اگر بخواهیم برای کودکان طرحی را آماده کنیم، بهتر است رنگ ها مطابق آنچه در واقع هست انتخاب شوند و یا هر چیزی را می توان هر رنگی کرد؟
مثلا تا به حال به ذهن شما رسیده بود که یک درخت با برگ های آبی بکشید؟
به نظر من وقتی در رفتار با بچه ها خیلی واقع گرایانه رفتار میشه قدرت خلاقیت از اون ها گرفته میشه! این اتفاق رو من خیلی حس کردم. از وقتی که شروع به نوشتن برای بزرگسالان و داستان بزرگسالان کردم محدودتر شدم. باید انطباق گفته هام با واقعیت رو چک می کردم و بعضی چیزها رو محدود می کردم. گاهی به نظرم لازمه برای بزرگ شدن دایره رویاهای بچه ها گاهی رویایی فکر کنیم!
به نظر من دنیای بچه ها با ما فرق میکنه و اگر طرح رو برای کلاس یا مهد و جاهایی که بچه ها حضور دارند میخواهید با انتخاب رنگهای متفاوت از واقعیت باعث خلاقیت میشید
من زمانی که این تصویرو رنگ میکردم، چون با یه تصویر خلاقانه طرف بودم، برای انتخاب رنگ ها آزاد بودم ولی درباره ی بچه ها مطمئن نیستم. میشه ابی کردن برگ و بنفش کردن چوب رو جزو خلاقیت دونست و اجازه داد فکرش تا هرجا میخواد بره ولی از کجا میشه فهمید که مفاهیم پایه و رنگ ها رو به درستی یاد گرفته؟
شاید بچه ای به رنگ بنفش میگه قهوه ای و به این دلیل تنه ی درخت رو بنفش کرده چون شنیده که درخت رو قهوه ای کنید.
بنظرم زمانی میشه این اختیار عمل رو بهشون داد که مطمئن باشیم هم میدونه برگ سبزه و هم رنگ سبز رو به درستی میشناسه. حالا اگر اینجا دلش میخواد برگ رو آبی بکشه مختاره.