تو تلگرام در قسمت جستجو، چند گروه رو با چند کلمه خاص جستجو کردم . جالب اینجا بود اون گروه هایی که با سلیقه من جور بودن منفعل بودن و شراکت پایینی داشتند. برعکس افرادی که در گروه های شلوغ تر بودند که اهل یک سری چیزهایی بودند که من نبودم مثل با مد گشتن یا عکس گذاشتن از ماشین
و یک سری اصطلاحات مجازی!
و نمیدونم چرا امثال ماها اینطور شدیم .
به عنوان مثال یک گروه طبیعت گردی رو دیدم که مثل کانال بود بیشتر تا گفتگو.
و این عجیبه که همیشه باید یک نقص بزرگ باشه ! و چرا بعضی از افراد که عموما درون گرا هم هستند یا تحصیل خاصی دارند نمیتونن به خوبی اجتماعی باشن. و منظورم از اجتماعی بودن در قالب درست هست مگرنه همون میشه یک آسیب. یا یکجا بود در یوتیوب پیج علمی بسیار خوبی بود که روان هم توضیح میداد. جالب اینکه این فرد فقط ده هزار فالوور داشت و همونها هم سعی نمیکردند با هم تو یه گروه باشند و یه سری سوالات محدود و اکثرا هم تشکر زیر همون صفحه بود. راه چند وجهی شدن این افراد در چی هست؟
خب من ازت میپرسم شیرینی و بستنی دوس داری یا میوه؟
میوه رو بیشتر دوست دارم ولی جوابت به سوال متن چیه ؟
خب شاید یکی شیرینی و بستنی رو ترجیح میده!
…
مردم دوس ندارن همه جا براشون م حیط مدرسه باشه خب با این کاری ندارم.
…
درون گرا اسمش روشه!
منظور؟
… گفتی سلیقه دیگه؟
…
مد
آرمان ما الان جایی زندگی میکنیم که درست فرهنگ سازی نشده و هنوز همه یاد نگرفتن
سرشون تو کار خودشون باشه
یعنی اگه من چادر سرم کنم یکی هست که بیاد بگه چرا چادر سرت کردی و حالا اگه بدون روسری هم باشم یکی میاد میگه چرا چیزی سرت نکردی… جدا از احترام به نظر هم و قانون های کشور و محرم نامحرمو کار ندارم حرف مردمو میگم!
و بازم دلیل این چشم و هم چشمی ها حرفه مردمه!
دقیقا مصل اینه که یکی بیاد ب من و تویی ک داریم داخل اون گروه طبیعت گردی میریم بگه این چرتو پرتا چیه!
.
.
خودت جواب سوال خودتو توی متن دادی یک یک یک چهار یک!
من تفاوت ها رو درک میکنم و در محیط های غیر پسندم زیاد دوام نمیارم و فورا خارج میشم . ولی میگم چرا افراد پر،فلسفی ،روان شناس،طبیعی دان و…هم یکجور سکوت پیشه کردند
انگار شرط ورود به جمع اینها پیروی از یک سری ضوابط و قوانین مربوط به همون علم هست و یکجور تک بعدی پرورش یافتن. من میگم چرا برای یکبار هم شده این افراد این کلیشه رو کنار نمیزنن که هم میشه تبادل نظر کرد هم مثل بعضی از جوان تر ها انرژی داشت ولی نه برای لودگی و مسخره بازی ! بلکه همون انرژی رو برای حال خوب همدیگه و دیدن موضوعات از زوایای مختلف و البته با بیان ساده و شیوا داشته باشند و به تعریف خودم یک انسان چند وجهی بشن.
نمیدونم جدیدا همه همینجورن منتظرن کس دیگه ای شروع کنه پست قبلیت بود ترس از موفقیت فک کنم ی همچین چیزیه
فکر کنم ترس از قضاوت یا نگرفتن بازخورد مناسب هم باشه
اینا به کنار خیلیا از نقد شدن میترسن برای همین ترجیح میدن پا به میدون نذارن
و انتقاد پذیری 0
نمیتونن قبول کنن که خوب نیستن برای همین درونگرا ها هم زیاد بین مردم نیستن
اینجاس که میگن:
منو نقد نکن از خودتون مایه بذارین …**** نه این حرفو نزن
هرکه بامش بیش برفش نه اینم نه
همه باید یادبگیرن اگه بهترینم باشن عیبی رو دارن و اگه کسی چیزی بهشون میگه اون رو حذف کنه و اون ادمو هم حذف کنه…
همیشه دوست داشتم بتونم قبل از قطع ارتباط یا انتقاد از یک فرد میتونستم با خودش این رو مطرح کنم و خیلی خوب میشد با دلایل درست و منطقی قبل از اتمام رابطه با هر فرد،گروه و مجموعه میشد به خوبی و خوشی حرف زد و به خوبی پذیرای حقایق بود.
مثلا مدیری رو در نظر بگیریم که میخواد با کارمندش قطع ارتباط کنه قبلش بگه من از فلان جای کارت ناراضی ام به دلیل فلان و فلان و واقعا خودت رو آدم بدی نمیدونم یا بودجه محدوده و… البته بعدش هم بگه که من میتونم جای دیگه کمکت کنم.
یا در قطع ارتباط بین زوجین بیاد مسئله رو مطرح کنه که فلانی من بد تو رو نمیخوام و به فرض روحیاتم عوض شده و برای تو در ادامه راهت آرزوی موفقیت میکنم. حالا یا من نوعی درست میگم و پذیرای حرفم میشن یا درست نمیگم و اونها منو مجاب میکنن
و یا بزرگوارانه رد میشن و تمام !
البته در مورد من ممکن هست ولی درباره همه افراد اینطور نیست شاید چهار تا بد و بیراه هم آدم بشنوه یا موقعیت و غرور فرد مقابل طوری باشه که نشه با منطق باهاش حرف زد و مجبوری از یک گروه ،فرد یا مجموعه بدون توضیح بری.
البته این بحثم شاید زیاد مربوط به این گروه نمیشد ولی غیر مستقیم ربط داشت.
اره دیگه ربط داشت به بحصی ک من شروع کردم!(یک یک یک چهار یک کیبوردم س سه نقطه نداره میدونی که؟)