونگراها انجام بدن اگر هوشمند و استراتژیک فکر کنین، احتمالا میتونین به راحتی هستهی کار رو پیش خودتون حفظ کنین و کارهای ارتباطی رو بسپارین به اون افراد.
نکته دوم: درونگرایی در دنیای واقعی، الزاما به معنی درونگرایی مجازی نیست. اگر بتونین با سیستمی پیش برین که به شکل مجازی نیازهای ارتباطی رو رفع کنه، احتمالا بسیار راحتتر میتونین خودتون رو منطبق کنین و موفق بشین. من خودم رو در دنیای مجازی آدم برونگراتری میدونم تا دنیای حقیقی و این روزها از این تیپ ارتباط استفاده خوبی کردم. نمیتونم بگم که موفق بودم یا به بهترین شکل، ولی میتونم کاملا اطمینان بدم که این کار رو هیچوقت به شکل واقعی نمیتونستم انجام بدم.
در نهایت: افراد درونگرا عموما باهوش هستن. من فکر میکنم میتونین راهحلی متناسب با «مسئله ارتباطی» یا مسائل دیگه رو پیدا کنین. فقط باید به درستی مسئله رو برای خودتون طرح کنین!
سلام و عرض ادب
به نظر من شما به عنوان یک فریلنسر خوب میتونید در کسب و کار خودتون موفق باشید و از این راه درآمد خوبی هم داشته باشید.
یا مثلا آموزش از راه دور بدید با پلتفرم های برگزاری رویداد آنلاین مثل سایت ایسمینار و …