با ثبت مسیر ب کمک جی پی اس و ثبت صعود ، یعنی لحظه ب لحظه صعودم و سادگی مسیر رو ثبت میکردم تا افراد راحتی کار رو ببینن دوربین، مداد و دفتر، جی پی اس، ضبط صوت
اولین ابزار میتونه نشونه هایی باشه که تو مسیر گذاشتم ،(مثلا به نفر یا تیم بعدی بگم وقتی رسیدی به میله ای با روبان قرمز که در ارتفاع 1000 پایی نصب شده مواظب بهمن باش!!! ولی اگر اولین نفری باشم که ازون مسیر میرم باید کل مسیر رو در بازه های مشخص نشونه گذاری کرده باشم و یا در فاصله های معینی از مسیری که اومدم یه طرح اولیه بکشم یا یادداشت های روزانه ای داشته باشم برای اون مسیر که لازمش به نظر من دقت مشاهده بالا ست)
توصيف جذاب موفقيت با استفاده از روش هاي جذب مخاطب.
دلايل منطقي اوردن براي اينكه اين مسير درسته.
ثبت جزييات مسير و مشكلات و نكاتي كه بايد رعايت بشه تا وقتي كسي اين اطلاعات رو بخونه كاملا متقاعد بشه كه اين مسير چون قبلا تجربه ي موفقي محسوب شده براي اون هم ميتونه موفقيت اميز باشه.
و …
مثلن یه نقشه یا فیلم یا یک دفترچه ثبت وقایع رو بهش نشون میدم و یک تاییدیه از طرف آدمایی که قبلن مسیرهای دیگه رو رفتن اما مسیر من رو مناسب تر تشخیص میدن
اگه بخوام بقيه رو قانع كنم، اشتباه كردم. چون من يه مسير رو رفتم و تونستم. اما نميدونم كه بهترين مسير بوده يا نه.
تو اين مورد وجود يه جايي كه همه ي فاتحان اورست بيان شرايط مسير هاشون رو بگن، بستر قضاوت رو راحت تر ميكنه…
خوب ادمهايي كه رفتن اورست يه سري نشونها رو گذاشتن و يه توصيفاتي رو از قله اورست داشتن از اون طرفي كه رفته اون نشانه رو مي پرسيم. اگه مطابقت داشت كه هيچي ولييي اگه خيلي كذايي بود روشون فكر ميكنيم و ازش ميخواييم ثابت كنه و يه سري نشانه ها بياره كه اون حرفش رو قابت كنه . حالا اگه با نشانه هايي كه داريم بيشترين مطابقت رو داشت ميگيم قبولش ميكنيم. از طرفي فرض كنيم كه اون طرف اولين نفري باشه كه رفته اورست خوب الان ما هيچ نشانه اي نداريم . حالا پس بايد اون تجربه تكرار پذير باشه ازش ميخواييم كه با يه نفر ديگه هم تكرارش كنه
من اگه فاتح اورست بودم مسیر صعودم رو با جی پی اس ثبت میکردم. در مرحله بعدی سعی میکردم یه نقشه جامع فراهم کنم و سعی میکردم از ادمهایی که صعود موفق داشتن کمک بگیرم تا ببینم اونها از چه مسیرهایی رفتن و همینطور مسیرهایی که به موفقیت کامل منجر نشده. بعد همه اینها رو در دسترس تیمهای کوهنوردی میذاشتم.