فرض کن میتونی یه جانور وحشی رو انتخاب کنی و هر سئوالی ازش بپرسی و اون هم بهت جواب خواهد داد. کدوم حیوان رو انتخاب میکردی و ازش چه سئوالی میپرسیدی؟
میاوردمش شهر … دو سه روز باهم میگشتیم و اون شهر و آدماش رو میدید … بعد ازش میپرسیدم اینا دارن چکار میکنن؟ (چون ما تقریبا به همین شکل در مورد حیونا و جوامعشون نظر میدیم … در نتیجه دید اونا نسبت به ما چجوریه برام خیلی مهمه! )
مطمئنا خیلی از ما راجع به هستی بعضی از موجودات،سوالاتی داریم.بنظرم بارزترینش سوسکه!البته اساسا محل این سوال در تقاطع زیست انسانی و جانوریه.درغیر اینصورت دلایل زیادی برای وجود و وجوب این هستی قابل طرحه.ولی شخصا بدم نمیاد مصاحبه ای با یه تنبل،اسطوره ی ارامش، داشته باشمو ازش بپرسم؛واقعا فازت چیه؟!اینهمه آرامش از کجا میاد؟چرا نسبت به حشرات اطرافت انقدر بی تفاوتی؟حتی جایی که خطری تهدیدت می کنه…!
باهم دیگه مینشتیم کلی درد دل میکردیم و بعد میپرسیدم ازش شماها در هوای سرد زمستانی صفر درجه چکار میکنید شمایی که تابستان همون پوست و پر رو دارید بدون اضافه شدن هیچ پر و موی چطور سرما رو تحمل میکنید و آیا سرما رو احساس میکنید …
آره واقعا! من هم از سوسک خیلی سوال دارم. مثلا این که وقتی ما با دمپایی بالای سرش وایسادیم چه احساسی داره؟
از گرگ می پرسیدم چرا بیشتر گوسفندها رو زخمی میکنی فقط یکیشو میخوری
خانه دوست کجاست
خبر از مرگ شقایق داری
آدمیت چند است
کلبه ات جا دارد
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته ام از بدنم
چشمها را باید شست
همگی حیوانیم
همگی میخوابیم
همگی مینوشیم
همگی میمیریم
و فقط عشق زمین
خاک صداقت زیباست
خانه دوست کجاست
نظرشو راجب آدما میپرسیدم.خیلی باحاله ادم نظرشونو بدونه.به احتمال خیلی زیاد نظر بدی به آدما دارن