من هم تقریبا با آقا مازیار و چند نفر دیگه که گرفتن حق انتخاب از اکثریت و دادن آن به اقلیت (هر چند نخبه یا الیت) درست نمیدانند یا حتی خطرناک میبینند موافقم. تاریخ نشان داده که اقلیت (غالبا اشراف یا فئودال ها) نماینده خوبی برای کل جامعه نیستند و در درجه اول و اصلی تنها منافع خود را میبینند که شاید بشه گفت با ذات انسان تناسب دارد.
رای اکثریت آفت هایی دارد که ظهور احزاب پوپولیستی یکی از آنهاست، ولی دفع خطر دیکتاتوری اقلیت که معمولا واپس گرا و مخالف هر گونه «تخریب سازنده» هستند، اولویت بیشتر دارد. احزاب پوپولیستی نمیتوانند و نمیخواهند بنیان های دموکراسی را در کشورهای توسعه یافته تضعیف کنند چرا که در صورت ظهور دیکتاتوری در شرایط بسیار بدتری قرار خواهند گرفت.
انتخاب اکثریت از مبارزات طبفات فرودست منتج شده و قدرت نهادهای فراگیر را در مقابل نهادهای انحصاری در جوامع پیشرفته تضمین مینماید.
البته باید در نظر داشته باشیم که حکومت نخبگان (آریستوکراسی) چیزی جدا از دیکتاتوری شخصی (حزب/فردی/پادشاهی) است . حکومتهای دیکتاتوری به نقطه تحمل صفر رسیدهاند و ناکارامدی آنان واضح شده است ، دموکراسی به عنوان آلترناتیوی مطرح شد اما امروزه با توجه به تحولات سیاسی در جهان ، دوباره مباحث داغ در خصوص معایب و مزایای دموکراسی و حکومت جایگزین مطرح شده که آلترناتیو دموکراسی حکومت نخبگان است .
مسئله اصلی حماقت یا بیسوادی نیست و همانطور که @yousef گفتند بحث مدافعان حکومت نخبگان افق دید کوتاه مردم است و اینکه گاها مردم در تحلیل مسائل پیچیده ناتوان میشوند در نتیجه اجزاب افراطی و تمامیتخواه در مجارستان به قدرت میرسند یا دونالد ترامپ رای میآورد و یا اینکه اردوغان با بازی/نمایش انتخابات پایههای قدرت خود را تحکیم میکند .
البته در این خصوص باید گفت نظریه حکومت نخبگان جامع و کامل نیست . فرضا در دوران فعلی معیار انتخاب طبقه نخبه چیست ؟ مدرک دانشگاهی ؟ مسلما خیر . در نتیجه به سیستمی کاملا متفاوت نیازمندیم به نوعی یک دانشگاه زندگی که نتیجه آن مشخص شدن افرادی است که میتوانند وارد طبقه نخبگان شوند یا کسانی که نمیتوانند . به عنوان مثال جان استوارت میل پیشنهاد داد که تا زمان رسیدن به الگوی دقیق ، سیستم انتخابات طبقاتی برقرار شود . فرضا دانشمندان هرکدام 10رای محاسبه شوند ، وکلا 6رای ، افراد بی سواد 1 رای و …