یکی از چیزهایی که شاید همهی ما طی سالهای اخیر بهش فکر کردیم یا حداقل برای یک بار هم که شده از گوشهی ذهنمون رد شده، موضوع مهاجرت هست. شاید برای خیلی از ما که ایرانی هستیم و توی ایران به دنیا اومدیم، این موضوع از ابتدا یک ایدهآل یا یک هدف یا یک ترس و رنجِ ذهنی بوده و یک گوشهای از ذهن ما رو اشغال کرده و هر از گاهی باعث شده تا توی تنهایی خودمون باهاش روبرو بشیم و راجع بهش بیپرده با خودمون فکر کنیم. شاید خیلی از ما آدمهای این داستان نبودیم. شاید هیچوقت فکر نکردیم که یک روزی قرار باشه از خانه و خانواده و کوچه و شهر و وطنمان کوچ کنیم. شاید فکر نکردیم به اینکه باید چمدان ببندیم و به جای بهتری بریم؛ جایی که زندگی جور دیگریست. اما شاید هم خیلیها از زمانی که خودشون رو شناختند رویای رفتن رو داشتند؛ رویای رفتن، رویای نماندن… . اما توی این دنیای دو دستگی، بین آدمهایی که نیازهای متفاوت و انتظارات متفاوتتری از زندگی و این جهان داشتند و دارند؛ شما کجای این پرسش قرار دارید؟ آیا تا به حال به خداحافظی همیشگی با دنیایی که در آن قد کشیدید، فکر کردید؟ آیا فکر کردید که اگر قرار باشه شهر و دیارتون رو برای همیشه ترک کنید، از این مهاجرت به دنبال چی هستید و اصلاً چرا دارید مهاجرت رو انتخاب میکنید؟ و به فرض که هدفِ کاملا درست و منطقی و برنامهریزی شده برای یک شروع دوباره داشته باشید؛ به این فکر کردید که دوست دارید در کدام نقطه از این جهان از پلههای هواپیما پیاده شوید؟ چه معیارهایی در انتخاب مقصد مهاجرت خودتون دارید؟ به چه چیزهایی در اون کشور توجه کردید که حالا براتون اولویت اول شده و شما را تا حد زیادی شیفتهی خودش کرده که حاضر بشید با تمام سختیها و مشکلات قدم در راه مهاجرت بگذارید؟
سوال مورد علاقه من!!
من قطعا دوست دارم یه یکی از کشورهای اروپایی برم، و اولیت اولم هلند هست.
ترجیح میدم مهاجرتم کاری باشه تا درسی. و بیشتر هم دوست دارم در مدارس این کشور و به عنوان معلم مشغول به کار بشم. اگر اینا نشه میرم درس میخونم تا بشم استاد دانشگاه
اگر هلند نشه، به ایتالیا و آلمان فکر میکنم!!
سلام…دوست دارم برم کره…سئول… چون شهر زیباییه و درضمن از بازیگرای کره ای که خوشم میاد دیدن کنم همین…ولی برای کار کردن به عنوان گرافیست ایتالیا رو ترجیح میدم…
به نظر منم مهاجرت از طریق کار خیلی بهتره
اکثر جوونای این مملکت به هوای مهاجرت تحصیلی در حال فرار هستند ولی اگر بتونیم از طریق کار مهاجرت کنیم خیلی خوبه
من توی سایت ویزاگروپ24 روش های مختلف مهاجرت کاری به اتریش رو خوندم و خیلی کمکم کرد
حتی پرستاران و هنرمندان هم میتونند از طریق کار مهاجرت کنند
من به مهاجرت فکر نمیکنم.
اول یک تغییر شدید اجتماعی در تمامی شئون رو برای خودم موفقیت آمیز نمیدونم. فرهنگ ، زبان ، آبوهوا ، سنن جدید ، آداب جدید و … . مطمئنم نمیتوانم ذوب در جامعه جدید شوم. در نتیجه ذوب بودن در موطن خود را به حاشیه ماندن در موطن دیگر ترجیح میدم.
دوم اینکه من در جامعه جدید چهکاری باید انجام دهم؟ چیزی نمیبینم که عنصری ارزشزا در یک کشور جدید باشه. در نتیجه سربار یه ملت دیگه نمیشه حتی اگر بتوانم همان کاری را بکنم که دیگری در همان کشور میتواند انجام دهد. خب اونها خودشان هستند که اون کار رو انجام بدهند و به من چه نیازی است و اساسا من حامل چه ارزشی هستم که به خود اجازه دهم وارد اجتماعی دیگر شوم! نهایتا میشود اخلال در همان جامعه خوب و این بد است که مهاجرین این گونه یک جامعه قابل احترام را به هم میزنند و آن را درگیر تلاطمات سیاسی و گاها خشونت ورزی میکنند! (چه بیرحم و جبرگرا!)
این نکته خصوصا وقتی پررنگتر میشه که من در همین جامعه خویش هم ارزشآفرین نیستم و دقیقا نمیدانم به درد حل کدام مشکل یا انجام کدام کار در این جامعه میخورم. خب این وضعیت باعث میشه مصممتر به مهاجرت فکر نکنم.
پینوشت:
در حالت رویا و آرزو که برما عیب نیست ، خیلی دوست داشتم در انگلستان متولد میشدم و در این کشور تاریخ میخواندم و تاریخدان و مورخ میشدم! حتی آلمان و فرانسه هم نه! تاریخدان در انگلستان
دوستای من اخیرا مهاجرت میکنند و اونایی که باهام راحت هستند و در دل میکنند متوجه میشم به قول مادربزرگم اسمون همه جا ابیست و یک رنگه
اگر بخاطر سیاست ها و قوانین کشورمون مهاجرت کنیم همه یکسری قوانینی هستش که باعث آزار ادمی هست
خیلی از دوستای من برای زندگی بهتر رفتند ولی انقدر سخت تلاش کنند که حد متوسط جامعه ان کشور برسند و تا زندگی بهتر بشه
من به شخصه دوست دارم مهاجرت کنم ولی نمیتونم مهاجرت کنم یکیش خاانواده است نمیتونم پدر و مادرم در پیری تنهاشون بگذارم به امان خدا، دومیش زبانه من به شخصه فارسی کسی که با لحجه حرف بزنه به شخصه زیاد متوجه نمیشم چه برسه به زبان دیگر
سومیش اب و هوا هستش کشورهاییی که برای زندگی مهاجرین خوب هستش همشون سرد هستش و من طاقت سرما رو ندارم
ولی اگر روزی مادر بشم و فرزندمم دختر باشه و اگر نظام آموزش و پرورش همین منوال باشه اصلا دوست ندارم با این شیوه که خودم تحصیل کردم دخترم تحصیل کنه حداقل بخاطر زندگی خودم نباشه، بخاطر زندگی اون حتما مهاجرت میکنم
و کشورهای اروپای شمالی را انتخاب میکنم هلند و دانمارک و…
کشورهای حاشیه شرق اروپا که آب و هوای گرم داشته باشن رو ترجیح میدم مثلا استونی و اسلوونی و در بهترین موقعیت آلمان .