اگر فرماندار شهری کوچک بودید،چه تدابیری برای گفتگوی نهادها و مردم می اندیشیدید؟

به نظرم هرچه زمان پیش میرود،به دلایل زیادی مطالبه گری مردم از مسئولین بیشتر شده و اعتماد آنها به اصلاح قوانین ، مبارزه با فساد…و در کل بهبود وضعیت اقتصادی کم رنگ میشود.

آگاهی و شفافیت در بسیاری از حوزه ها برای کمک به آرامش مردم ، همینطور تحلیل ساده وضعیت سیاسی اقتصادی کشور برای آنها با ترویج گفت و گو ، احتمال کاهش رفتارهای خطر ساز را در جامعه به همراه خواهد داشت.
با فرض صحیح بودن احتمالات ذکر شده، برای ایجاد بستر گفتگویی غیر سیاسی و نیز اصلاح رفتارهای نادرست مردم به کمک همدیگر، در مقام فرماندار شهر چه تدبیری اتخاذ میکردید؟

6 پسندیده

اجرای حقوق شهروندی و اعطای تسهیلات بیشتر برای مشاغل و مسکن

3 پسندیده

خوب راههای زیادی هست، راههای بسیار ساده و کم هزینه. برای مثال: بعضی تصمیمات محلی که یک انتخاب جمعی هست، میتونه از طریق گروهی از افراد و مشورت با اونها گرفته بشه. هر بار هم این انتخابها متفاوت باشن تا افراد یاد بگیرن که روی انتخابهای مختلف بحث کنن، دلیل و منطق ارائه کنن و حتی چانه‌زنی جمعی انحام بشه.

در مقابل، طرحهای عمومی و مشارکتی کم هزینه با مشارکت مردم و با نظر اونها انجام بشه تا حس جمعی کاملا تقویت بشه. مثل طرحی مشابه دکوراسیون یک کلاس (البته متفاوت و با در نظر گرفتن جمع).

4 پسندیده

تنها راه موفق گفتگو است. اما قشرها و اصناف و دولت مسیری برعکس رو طی میکنند به همین دلیل پیش‌بینی آینده اجتماعی ایران ، پیش‌بینی مثبتی نخواهد بود.

توصیه میکنم تکرار اولین قسمت از فصل جدید برنامه شوکران رو با حضور استاد حسین ابوالحسن تنهایی (بنیانگذار جامعه‌شناسی تفسیری در ایران و شاگرد ممتاز پروفسور هربرت بلومر) رو نگاه کنید که فکر کنم ساعت 14 جمعه از شبکه 4 تکرار میشه.
در این برنامه جناب دکتر دقیقا به چنین پرسش‌هایی پاسخ میدهند.

4 پسندیده

ممنونم،به نظر من هم در حوزه های مختلف حرکتی که به پایدار ماندن سیستم کمکی بکند ظاهرا وجود ندارد، ولی حس همدلی برای بهتر شدن اوضاع وجود دارد که بایستی آن را غنیمت شمرده و از آن استفاده کرد. حوزه های فرهنگی و هنری وجودشان برای پایداری لازم است. بنابراین ممکن است با تشکیل کمیته یا کارگروهی تحت عنوان “کار گروه گفتگو” و ساختاری توسعه محور ،
به کشور کمک کرد.لطفا نظر بدهید.

2 پسندیده

بله باید به ایجاد کانالهای گفتگو اقدام کرد. یک مورد ساده آن اجازه تشکیل سندیکاهای مستقل به قشرها و اصناف است. سندیکای معلمان ، کارگران و … . جایی که این اقشار مستقل از هرگونه تحمیلی ، نماینده‌ای انتخاب کنند تا نماینده این سندیکا به مذاکره با دولت ، مجلس ، دستگاه قضایی و سایر سندیکاها بپردازد. این کانالها اولین اقدام برای به رسمیت شناختن تضاد است. وقتی تضاد منافع به رسمیت شناخته شد آنگاه گروه‌ها میتوانند با همفکری به راهکاری منسجم و مورد قبول همه طرفها برسند.
دیگه شاهد تجمعات اعتراضی معلمین و کارگران و دیگران نخواهیم بود زیرا یک کانال قانونی برای مذاکره وجود داره و بر همین اساس شعارهای صنفی به شعارهای تندسیاسی تبدیل نمیشه و منجر به ایجاد شکاف اعتماد بین دولت و ملت نخواهد شد.
و ایضا کارهای مشابه این برای ایجاد نهادهایی برای گفتگوی متقابل.

2 پسندیده

این موضوع به صورت خود کار بعد از 2 روز بعد از آخرین پاسخ بسته شد. پاسخ جدید دیگر مجاز نیست.