دوست عزیز شاعر موفق حتما از آموخته های ادبی استفاده کرده است.
از دریافت ها مقصود فقط دریافت های درونی خود نیست بلکه هر تجربه ای از دیده ها، شنیده ها و ادراکات شخصی را شامل می شود پس لزومی ندارد وقتی شعری می شنویم یا داستانی می خوانیم آن را به زندگی شخصی و احساس هاس فردی نویسنده اش نسبت دهیم و به قول شما دلمان برای او بسوزد .
5 پسندیده
من همان یارِ گرسنه، من همان نخورده شام
اُف برین خانه تکانی، تف بر این عیدِ حرام
انصافا شعرم نمیاد از بس گرسنه‌ام 
8 پسندیده
باحال بود باریک الله 
4 پسندیده
خیلی جالب بود. تو هم ازونایی که سر هر چی می تونی شعر بگی. عالی عالی
4 پسندیده
شعر گفتنم که جالب نیست بیشتر هزلیات میشه گفت بهش 
سه تا کلمه میدادید یه دوبیتی میگفتیم هم جالب میشدا 
بخصوص که موسم بهار هم نزدیک شده و یه محفل شعری راه میوفته
این شعرم همینجوری الان ساختم کج و کوله س ولی بد نیست😅
بهار آمد و شکست سکوت زمستان را
شرابِ باران آورد و نوشاند مستان را
جوانه زد بر دل خستگان و هشیاران
به خستگان امید و به هشیاران نِیستان را
6 پسندیده
تر بودن این شعر نه از حسن کلام است
باران چو ببارد همه را رزق به کام است
باران همه از گریه ابر است که بارد
این رزق که گویم همه اش هجرِ مدام است
با این همه هرگز نکنم شکوه ز معشوق
زان رو که نگه بر گنه دوست حرام است
پیشتر ها منم کَمَکی ذوق داشتم، از همون سال سوم دبستان گاهی شعر هایی می ساختم. ممنون که کُمَک کردید یه بار دیگه بعد از مدت ها هوس شعر گفتن به سرم بزنه…
7 پسندیده
باور کنید گنجینه هنر و ادب پایان نداره
شما هم طبع خوبی دارید حتما شعر بگید .
شما یه شعر از خودتون بنویسید حالا
1 پسندیده
سلام
منم چندین و چند سال پیش گاهی برای دل خودم چیزایی مینوشتم
نمیدونم بشه اسمشو شعر گذاشت یا نه
دوتاش رو اینجا می نویسم :
- در ناگفته های تاریخ کرمان
نقل است …
که آقا محمد خان قاجار
چشمان تو را دید و
دست از جنایت کشید !
2.من هم به نبوت رسیدم
آبستن خبری هستم
که پدرش فکری خلاق از پسِ عقلانیت محض است
از درد زاییدن باکم نیست
اما از اصلِ زاییدن می ترسم!
نوزاد ِخبر حامل معجزه ای ست برای اندیشمندان
و ستیز و بلوایش از آنِ بی خردان
حال که روشنفکران بی خرد
کفه ی ترازو را در پوستین اندیشه به نفع خود به پایین هدایت کرده اند
به سقط می اندیشم
کاش حس مادرانه نبود
کاش …!!
3 پسندیده